اگر فیلسوف‌ها به گونه‌ای سنتی همواره زندگی مبتنی بر منطق را توصیه، و زندگی بر مبنای هوی‌و‌هوس را نفی کرده‌اند، علتش این است که منطق بستر تداوم است. برخلاف رمانتیک‌ها، فیلسوف‌ها اجازه نمی‌دهند تمایل‌شان دیوانه‌وار از کلوئه به آلیس و باز به کلوئه منعطف شود، زیرا گزینه‌های آنها بر پشتوانه منطق استوار است. در عشق پایدارند، احساسات‌شان همان اندازه در جهت مستقیم حرکت می‌کند که تیری رهاشده از چله کمانی.

با نتیجه‌گیری از این دلیل و برهان، فیلسوف‌ها می‌توانند از هویتی ثابت مطمئن باشند، زیرا «کی هستم» تا حد زیادی تعیین‌کننده «چه می‌خواهم» است. اگر مردی احساساتی، یک روز سامانتا را دوست بدارد و روز دیگر سالی را، پس کیست؟ اگر من شب را کنار کلوئه بگذرانم و عاشقش باشم و صبح بعد نسبت به او بی‌تفاوت برخیزم، من کی بودم؟

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم