نگاهی به فیلمِ مامان Mama

نگاهی به فیلمِ مامان Mama

  • بازیگران: جسیکا چستین ـ نیکولای کاستر والادو  و …
  • فیلم نامه نویسان: نیل کراس ـ آندرس ماشیتی ـ باربارا ماشیتی براساس داستانی از باربارا و آندرس ماشیتی
  • کارگردان: آندرس ماشیتی
  • ۱۰۰ دقیقه؛ محصول اسپانیا، کانادا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۱ از ۵

میم مثل مادر

خلاصه ی داستان: ویکتوریا و لی لی، دو دختر کوچکی هستند که پدرِ به جنون رسیده شان، آن ها را به میان جنگلی انبوه می برد تا سر به نیستشان بکند. اما موجودی عجیب، پدر را می کُشد و به این ترتیب، سال ها می گذرد و دخترها در آن کلبه ی جنگلی، بزرگ می شوند. حالا، عموی دخترها، لوکاس، همچنان دنبال آنهاست و  سرانجام موفق هم می شود. اما مشکل اینجاست که دخترها به علت سال ها منزوی بودن، خویی حیوانی پیدا کرده اند و البته مشکل دیگری هم هست: آنها ادعا می کنند موجودی به نام «مامان» در تمام این سال ها از آن ها نگهداری کرده است. موجودی حسود و شدیداً مهربان با بچه ها که حاضر است برای نگهداشتن آنها، آدم بُکُشد …

یادداشت: فیلمِ کوتاهی که در واقع جرقه ی اصلی این فیلم بوده، یک کارِ نسبتاً موفق است که سعی دارد برای چند ثانیه، دلهره و وحشت را به دل مخاطب بیفکند. کارگردانش همین کارگردان است و اسم فیلم هم حتی همین است. گیرمو دل تورو که حالا دیگر با آثار ترسناکی که ساخته و تهیه کرده، کم کم می تواند القابی مثل « سلطان وحشت» یا مثلاً « استاد وحشت» را برای خود کسب کند ( البته من که موافقِ این موضوع نیستم اما خب، این اتفاق خواهد افتاد، یا حتی افتاده! ) با دیدنِ آن فیلم کوتاه، در صدد برمی آید که روی اثرِ بلندی تمرکز کند که کارگردانش همین آقای ماشیتی باشد. پس داستانی برای فیلم پی ریزی می کنند و البته آن فیلم کوتاه یکی دو دقیقه ای را هم عیناً در یک سکانسِ دلهره آورِ فیلم بازسازی می نمایند. و طبق معمول، مشکل از همین «داستان» آغاز می شود؛ داستانی ساده انگارانه و شدیداً بی مورد و لُخت که به هیچ عنوان مخاطب را درگیر نمی کند. مشکل بزرگِ کار اینجاست که مخاطب ـ با توجه به علایمی که خودِ فیلم نامه نویسان داده اند ـ حدوداً چهل دقیقه از داستان فیلم جلوتر است! می خواهم بگویم فیلم نامه نویسان از همان ابتدا به ما نشان می دهند که «مامان» وجودِ خارجی دارد و حالا که این را می دانیم، باید یک ساعت و نیم صبر کنیم تا موضوع برای آنابل و بقیه هم روشن بشود و تازه با چه کیفیتی؟! در فیلم های ترسناک، برای پیش بردن داستان، گاهی به مسائلی روی می آورند که شدیداً توی ذوق می زند. در اینجا، معلوم نیست چگونه، شخصیت های داستان، خواب می بینند و همه چیز کم کم برایشان آشکار می شود تا برسیم به آن گره گشایی نهایی. آیا «مامان» وارد خواب آن ها می شود؟ واقعاً مشخص نیست. نویسندگان فقط می خواسته اند «چیزی» در داستان باشد تا شخصیت ها «یک جوری» بتوانند برسند به پایانِ ماجرا.  بهرحال ما جلوتر از آنابلِ داستان هستیم و می دانیم که «مامان» واقعی ست. حالا سئوال اساسی تر اینجا شکل می گیرد که آنابل چطور باید به نتیجه برسد و مطمئن شود که «مامان» وجود دارد؟ طبیعتاً این روند، باید روندی بطئی و قابل باور باشد، که نیست. می خواهم بگویم آنابل، خیلی سریع و بدون مقدمه متوجه می شود که «مامان» واقعی ست؛ تنها در یک سکانس! و تازه، رسیدنِ او به این نکته هم دردی را دوا نمی کند چون ما از همان اول همه چیز را می دانیم! از شخصیت پردازی های بسیار ضعیف و توخالیِ آدم های داستان هم نباید بگذریم: مثالِ بارزش همین آنابل است که فیلم نامه نویسان، ظاهری خشن برایش متصور شده اند و او را در یک گروهِ راک قرار داده اند تا مثلاً اینگونه تضاد شخصیتی اش را به بیننده القا کنند، اینکه با این ظاهر و رفتار، در واقع همچنان ذاتِ مادر بودن در درونش ریشه دارد، مثل همه ی زن ها. از لوکاس و بقیه ی آدم های داستان هم می گذریم که اصولاً کاری انجام نمی دهند و فقط برای پُر کردنِ وقت و کمی هیجان انگیزتر شدنِ ماجرا در داستان حضور دارند. داستانک هایی که با توجه به حضورِ این آدم ها در کلیت فیلم شکل می گیرد هم بسیار تحمیلی و پادرهواست. مثلاً دقت کنید به ماجرای دکتر دریفوس که روی دخترها مطالعه می کند و بعد که پی می بَرَد «مامان» واقعی ست، به دست او کُشته می شود. همین! از آن بدتر، زنی ست به نامِ جین پودولسکی که می خواهد حضانت دخترها را به عهده بگیرد و در همان اوایل داستان وارد می شود تا به عنوانِ ـ مثلاً ـ ضدقهرمان، با کشمکش هایی که با آدم های اصلی داستان بوجود می آورد، ماجرا پیشروی کند که به هیچ عنوان این اتفاق نمی افتد. او هم خیلی راحت و بی دردسر توسط «مامان» کشته می شود و همه چیز پایان می یابد. بهرحال به نظرم اشتباه سازندگان فیلم اینجا بود که با دیدنِ آن فیلم کوتاه، زیادی هیجان زده شدند و زیادی همه چیز را ساده گرفتند!

  خشمِ مامان!

خشمِ مامان!

۱۱ دیدگاه به “نگاهی به فیلمِ مامان Mama”

  1. Somayeh گفت:

    این فیلم عالیه اما لینک دانلودش کجاست؟

  2. فادیا گفت:

    خییلی قشنگه ام ترسناک حتمااااااااااا ببینید

  3. tom گفت:

    اینطوریا هم که پیگی نیست اولا علت قتل های ماما به خاطر اینکه نمی خواد از بچه ها دور باشه دوما به ما ربطی نداره چه جوری خواب میبینه مهم خوابست سوما اگه تو فیلم همون لحظه متوجه یه چیزی بشن دیگه فیلم نیست مثل این میمونه ادیسون همون لحظه که میره آز مایشگاه برق رو اختراع کنه مگه پیشه

    • یکی گفت:

      مشکل اینه که بقیه چیزی و میخوان بفهمن که ما میدونیم…اگه ماهم مثل اونا نمیدونستیم و کمکم متوجه میشدیم هیجان هم داشتیم الان همش منتظریم فقط یه قیافه ترسناک ببسنیم و که خب این بی هیجانی حجم بزرگی از ترس رو گرفته
      مثلا فیلم کانجورینگ که این هیجان و داره نگاه کنید!!! حسشخیلیییی بهتر از اینه!!

  4. هانا گفت:

    اخرش چی میشه؟

  5. AfsoongareSard گفت:

    فیلم خیلی خوبی بود. من که عاشقش شدم. پایانش رو هم دوست داشتم. معقول تموم شد. الکی ترسناک و چندش هم نبود. در کل فیلم محشری بود.

  6. مینا گفت:

    فیلم خوبیه اما جدا از هیحانی که داشت یه جنبه احساسی هم داشت اونم مادریه که بچشو از دست داده
    ماما یه شخصیت بی گناحه از نظر من

  7. حالا اینایی ک ادعا میکنن ترسناک نی کیا هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    من که نامزدم وقتی میدید ک پتو رو کشیده رو سرش و تا صب نخوابید ولی مشکلش اینه فیلم ترسناک دوس داره و در همون هین میترسه راه حل بدید خخخخخخ

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم