چنگ و جنگ
خلاصه ی داستان: سربازان ژاپنی در خاک برمه، بر علیه انگلیسی ها می جنگند. در میان دسته ی سربازان ژاپنی، میزوشیما، تنها سربازی ست که چنگ می نوازد و در زمان های خطیر، موجب آرامش سربازان دیگر می شود. او که همه جا چنگ خود را همراه دارد، بعد از تسلیم شدنِ نیروهای ژاپنی به نیروهای انگلیسی، مأمور می شود تا خودش را به آخرین دسته سربازان ژاپنی که همچنان مشغول جنگیدن هستند، برساند و به آن ها اطلاع بدهد که همه چیز تمام شده است …
یادداشت: سرباز میزوشیما، هر چند تعلیم ندیده، اما بلد است چنگ بنوازد. نغمه ی چنگ او پیام آور صلح است. او با نواختن چنگ است که دسته اش را در لحظات سخت، همراهی می کند تا از فشار روحی شان بکاهد، با نواختن چنگ است که در لباس یک پیش قراول، دسته اش را از کم خطر بودن مسیر عبورشان آگاه می کند. نوای موسیقی سرباز میزوشیما، موجب هم نوایی دو گروه متخاصم می شود؛ انگلیسی ها و ژاپنی ها. سرباز میزوشیما، از زندگی حرف می زند؛ زمانی که به میان کوه رفته تا آخرین سربازان ژاپنی را که هنوز تسلیم نشده اند، وارد به تسلیم کند، از صلح حرف می زند. هر چند دسته ی سربازان معتقدند باید تا آخرین قطره ی خون جنگید، او اعتقاد دارد اتفاقاً مرگِ آن ها به ضد ژاپن خواهد بود، که آن ها در حالی مفید هستند که زنده باشند. سرباز میزوشیما، به شکلی تصادفی وقتی لباس راهبه گی به تن می کند، بیش از پیش پی می برد که باید کاری بکند. او تصمیم می گیرد اسلحه را کنار بگذارد، چنگ به دست بگیرد به جای اینکه جنگ کند. او با موسیقی ست که به قلب و جان هم دسته هایش رسوخ می کند و هر چه که می گذرد، آن ها بیشتر و ّبیشتر از او صحبت می کنند. اصلاً رمز ارتباط با فرمانده ی موسیقیدانِ گروهش، همین موسیقی ست. او در نامه ی پایانی اش هدف خود از زندگی را مشخص کرده است؛ او زنده می ماند تا مفید باشد و همچنان فریاد جنگ را با نغمه ی چنگ خاموش کند. تصاویر تکان دهنده ی ایچیکاوا از دشت های پُر از اجساد سربازان که سرِ هیچ و پوچ از بین رفته اند، مثل فیلمِ ضد جنگ دیگرش « آتش در دشت »، عمق فاجعه ی بشری را نشان می دهد.
نگاهی به « آتش در دشت » و « انتقام یک بازیگر »، فیلم های دیگرِ کُن ایچیکاوا در « سینمای خانگی من »
عالی بود دامون .دنبال اطلاعاتی در باره این فیلم بودم اصلا فکرش رانمی کردم چیزی درباره اش پیدا کنم .باز هم ممنون
خواهش می کنم. ممنون از شما.