نگاهی به فیلم زندگی جای دیگری است

نگاهی به فیلم زندگی جای دیگری است

  • بازیگران: حامد بهداد ـ یکتا ناصر ـ نیکی کریمی و …
  • فیلم نامه: منوچهر هادی ـ بابک کایدان ـ پدرام کریمی
  • کارگردان: منوچهر هادی
  • ۹۰ دقیقه؛ محصول ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۱/۵ از ۵

زندگی بی ریخت!

خلاصه ی داستان: داوود بقایی، دکتر اورژانس، مطلع می شود که مبتلا به تومور مغزی ست و چند صباحی بیشتر زنده نخواهد ماند. او البته مشکلات دیگری هم دارد، همسر قبلی اش، شهرزاد، برای کمک گرفتن از او برای آزادی شوهرِ جدیدش علی، نزد او می آید، از سوی دیگر، پسرش پویا، مشکلات دوران بلوغ را از سر می گذراند و در عین حال، زنی که به شکل موقت به صیغه ی او در آمده و بچه هایش را تر و خشک می کند، مدعی می شود که حامله است …

 

یادداشت: در سینما، پشت سرِ من، خانمی نشسته بود که در حین دیدنِ فیلم به بغل دستی اش گفت: (( چه زندگیِ بی ریختی! )). او جانِ کلام را درباره ی زندگیِ داوود بقایی عنوان کرد. او که در اورژانس کار می کند و هر دقیقه شاهد مرگ و میر دیگران است، در زندگی شخصی اش هم تا دلتان بخواهد، مشکل است که از در و دیوار بر سرش آوار می شود. و انگار که همه ی اینها کم باشد، به یک تومورِ مغزیِ بدخیم هم مبتلا می شود که بی ریختیِ زندگی اش، همینطور بی ریخت تر می شود و تماشاگرِ خسته را جان به لب کند. فیلم “قرار بوده” درباره ی مردی حرف بزند که در مواجه با مرگ، کم کم سعی می کند اطرافیانش را بفهمد، درکشان کند و به قول معروف، این چند صباحِ آخر عمر را به خوبی و خوشی سپری کند و کسی را از خود رنجینده باقی نگذارد. اما متأسفانه مسیری که روایت طی می کند تا این مرد به این نتیجه ی عظیم و اخلاقی برسد، بسیار سطحی، خسته کننده و بی قابلیت است. در واقع اصلاً مشخص نیست، چه می شود که داوود بقایی، مرگ را می پذیرد یا لااقل سعی می کند بپذیردش. اول از همه باید متعجب بود از انتخاب یک نیمچه داستان سرهم بندی شده برای همسر سابقِ داوود، یعنی شهرزاد و مکث چند باره ی فیلم روی او و علی. مکثی که هیچ تأثیری در ماجرا ندارد و اصولاً وجود این خط داستانی، در کلیت فیلم کاملاً اضافه است. مخصوصاً وقتی این نیمچه خط را بازیگران مطرحی مانند پارسا پیروزفر و نیکی کریمی بازی می کنند، بیشتر متعجب می شویم که انتخاب این نقش ها از روی چه حساب و کتابی بوده؟ از سوی دیگر، دقت کنید به ماجرای پسرِ نوجوانِ داوود که در آستانه ی بلوغ است و عاشق ماشین سواری و البته عاشق زنِ همسایه ی پایینی! این معضل نه تنها عمقی پیدا نمی کند بلکه بسیار ساده از کنارش عبور می کنیم و ماجرا با یک کتک خوردن پسر از داوود ختم به خیر می شود. خط داستانی بعدی، یا مشکلِ دیگری که بر سرِ داوود نازل شده، ماجرای نفیسه، مستخدم و زنِ صیغه ای اوست که به خاطر بازی فوق العاده ی یکتا ناصر، شاید تنها نقطه ی قابل اتکای فیلم باشد. هر وقت یکتا ناصر در صحنه حاضر می شود، انرژی خاصی به این فیلمِ خسته کننده می بخشد. لحن حرف زدنِ او، « آقا، آقا » گفتن او به داوود که خاستگاه فرهنگی و اجتماعی او را مشخص می کند، ترسیدن هایش از عصبانیت های داوود و پناه بردن هایش به تراس، ناراحتی او وقت جدایی از بچه ها و بعد لبخندش وقتی که داوود به او پیشنهاد ازدواج دائمی می دهد و بعد بلافاصله ناراحتی و جاری شدنِ اشکش بعد از اینکه می فهمد داوود یکی دو ماهی بیشتر زنده نیست، همه و همه، موجب می شوند، سکانس های حضورِ یکتا ناصر، شاخص باشد. اما اینها کفایت نمی کند تا بتوانیم کلیت فیلم را تحمل کنیم. مخصوصاً وقتی فیلم به در و دیوار می زند، تحملش سخت تر هم می شود، مثل جایی که ناگهان داوود قرآنی از جیب بیرون می آورد و به شهرزاد می گوید دست رویش بگذارد و قسم بخورد که علی را بعد از طلاقشان دیده! ناگهان متعجب می شویم که این فیلم قرار است درباره ی چه چیزی صحبت کند؟!

فیلم نامه نویسان در روایت غیرخطی از زندگی داوود، نتوانسته اند سکانس های درخور توجهی را کنار هم بچینند تا به نتیجه ی دلخواه برسند. به عنوان مثال دقت کنید به سکانسی که داوود به خانه ی پدرش می رود و آنجا متوجه می شود پدر، سرِ پیری، رفته و زنی جوان تر از خود گرفته. این صحنه قرار است بیانگر چه نکته ای باشد؟ اینکه پدر، بر خلاف پسر، سرزنده و سردماغ است؟ اگر قرار بوده چنین باشد، پس به قول معروف « در نیامده است ».

فیلم به اندازه ی آن زنگ های اعصاب خردکنِ طولانی تیتراژ ابتدایی اش، انسان را از زندگی سیر می کند. اسم فیلم، کاملاً مناسبش است: بله! زندگی جای دیگری ست، نباید در این فیلم دنبالش گشت!

مردِ خسته!

مردِ خسته!

یادداشتِ « یکی می خواد باهات حرف بزنه »، فیلمِ دیگرِ هادی، در « سینمای خانگی من » ( اینجا )

۲۹ دیدگاه به “نگاهی به فیلم زندگی جای دیگری است”

  1. سیما گفت:

    سلام،نقد بسیار دقیق و تخصصی بود.

  2. آیدا گفت:

    شمایی که به فیلم ۱٫۵ از ۵ دادای حتی نفهمیدی که بقایی دکتر نبود بهیار بود.

    • damoon گفت:

      اول اینکه اتفاقاً یکی از مشکلات فیلم این است که نمی تواند « بهیار » بودنِ مرد را درست و حسابی منتقل کند. او بهیار است اما با دکترهای متخصص نشست و برخاست دارد و در عین حال، کارهایی در بیمارستان انجام می دهد که یک بهیار، انجام نمی دهد و وظیفه اش نیست.
      دوم اینکه این مرد دکتر باشد یا بهیار، در اصلِ قضیه تغییری ایجاد نمی کند. پس اگر کسی نفهمیده که مرد دکتر است یا بهیار ( که علتش هم ضعفِ خودِ فیلم است )، ربطی به این ندارد که چیزهای دیگرِ فیلم را هم نفهمیده! اگر چیزِ دیگری می گفتید، می شد قبول کرد!
      و راستی، چرا اینهمه تندی و غیض و بی ادبی؟

  3. faeze گفت:

    عالی بود … حامد بهداد حرف نداره

  4. فیروزه گفت:

    خیلی نقد خوبی بود
    ممنون

    دو نکته ای که گفتین یکی در مورد شهرزاد و دیگری در مورد زنگ در واسه تیتراژ عالی بووووووووووووووود

    مرسی

  5. علی فرزانه گفت:

    فرق بهیار و پزشک متخصص در ۱۵ سال !بیشتر درس خواندن،قابلیت و صلاحیت تشخیص بیماری و درمان دادن،..و بسیاری از مواردی هست که کاملا مشخص است.
    اینکه ایشون بهیار هست در فیلم اما کار بهیارها رو نمیکنه که ربطی به اشتباه به کار بردن واژه ها توسط شما نداره.
    امیدوارم که این پست رو بزارین و حذفش نکنین .
    اگر هم حذفش کردین،للقل قبلش خودت بخون و اطلاعات بگیر تا دیگه ازین سوتیها ندی!

    • damoon گفت:

      جواب من به خانم آیدا را بخوانید تا متوجه شوید چه گفتم و چه می گویم. وقتی جواب را بخوانید متوجه خواهید شد که من فرق دکتر و بهیار را می دانم، هر چند لزومی ندارد بدانم چون کارم طبابت نیست. فیلم در فرق گذاشتن بین آن ها دچار مشکل است. ممکن است من در یادداشتم یک کلمه اشتباه کرده باشم و به قول شما «سوتی» داده باشم اما یک فیلم نود دقیقه ای کلاً این کلمه را اشتباه فهمیده و فهمانده. اینکه شما سوتی من را درآوردید خیلی هم ممنون ولی بهتر نیست وقت تان را صرف کارهای مفیدتری بکنید (مثلاً درباره ی خودِ فیلم حرف بزنید) به جای اینکه ده خط درباره ی یک سوتی کوچک آن هم با عصبیت و نفرت بنویسید؟

  6. حمید گفت:

    فیلمش خیلی هم خوب بود. نظر شخصی شما در مورد یک فیلم که نقدنمیشه

  7. پروين گفت:

    من این فیلم را دوست داشتم مخصوصا بازی خانم یکتا ناصر را بله سردرگمی هایی در فیلم بود من قبول دارم ولی بازهم کشش داشت که دنباله فیلم را ببینیم و رهایش نکنیم

  8. نسترن گفت:

    سلام بنظر من نقدتون خیلی حرفه ای و عالی بود و دقیقا حرف دل تماشاگر هارو زدین .خسته نباشین خدا قوت

  9. فاضل گفت:

    خوبه شما داور جشنواره فجر نشدید

  10. طیبه گفت:

    اونی ک اون اخر رفت زندان کی بود ؟

  11. شیوا گفت:

    فیلم خوبی بود چون از بازیگران مطرحی در ساخت فیلم استفاده شده بود اما اگه ساختارش یکم بهم ریخته بود و روش کار نشده بود دلیل نمیشه بگیم دیدنش از زندگی سیرمون کرده.
    جناب آقای منتقد حق با دوست عزیزمون هست وقتی در جایگاه منتقد به خودمون اجازه نقد میدیم باید بارها فیلم رو دیده باشیم این مشکل اکثر ما ایرانیهاست که به آسونی در جایگاه متخصصین قرار میگیریم بی آنکه خاک صحنه خورده باشیم. اگر با دقت فیلم رو مطالعه کرده بودید همچین اشتباهی نمیکردید. با این حال ممنون که وقت گذاشتید و به نقد فیلم پرداختید این نقد از شما برای این بود که برای دفعات بعد با دقت بیشتری فیلم رو ببینید و تحلیل کنید . بهترین تفریح من تماشای فیلمهای مطرح و تحلیل اونهاست و فکر میکنم مخاطبان خاص وقتی اسامی بازیگران مطرح رو در سیناپس فیلمی میبینند مشتاق میشن که حتما اون فیلم رو ببینن ، حتی اگر فیلم نهاینتا نتونسته باشه به جمع بندی منطقی برسه اما از بازی زیبای هنرمندای مطرح لذت بردیم . علی الخصوص آقای حامد بهداد و خانم یکتا ناصر که هر بار نقش آفرینی خارق العاده و متفاوت تری دارن. در آخر از عوامل تهیه این فیلم ممنونم.

  12. وحید شریفی گفت:

    نقدها و نظرات شما دید تماشاگر رو به فیلم عوض میکنه و دقت رو برای دیدن فیلمهای بعدی بیشتر. ممنون از وقتی که میزارید

  13. تماشاچی بیسواد گفت:

    مجهول بودن و حال و هوای معما گونه داشتن در یک فیلم میتواند باعث جذابیت و زیبایی بیشتر فیلم بشود البته به شرطی که از حالت معما گونه به درستی و در جای خودش استفاده شود.
    در سالهای اخیر فیلنامه نویسان در ایران از چاشنی معما بیش از اندازه و بعضا ناشیانه استفاده میکنند ،تا جایی که در بعضی از آثار اساسا تماشاگر احساس میکند فیلمساز او را به تمسخر گرفته ،چون بیننده هر چه تلاش میکند و حتی چندین بار فیلم را باز بینی میکند اما به هیچ عنوان نمیتواند به هیچ ترتیبی فیلم را در ذهن خود به پایا‌ن برساند. من خیلی تلاش کردم از این اصطلاح استفاده نکنم ولی ظاهرا هر چه تلاش میکنم نمیتوانم منظورم را توضیح بدهم، همان اول باید مینوشتم، ولی الان میگوم فیلم کاملا “بی سر و ته ” است.
    ما به تما ژانرهای موجود در جهان باید یک ژانر جدید را به سینما اضافه کنیم.
    ژانر شلخته بازار
    یا همان ژانر بی سر وته
    که اخیرا علاقه مندان زیادی در بین فیلمسازها وطنی پیدا کرده
    البته دوستان با استفاده از بازیگران صاحبنام و بعضا مشهور
    موفق میشوند تعداد تماشاگران یا همان تعداد بلیطهای فروخته شده در گیشه را بالا ببرند
    اما لزوما هر فیلمی که بازیگران خوب دارد فیلم خوبی نخواهد بود.

    بعید میدونم این نظر منتشر کنی ولی همین که خودت خواندی برای من کافیست

  14. تماشاچی بیسواد گفت:

    عذر خواهی میکنم ، که پیش داوری کردم.
    شما نظر من رو منتشر کردین، پس منو ببخشید

  15. رها گفت:

    خیلی فیلم بدی بود!پس این وسط تکلیف یکتا ناصر چی میشه؟؟حامد بهداد خودش نخواست زندگی کنه!

  16. شیوا گفت:

    فقط بازی یکتا ناصر و شکم سکسیه حامد بهداد حرف نداشت و صورت سکسیتره پارسا پیروزفر ..بقیه ش چرت بود من بهتر مینویسم

  17. رضا گفت:

    داوود به زندان نرفت چون به زندگی امیدوار شد
    اون مردی که تو بیمارستان بود به زندان رفت
    این نکته ی فیلم بود که جاش خالی بود

  18. جعفر گفت:

    دقیقا نقد درستی بود.
    مخصوا اوتیکه اول و داستان زنگ. انقد اعصابم رو خورد کرد که هدفون در آوردم و روز بعد فیلم و دولاره بعد از لون تیکه دیدم.
    یادمم میاد اعصابم داغون میشه

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم