کوتاه درباره ی چند فیلم، شماره ی بیست و دو
- نام فیلم: دختر گمشده (Gone Girl )
- کارگردان: دیوید فینچر
یک روز صبح، نیک دان متوجه می شود همسرش، اِمی، از خانه بیرون رفته و ناپدید شده است. علایمی که بر جا مانده، نشان از قتلِ امی دارد. پلیس ها وارد پرونده می شوند و سرنخ ها را دنبال می کنند تا به امی یا احیاناً جسدش برسند. نیک مظنون اصلی ست و البته در این میان، رسانه ها و مردم هم او را قاتلِ همسرش می دانند … اول اخطار بدهم که این متن، داستان را لو می دهد. این را گفتم که بعداً کسانی که فیلم را ندیده اند و بی هوا متن را خوانده اند، به من بد و بیراه نثار نکنند! اثرِ جدیدِ فینچر، داستانِ پُر و پیمانی ست که دو نیمه دارد، نیمه ی اول، نیک در مظان اتهام است. او با آن لبخندهایی که کنارِ عکسِ همسرش، جلوی دوربینِ خبرنگارانِ تشنه ی خبر می زند، با آن بی خیالی هایش، انگار دارد می گوید او همسرش را کُشته. کاری می کند که به شدت به او مشکوک شویم. در این میان، فصولی از دفترِ خاطراتِ امی که با زبانِ خودش خوانده می شود هم موید این است که نیک، بی شک، امی را کشته و جایی گم و گورش کرده. اما این اتهام، در نیمه ی دومِ داستان، مسیر عوض می کند و وارد کانالِ دیگری می شویم که حالا امی، این امیِ شگفت انگیز در مرکزِ ماجرا قرار می گیرد و همه چیز زیرِ سرِ او نشان داده می شود. او از زنِ بیچاره ی گرفتارِ طفلکیِ نیمه ی اول، تبدیل به فم فتال بی رحمی می شود که برای یک انتقام از همسرِ خیانتکارش، دست به برنامه ریزی دقیقی می زند تا طی آن نیک قاتل جلوه داده شود. ناگهان از میانه است که داستانِ دیگری آغاز می شود. امی، روی ترسناکِ خود را نشانمان می دهد و در این کش و قوسِ زن و شوهری، رسانه ها نقش عمده ای بازی می کنند. نوکِ پیکانِ فیلم نامه نویس و البته فینچر به سمتِ رسانه هاست و نقش آن ها در خبرسازی های خاله زنکی و بی اساس و تبدیل کردنِ آدم های عادی به یک احمقِ تمام عیار. فینچر با کشتنِ فجیعِ نیل پاتریک هریس در نقشِ دزی، یکی از معشوقه های سابقِ امی، به دستِ خودِ امی، کنایه ی طنزآمیزی می زند به آنچه که حکومتِ تلویزیون در میانِ مردمانِ جهان به پا کرده است. (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها