چند قرن بعد، این تفکر که سن‌مان ایجاب می‌کند ازدواج کنیم به نظر عجیب خواهد آمد، اگر کاملاً به دور از تمدن به حساب نیاید. تا آن زمان، سئوال استاندارد کاملاً بی‌طرفانه ای که هر کسی باید پاسخی مداراگرانه، رئوفانه و غیرتدافعی برایش داشته باشد (و حتی برای اولین ملاقات هم مناسب است) صرفاً این سئوال خواهد بود: «شما چه‌طور عصبانی می‌شوید؟»

تفهیمم کن!

تفهیمم کن!

یکی از مشکلات سینمای ما این است که هنوز بلد نیست مخاطب را تفهیم کند. یعنی چه؟ یعنی بلد نیست دنیای فیلم را به‌درستی شرح دهد و جایگاه هر شخصیت را معلوم کند تا یقه‌ی مخاطب را بچسبد و همراهی‌اش را بطلبد. مثال جدیدش گرگ‌بازی‌ست که قرار است درامی رازآلود و جنایی باشد اما عملاً فیلمی‌ست خسته‌کننده و بی‌نمک. مشکل هم از همان دقایق ابتدایی شروع می‌شود: فیلم‌نامه‌نویسان و کارگردان بلد نیستند فضای داستان را برای مخاطب جا بیندازند؛ شخصیت‌های متعددی وارد کار می‌شوند که تا مخاطب بفهمد اسم‌شان چیست و ربط‌شان به داستان کجاست، یکی دیگر وارد شده و در نتیجه همان اول تمام رشته‌ها از دست مخاطب خارج می‌شود (و تازه بگذریم از این‌که فیلم بی‌جهت این‌همه شخصیت دارد!). (بیشتر…)

وقتی عاشق می‌شویم، تصادف‌های طبیعی زندگی را، پشت حجابی از هدفمندی پنهان می‌کنیم. هر چند اگر منصفانه قضاوت کنیم، ملاقات با ناجی‌مان کاملاً تصادفی و لاجرم غیرممکن است، اما باز اصرار می‌ورزیم که این رخداد از ازل در طوماری ثبت شده بوده و اینک در زیر گنبد مینایی به آهستگی از هم باز می‌شود.

(با دست خودمان) سرنوشتی می‌بافیم تا از اضطراب ناشی از این واقعیت که هر حکمتی در زندگی‌مان هر چند اندک، ساخته خود ماست، نجات پیدا کنیم، (و فراموش می‌کنیم) که طوماری (و طبعاً سرنوشت از پیش مقدرشده‌ای) وجود ندارد؛ این که چه کسی را در هواپیما ملاقات بکنیم یا نکنیم حکمتی جز آنچه خودمان به آن اطلاق می‌کنیم ندارد ـ به عبارت دیگر می‌خواهیم از اضطراب ناشی از این که کسی زندگینامه ما را ننوشته و عشق‌های ما را بیمه نکرده است پرهیز کنیم.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پی‌نوشت: قبلاً همین‌جا بارها درباره‌ی آقای دوباتن حرف زده‌ام. او هم فیلسوف است، هم جامعه‌شناس، هم روانکاو و هم نویسنده و داستانگویی زبردست. «جستارهایی در باب عشق» حتی برای آدم‌هایی که تا حالا عاشق نشده‌اند هم خواندنی و جذاب است. همان‌طور که در این بخش از کتاب می‌خوانید، این کتاب فقط هم درباره‌ی عشق نیست. درباره‌ی نوع نگاه‌مان به دنیا به هم هست. درباره‌ی خیلی چیزهای دیگر هم هست … راستی تا حالا عاشق شده‌اید؟

بخشی از کتاب « یک هفته در فرودگاه » اثر آلن دو باتن

به یاد رساله‌ی سنکا، فیلسوف رومی، افتادم به نام « در باب خشم » که در حمایت از امپراتور نرون نوشت و مشخصاً در دفاع از این نظریه‌اش که علت ریشه‌ای خشم، امید است. ما عصبانی هستیم چون بیش از حد خوش‌بین‌ایم و به اندازه‌ی کافی برای استیصال‌های ذاتی جهان آمادگی نداریم. مردی که هر بار کلیدهایش را گم می‌کند یا پروازش را در فرودگاه از دست می‌دهد فریاد می‌کِشد، اعتقاد تأثیرگذار اما بی‌ملاحظه و ساده‌لوحانه‌اش را به جهانی نشان می‌دهد که در آن کلیدها هیچ‌گاه سرگردان نمی‌شوند یا هواپیماهای سفرهای‌مان همیشه تضمین شده‌اند.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

 

پی‌نوشت: آقای دوباتن نیازی به معرفی ندارد. پیش از این قسمت‌هایی از کتاب‌های دیگرِ او را آورده بودم؛ هنر سیر و سفر ( اینجا ) و ( اینجا )، تسلی‌بخشی‌های فلسفه ( اینجا )، ( اینجا )، ( اینجا ) و ( اینجا ). او فیلسوف است، روانپزشک است، جامعه‌شناس است، مردم‌شناس است، رند است، تاریخ‌دان است، ریزبین است و از همه مهم‌تر نویسنده‌ی ماهری‌ست. حیف که این کتاب، ترجمه‌ی خوبی ندارد. ترجمه‌اش کارِ مهرناز مصباح است که متنِ یک دست و روانی از آب در نیامده. حتی همین متنِ کوتاهی را که این‌جا آورده‌ام اگر بخوانید، متوجه می‌شوید ترجمه‌ی خوشگلی نشده. اما بهرحال دوباتن را نمی‌شود نخواند.

بخشی از کتاب « هنر و سیر و سفر » اثر آلن دو باتن

هر چیزی که از ما قدرتمندتر است لزوماً نفرت‌انگیز نیست. چیزی که قدرت ما را به چالش می‌طلبد ممکن است خشم و نفرت‌مان را تحریک کند؛ اما در عین حال می‌تواند حس احترام و رعب ما را هم برانگیزد. بسته به این است که آن چیز در چالش طلبی‌اش زشت و بی‌وقار باشد یا شکوهمند و فراز. ما چالش‌طلبی نگهبانِ درِ هتل را به دل می‌گیریم، اما مبارزه‌طلبی کوهی مه گرفته را احترام می‌گذاریم. آن چیزی که زور دارد و پست است ما را تحقیر می‌کند، ولی اگر قدرتمند و باشکوه باشد احترام‌مان را برمی‌انگیزد.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم