میان عشق و وظیفه
خلاصه ی داستان: جکی نوجوانی ست عاشق خواندن آوازهای جاز، در حالیکه پدر خشکه مقدسش دوست دارد او آوازهای مذهبی بخواند؛ کاری که پنج نسل در خانواده ی یهودی آنها رسم بوده اما حالا جکی با گرایش به خواندنِ جاز، در حال زیرٍ پا گذاشتن رسم و رسومات است … (بیشتر…)
وقتی کلوین، رابی را نوشت …
خلاصه ی داستان: کلوین نویسنده ی جوان و مشهوری ست که مثل اکثر آدم های نخبه، در برقراری ارتباط، مخصوصاً با جنس مخالف مشکل دارد. او مشغول نوشتن رمان جدیدش است که شخصیت اصلی آن یک دختر جوان است به نام رابی اسپارکس. کلوین که برای پیش بردن داستان به بن بست برخورد کرده، ناگهان متوجه می شود رابی، حی و حاضر در کنار او مشغول زندگی ست … (بیشتر…)
شاد، سرحال، سریع، غمگین
خلاصه ی داستان: ماجرای دو نوجوان به نام های سم و سوزی که عاشق یکدیگر می شوند و با هم فرار می کنند … (بیشتر…)
ما اینجا بودیم …*
خلاصهی داستان: ناتاتیل به همراه پدر و برادرش، آخرین نفرات از قوم موهیکانها هستند که در گیر و دار جنگ بین انگلیس و فرانسه بر سر مستعمراتشان، جان دختران افسر ارشد انگلیسی را نجات میدهند و ناخواسته وارد جبههی انگلیسیها میشوند. در این میان، ناتانیل دل در گرو عشق کورا، یکی از دختران افسر انگلیسی میبندد … (بیشتر…)
میم مثل مادر
خلاصه ی داستان: آغاز یک عشق، ازدواج و دوران سختِ بچه دار شدن … (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها