کوتاه دربارهی چند فیلم؛ چهلوپنج
- نام فیلم: ایتالیا ایتالیا
- کارگردان: کاوه صباغزاده
نادر برفکوبان که عاشق ایتالیاست، به شکلی اتفاقی برای بازی در یک فیلم فراخوانده میشود و همین زمینهی آشنایی و ازدواجش را با برفا، دختری که دستیار کارگردان فیلم است فراهم میکند. او بعد از ازدواج از تمام رویاهای ایتالیاییاش دست میشوید و زندگی سردی را در پیش میگیرد … مشخص است که فیلم را یک عشقفیلم حسابی ساخته. هر چند ظاهراً اولین فیلم صباغزاده از داستان کوتاهی نوشتهی جومپا لاهیری اقتباس شده اما از ادای دین به هامون (داریوش مهرجویی) تا ارجاعهای مختلف به فیلمهای تاریخ سینما و تا مسائل پشت پردهی سینمای ایران هم در آن پیدا میشود. ایتالیا ایتالیا با آن آهنگهای ایتالیایی و کلیپهایش خیلی سرحال شروع میشود اما در ادامه افت میکند و به بیراهه میرود. داستان لاهیری را نخواندهام و نمیدانم روند روایت غیرخطیست یا نه اما یک فیلم در وهلهی اول و بدون توجه به ارجاعها و مسائل فرامتنی و منبع اقتباسش، باید قائم به ذات باشد و حتی ریختوپاشیدگیها هم باید از منطق درونی سود ببرند، نه مثل این فیلم که دائم عقب و جلو میشود و در این رفت و برگشتها چیزی دست تماشاگر را نمیگیرد جز تکههای بهمریختهای از زندگی دو جوان که در گذشته گرم بودند و حالا سردند. پدر نادر این وسط چه میگوید؟ دعوا و درگیری به این عنوان که کدامشان به یکدیگر خیانت کردهاند، چه معنایی دارد؟ اعترافهای زیر نور شمع به چه معناست؟ این فیلم و دو فیلم بعدی این لیست را در زمان جشنواره دیدم و نمیدانم آیا هنگام نمایش عمومی تغییراتی کردهاند یا نه. این فیلم شاید با کمی تغییرات، اثر قابل قبولی از آب دربیاید، اما دو فیلم بعدی بعید است!
آخرین دیدگاهها