از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وسه

  • بهزاد (بهزاد دورانی): آقای دکتر من سیگار بکشم شما ناراحت نمی‌شی؟
  • دکتر: نخیر. خودِ شما ناراحت می‌شی!
  • بهزاد: جان؟
  • دکتر: خودِ شما ناراحت می‌شی. من ناراحت نمی‌شم که. به من چه ربطی داره شما سیگار می‌کشی؟
  • بهزاد: آخه هوای این‌جا خیلی تمیزه.
  • دکتر: هوا، فضا به این بزرگی با سیگار شما کثیف می‌شه؟!
  • بهزاد: مام دیگه زورمون به ریه‌ی خودمون می‌رسه دیگه.
  • دکتر: سلامت باشی. همین کارو انجام بده!

«باد ما را خواهد برد» ساخته‌ی عباس کیارستمی

 

  • بهزاد (بهزاد دورانی): فکر می‌کنم فرهاد هم بیستون رو تنهایی کَنده. فرهادو می‌شناسی؟
  • یوسف گورکن: بله! همشهریمانه! پنج فرسخی این‌جاست!
  • بهزاد: آها! باریکلا! … ولی بیستون رو فرهاد نکنده.
  • یوسف گورکن: می‌دانم!
  • بهزاد: کی کَنده؟
  • یوسف گورکن: عشقش کَنده … عشق شیرین.
  • بهزاد: باریکلا! اهل دلم که هستی!
  • یوسف گورکن: آدم که بی‌دل نمی‌شه آقا.

«باد ما را خواهد برد» ساخته‌ی عباس کیارستمی

 

  • نیرجا (سونام کاپور): زندگی باید بزرگ باشه، نه طولانی.

«نیرجا» ساخته‌ی رام مدوانی

 

  • تونی کامونته (پل مونی): تو این کار فقط یه قانون وجود داره که باید رعایتش کنی تا توی دردسر نیفتی: اول از همه این کارو بکن، خودت انجامش بده و ادامه‌ش بده.

«صورت‌زخمی» ساخته‌ی هاوارد هاوکز

 

  • تونی کامونته (پل مونی): همه می‌گن “تونی کامونته بهترینه. اون هر چی می‌خواد به دست میاره”. آره خب، چیزایی به دست میارم که نمی‌خوام.

«صورت‌زخمی» ساخته‌ی هاوارد هاوکز

 

  • والتر برنز (کری گرانت): من در مورد کسی که با زنم ازدواج کنه، سخت‌گیرم.

«منشی همه‌کاره‌ی او» ساخته‌ی هاوارد هاوکز

 

  • جف کارتر (کری گرانت): کبریت داری؟
  • بانی لی (جین آرتور): هیچ‌وقت کبریت نداری؟
  • جف کارتر: نه، دوست ندارم چیزی رو برای آینده ذخیره کنم.

«فقط فرشتگان بال دارند» ساخته‌ی هاوارد هاوکز

 

  • هری مورگان (همفری بوگارت): وقتی می‌خوای جیب کسی رو بزنی، یکیو انتخاب کن که به من بدهکار نباشه.

«داشتن و نداشتن» ساخته‌ی هاوارد هاوکز

 

  • انسان‌ها به دلایل متعددی دست از جان‌شان می‌کشند؛ برای دوستی، برای عشق، برای یک هدف و مردم به دلایل مشابهی می‌کشند …

از تیتراژ آغازین «قهرمان» ساخته‌ی ژانگ ییمو

 

  • لیدیا (ارین موریارتی): و یه بسته سیگار کمل لایت …
  • فروشنده: کارت شناسایی. بدون دیدن کارت شناسایی نمی‌تونم سیگار بفروشم عزیزم.
  • لیدیا: پس فقط فشنگ بدین.

«پدر خونی» ساخته‌ی ژان فرانسوا ریشه

 

  • لیدیا (ارین موریارتی): تو بهترین آدمی هستی که تو زندگیم هرگز ندیدم!

«پدر خونی» ساخته‌ی ژان فرانسوا ریشه

 

  • شاگرد: یه آدم چجوری گاو می‌شه؟
  • عماد (شهاب حسینی): به مرور!

«فروشنده» ساخته‌ی اصغر فرهادی

 

  • دکتر لکتر (آنتونی هاپکینز): تو فکر می‌کنی چرا اون [بوفالوبیل] پوست مقتولاشو می‌کَنه مأمور استرلینگ؟ با تیزهوشیت منو به هیجان بیار.
  • کلاریس (جودی فاستر): این‌کار اونو به هیجان میاره. اکثر قاتلین زنجیره‌ای از مقتولاشون یادگاری برمی‌دارن.
  • دکتر لکتر: من این‌کارو نکردم.
  • کلاریس: نه، نه. شما اونا رو می‌خوردید.

«سکوت بره‌ها» ساخته‌ی جاناتان دمی

 

  • پسر اول: تو به ما می‌گی باید برای خودمون کسی بشیم. ولی خودت هیچ‌کسی نیستی! چرا باید جلوی پدر تارو اون‌قدر کمرتو خم کنی؟
  • پدر (تاتسو سایتو): توی شرکتی که کار می‌کنم پدرش آدم مهمیه.
  • پسر اول: پس چرا خودت همون آدم‌مهمه نشدی؟
  • پدر: به این آسونیا نیست. من یکی از کارمندای اونم. اونه که به من حقوق می‌ده.
  • پسر اول: پس نذار بهت حقوق بده.
  • پسر دوم: آره؛ تو بهش حقوق بده!

«متولد شدم، اما …» ساخته‌ی یاسوجیرو ازو

 

  • شوکیچی (چیشو ریو): خوشحالی با تلاش به دست میاد.

«اواخر بهار» ساخته‌ی یاسوجیرو ازو

 

  • جودی (مائورین اُ سولیوان): فایده نداره تونی. اگه وضع کار همین‌طور پیش بره، مجبور می‌شم خودم ماشینو برونم.
  • تونی (چیکو مارکس): نه خانم جودی. شما نمی‌تونین منو اخراج کنین.
  • جودی: ولی اگه نتونم حقوقتو بدم چی؟
  • تونی: این فرق می‌کنه! مجبور نیستین حقوقمو بدین، ولی نمی‌تونین اخراجم کنین.

«یک روز در مسابقه» ساخته‌ی سام وود

۳ دیدگاه به “از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وسه”

  1. فراز گفت:

    دوست دارم این بخش از سایت

  2. coldplay گفت:

    قصد دارم رمان داشتن و نداشتن را بخونم و بعدش خداقل برای دیدن یک فیلم از همفری بوگارت فیلم اقتباسیش را هم ببینم.
    نظرتان راجع ب رمان و فیلم مذکور و همینطور کلا پاپا(همینگوی )و آثارش و میزان علاقتون بگید بی زحمت.
    برای من محبوبترین نویسنده عمر هست. تنها کسی ک چهره اش را در کنار فرانچسکو توتی و دنیله دروسی رو تنم خالکوبی می کنم.

    علاقه به debut استاد,خورشید همچنان می دمد بیش از سایر آثاررش هست.

    • damoon گفت:

      راستش متأسفانه هنوز رمان «داشتن و نداشتن» را نخوانده ام. نثر همینگوی را دوست دارم ولی نه آنقدر که بخواهم اسمش را خالکوبی کنم روی تنم! :))

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم