راستش جای خوشحالیست برای من که در دو مقطع مهم از حیات ماهنامهی «فیلم» حضور داشتم. یکی انتشار شمارهی ۵۰۰ مجله به سردبیری اصغر فرهادی که نشان از پایداری «فیلم» در طول دهها سال بود و شمارهای مهم برای اثبات این ادعا که این مجلهی سینمایی همچنان به جلو خواهد رفت، با تمام مشکلها و موانع. دومین مقطع هم انتشار تمامرنگی مجله است. بعد از سیوچهار سال انتشار بیوقفهی سیاه و سفید، حالا و در آستانهی سال سیوپنجم وارد دوران رنگی مجله شدیم. از اینکه در این دوران مهم با مجله همراه هستم، خوشحالم. وقتی برای اولین بار هنگام صفحهبندی این شماره، پای کامپیوتر ایستاده بودم و به صفحههای رنگیای که کنار هم چیده و صفحهبندی میشدند نگاه میکردم، حس خوبی داشتم. انگار مجله تازه متولد شده است. همهچیز «فیلم» تغییر کرد، از رنگهایش تا تمام ساختار صفحهبندی و علائم و نشانههای داخلش. شمارهی ۵۲۰ فیلم، شمارهی ۱ فیلم است.
اما «فیلم» کار جالب دیگری هم انجام داده و آن تدارک اپلیکیشنیست که خیلی از مطالب هر ماه که در «فیلم» کاغذی منتشر نمیشود را میتوانید آنجا بخوانید. یعنی از این به بعد اپلیکیشن مجله شامل مطالب هر ماه «فیلمِ» کاغذیست بهعلاوهی بخشهایی که در آن چاپ نمیشود. به عنوان مثال یادداشت من بر دو فیلم جنجال در عروسی و مات، این ماه در اپلیکیشن مجله منتشر شده است. پس حالا برای کسانی که اهل فضای مجازی هستند و دوست ندارند آرشیو جمع کنند، این امکان فراهم شده که هر ماه کل مطالب «فیلم» را به همراه بخشهای منتشرنشده، در کامپیوتر یا گوشیهایشان بخوانند. البته این اپلیکیشن فعلاً در مراحل آزمایشی به سر میبرد و تا تکمیل شدنش کمی زمان لازم است. از یکیدو روز دیگر هم برای دریافت اپلیکیشن و شرایطش اطلاعرسانی خواهد شد.
این ماه من در «فیلم» کاغذی، یادداشتی بر اثر جدید کریستین مونجیوی رومانیایی، فارغالتحصیلی نوشتهام به نام «قلابسنگ». خواندنش خالی از لطف نیست، مخصوصاً هم که مونجیو باز هم فیلم خوبی ساخته. خلاصه فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.
سلامت باشید و پیش بروید.
ممنون,الان فهمیدم مونژیو فیلم جدید ساخته.بزودی می بینم بعد از damnation تار.
دیروز کتاب مرد لندن سیمنون را خوندم.عالی.خیلی در فهم فیلم تار بم کمک کرد.کتاب شخصیت پردازی بهتری داشت و دلایل کارها خیلی واضح بود.
از بین این کتاب های سیمنون کدام بهتر هست ک بخونم؟
امضای مرموز
قتل در پاریس
مگره و زن دیوانه
مگره دام می گسترد
سایه گیوتین
مگره از خود دفاع می کند(گمانم نام اصلی اش مگره و پیشخدمت بی میل باشد.)
ممنون.
ممنون. گمان کنم همین مردی از لندن و بعد مگره دارم می گسترد و …
آبا فیلم santatango تار را دیدید؟می خوام بدونم راجع ب چیه؟منظورم عصاره و مفهومشه.هیچ کسی را ندارم ک باش راجع ل فیلمای تار حرف بزنم.ممنون میشم اگ جواب بدید.لطفا تو یکی دو جمله(اختیار دست شماست)بگید اسب تورین هم راجع ب چی بود.ب نظرم من داستان زندگی بشر روی زمین.
Damnation را هم گرفتم ک ببینم.دیگ چ فیلمی از تار دیدید؟ممنون.
بله «تانگوی شیطان» را دیده ام. شاید بشود مفهوم کلی فیلم های بلا تار را درباره ی رنج های بشر خواند. رنج هایی که انگار از ناکجاآباد بر روح و جسم آدم های دنیای او سایه انداخته و از درون می خوردشان. آدم های سرد و تنهایی که انگار به این دنیا پرت شده اند و حالا خودشان باید زیر بار بی معنایی زندگی، به دنبال معنایی برگردند که نیست. خودشان هم توانایی به وجود آوردن این معنا را ندارند. «آشیانه ی خانگی»، «نفرین شده»، «اسب تورین»، «هارمونی ورکمایستر» و «مردی از لندن» از دیگر فیلم هایی ست که از تار دیده ام که درباره ی سه تای اول در سایت مطلب دارم.
خیلی توضیح عالی بود.
راستش از فیلم دیدن خسته شده ام.احساس میکنم ادم بین و تلخی شدم از درون.مثل همون افسردگان و ساکت آدمان تار.نمی خوام دیگ فیلم ببینم,چون اکثر فیلمایی هم ک دیدم و خوشم اومده از نابکاری دنیا بوده.تاثیر بدی روم گذاشتن.همینطور رمان ها.دارم اذیت میشم.خیلی
به هر حال گاهی باید به خودمان استراحت بدهیم. لازم است.