نگاهی به فیلم کشتار ضروری Essential Killing

نگاهی به فیلم کشتار ضروری Essential Killing

  • بازیگران: وینسنت گالو ـ امانوئل سینیه و …
  • فیلم نامه: یرژی اسکولیموفسکی ـ اِوا پیاسکوفسکا
  • کارگردان: یرژی اسکولیموفسکی
  • ۸۳ دقیقه؛ محصول هلند، نروژ، ایرلند، مجارستان، فرانسه؛ سال ۲۰۱۰
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

 

به رنگِ خون

 

خلاصه‌ی داستان: یکی از اعضای گروه طالبان، با فرار از دستِ آمریکایی‌ها، در کوه و بیابان و مناطق سردسیری گرفتار می‌شود و سعی می‌کند هر طور شده، زنده بماند …

 

یادداشت: لایه‌ی ظاهری فیلم، تعقیب و گریزِ یک مرد افغان و تعدادی سربازِ مسلح آمریکایی‌ست و در سطحی‌ترین شکلِ ممکن، می‌شد این فیلم را وارد جرگه‌ی همه‌ی آن فیلم‌های سیاسی‌ای کرد که جنگ را بد می‌دانند، یا مثلاً با گروه مظلومین همدردی می‌کنند و یا مثلاً از عواقب جنگ می‌گویند و یا مقداری شعار سیاسی چاشنی کارشان می‌کنند. اما این فیلم، راهِ دیگری می‌رود. محمد، مرد افغانیِ فراری، در میان دشت‌های بی‌انتهای پُر برف، به دنبال روزنه‌ی امیدی‌ست که بتواند با آن خودش را زنده نگه دارد. او می‌دود و می‌دود و می‌دود تا به جایی برسد. این‌که محمد تا انتها حتی یک دیالوگ هم ندارد، این‌که در کل فیلم تنها چند جمله می‌شنویم، این‌که زنی که محمد را از سرما نجات می‌دهد، خودش کر و لال است، همه و همه نشان‌دهنده‌ی این است که اسکولیموفسکی و بقیه‌ی فیلم‌نامه‌نویسان، به دنبال چیزهایی فراتر از حرف‌های ساده و پیش‌پا افتاده بوده‌اند. محمد در میان برف‌ها می‌دود که جانِ خود را نجات بدهد اما از سوی دیگر، برای زنده ماندن، باید بُکُشد. صحنه‌ای که او با اره برقی، یکی از هیزم‌شکن‌ها را ناکار می‌کند و کارگردان، البته به عمد، این صحنه را مثل یک فیلم اسلشری در‌آورده که در آن خونِ هیزم‌شکن روی لباسِ سفیدِ محمد می‌ریزد، به بیننده این هشدار داده می شود که این مردِ تنها و تک‌افتاده، چاره‌ای جز کشتن ندارد. در طول فیلم، از ذهنِ محمد، فلش‌بک‌هایی به گذشته‌اش می‌خورد که در آن‌ها زنی آبی‌پوش را می‌بینیم که انگار زنِ اوست و تنها مایه‌ی آرامشش. در همین صحنه‌های گذرا، شاهدِ لحظه‌هایی هستیم که در واقعیت به وقوع می‌پیوندند؛ مثل یک نوع پیشگویی. با این صحنه‌های پیشگویانه، فیلمساز به ما نشان می‌دهد که انگار این آدمِ بدبخت، در چنبره‌ی سرنوشتی به شدت محتوم گرفتار شده که او را به سمتِ قهقرا می‌بَرَد و گریزی هم از آن نیست. صحنه‌ی زیبای پایانی که او، در حال احتضار، روی اسبِ سفید رنگ، خون بالا می‌آورد، پیش‌بینی‌ها به حقیقت پیوسته است. این مرد در تمام مدت در حالِ قرمز کردنِ سفیدی‌هاست.

اسکولیموفسکی با پرداختی بسیار خوب، تماشاگر را پای فیلمی می‌نشاند که کاملاً بصری‌ست. در این فیلم می‌توانید تأثیر به سزای موسیقی و افکت‌های صوتی را بر غنی‌تر شدنِ جنبه‌ی بصری فیلم درک کنید.

 

یک دیدگاه به “نگاهی به فیلم کشتار ضروری Essential Killing”

  1. ارسلان گفت:

    واقعا فیلم زیبا جذاب و پر محتوایی بود،من یه لحظه خواستم ببینم چطپر فیلمیه،چند ثانیشو نگاه کنم،بعد دیدم نشستم تا اخر و فیام تموم شد !

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم