از میان فیلم ها، شماره ی شانزده

  •  معلم عشایری: تنظیم دیش کارِ سختی نیست؛ دیش ها باید به سمت قبله باشن. در جایی که آدم ندونه قبله کدوم سمته، از دستگاه فرکانس یاب استفاده می کنن!

مستند « باد دبور » ساخته ی محمد رسول اف

***

  • فاستر ( جان اِیِز ): می دونی چیشون خیلی ترسناکه؟ اینکه اونا ( میمون ها ) به برق نیاز ندارن. به روشنایی، به گرما، به هیچکدوم از اینا. همین بهشون برتری می ده. همین باعث می شه قوی تر باشن.

« طلوع سیاره ی میمون ها » ساخته ی مت ریوِز

***

  • پذیرش هتل: نشونی بعدیِ شما؟
  • اُتو کرینگه لین ( لیونل باریمور ): گراند هتل در پاریس.
  • فلام ( جوآن کرافورد ): از کجا می دونی اونجام یکی باشه؟
  • کرینگه لین: هر جایی یه گراند هتل هست.

« گراند هتل » ساخته ی ادموند گولدینگ

 ***

  • هزل ( شیلن وودلی ): تنها یه چیز از سرطان داشتن بدتره؛ اینکه بچه ای داشته باشی که سرطان داشته باشه.

« بختِ پریشانِ ما » ساخته ی جاش بون

 ***

  • گاس ( انسل الگورت ): توی این دنیا نمی تونی انتخاب کنی که آسیب نبینی، اما این حق انتخاب رو داری که به کی اجازه بدی به تو آسیب بزنه.

« بختِ پریشانِ ما » ساخته ی جاش بون

 ***

  • جعفرخان ( حسین سرشار ): مردمی که قدرت تمیز ندارن، لیاقت ترقی هم ندارن.

« جعفرخان از فرنگ برگشته » ساخته ی علی حاتمی

 ***

  • بی تا ( گوگوش ): من دلم می خواست به جای یه آدم، دو تا، سه تا، چهار تا، یه عالمه بودم.
  • مادر ( مهین شهابی ): نه که خیلی تحفه ای!
  • بی تا: نه! برای اینکه انقد خوشبختم که دلم می خواست همه جا پر از خودم بود.

« بی تا » ساخته ی هژیر داریوش

 ***

  • بی تا ( گوگوش ): تو هیچ وقت کسیو دوس داشتی؟
  • منیژه ( پروانه معصومی ): خدا می دونه چن نفرو.
  • بی تا: چن نفرو؟
  • منیژه: یادم نیست، چون بعدش همه رو فراموش کردم.
  • بی تا: ها! پس دوسشون نداشتی.
  • منیژه: وقتی بزرگتر شدی می فهمی که فراموش کردن جزو دوس داشتنه.

« بی تا » ساخته ی هژیر داریوش

 ***

  • مِیسن ( ایلار کولترین ): چیزی به اسمِ جادوی واقعی توی دنیا وجود نداره، درسته؟ … می دونی، مثل پری و این جور چیزا.
  • مِیسنِ پدر ( ایتن هاوک ): چی باعث می شه فکر کنی پری سحرآمیزتر از موجودی مث نهنگه؟ اگه برای تو این داستانو تعریف کنم که زیرِ اقیانوسا یه پستاندارِ دریایی غول پیکره که با استفاده از امواج صوتی ارتباط برقرار می کنه، آهنگ می خونه، اون قدر بزرگه که قلبش به اندازه ی یه ماشینه و می تونی توی شریان هاش سینه خیز حرکت کنی، چی می گی؟ به نظرت این جادویی و سحرآمیز نیست؟

« پسر بودن » ساخته ی ریچارد لینکلیتر

 ***

  • اوا ( اِوا گرین ): اگه نمی تونی منو ببخشی، پس منو به خاطر داشته باش. می گن تا وقتی که یه نفر تو رو به خاطر داشته باشه، تو نمی میری.

« سین سیتی: بانویی که می توان به خاطرش کُشت » ساخته ی رابرت رودریگوئز و فرانک میلر

 ***

  • هارتیگان ( بروس ویلیس ): هیچ کس واقعن نمی فهمه جهنم چیه؛ جهنم دیدنِ کسانیه که دوسِشون داری و دارن زجر می کِشن.

« سین سیتی: بانویی که می توان به خاطرش کُشت » ساخته ی رابرت رودریگوئز و فرانک میلر

***

  • بهمن محصص: مسئله یه خُرده مهم تر است دخترجان … توی ایران، عزیزِ من، فرد و تاریخ وجود ندارد، نداشت و نخواهد داشت. فرد وجود ندارد، فردپرستی وجود دارد.

مستند « فی فی از خوشحالی زوزه می کِشد » ساخته ی میترا فراهانی

 ***

بهمن محصص: (( حیوان در زندگی می میرد. انسان در مرگ زندگی می کند.حیوانی که در من است برایم عزیز است. )) … بهمن محصص … امضای منم بذار زیرش! … بله … من خیلی میل دارم، دختر، با نجابت یک حیوان بمیرم.

مستند « فی فی از خوشحالی زوزه می کِشد » ساخته ی میترا فراهانی

 ***

روبین ( میا واسیکوفسکا ): خودم کاملاً می دونم با چه سختی هایی قراره روبرو بشم و اولین چیزی که باید بهش اقرار کنم اینه که من اصلاً صلاحیتِ چنین کارِ پر خطری رو ندارم و این دقیقاً مهم ترین نکته ی سفرمه؛ دوست دارم فکر کنم افراد معمولی قادر به انجام هر کاری هستن.

« ردها » ساخته ی جان کوران

۴ دیدگاه به “از میان فیلم ها، شماره ی شانزده”

  1. mohamad_r گفت:

    خیلی انتخابهای خوبی بود. همه تامل برانگیز.
    ممنون

  2. مهدی گفت:

    سلام
    به نظر من هم یکی از بهترین انتخاب هایی بود که در این زمینه تاحالا دیده بودم.
    البته همه در یک سطح نبود، ولی در مجموع یک سر و گردن از کارهای مشابه بالاتر بود.
    تشکر

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم