امروز میخواهم دو نکتهی بیربط به هم و البته بیربط به سینما بگویم. نمیدانم، شاید هم بشود ربطشان داد به شکلی!
اول: نمیفهمم این خبرنگارهایی که از طرف تلویزیون (سیمای «میلی») به این کشور و آن کشور میروند، دقیقاً چه زحمتی میکشند که آقایان هی آن را توی چشم ما فرو میکنند؟ طرف با پول صدا و سیما میرود آن طرف، بدون مشکل برای گرفتن پاسپورت و ویزا و هتل. بعد آنجا میخورد و میچرخد و میگردد و احتمالاً از همان پولی که صدا و سیما در جیبش گذاشته، برای اهل و عیال سوغاتی میخرد و اگر هم شد، آن وسطها، یک میکروفونی هم دست میگیرد و مصاحبهای هم میکند و به میمنت و شادی برمیگردد وطن گل و بلبل. آنوقت هی میگویند: «از زحمت آقای فلانی که رفت فلانجا و این مصاحبه را ترتیب داد تشکر میکنیم. ایشان خیلی زحمت کشیدند.» یکی نیست بگوید اگر ما نخواهیم ایشان برای ما زحمت بکشند، چه کسی را باید ببینیم؟
دوم: آرایشگاه اولی که رفتم، آرایشگر موهایم را خیلی بد کوتاه کرد. مدتی بعد مجبور شدم آرایشگاه دیگری بروم که خرابکاری آرایشگاه قبلی را تمیز کند. آرایشگر آقای مسنی بود. من گفتم که از اصلاح موهایم راضی نبودهام و مجبور شدهام دوباره بیایم برای کوتاه کردن موهایم. هنوز حرفم منعقد نشده بود که جناب آرایشگر مسن، شروع کرد به اعتراضهای کلیشهای نسبت به جوانهای مملکت که «قوره نشده، مویز شدهاند» و «نسل ما چیز دیگری بود» و «جوانهای امروزی عجله دارند» و «جوانهای امروزی در کارشان دقت نمیکنند» و «من وقتی میخواستم آرایشگر بشوم، اول زیر دست چند نفر تعلیم دیدم» و خلاصه، جوانها را با خاک کوچه یکی کرد. از این نالهها زیاد شنیدهایم. نسل قبل، دائم طلبکار است در حالی که انگار باید برعکس باشد. دقیقاً متوجه نمیشوم نسلهای گذشته چه گلی به سر چه کسی زدهاند که این همه هم ادعا دارند همچنانکه ما هم برای نسل بعد و بعدترمان هیچ کاری نکردهایم و نخواهیم کرد. خلاصه موهای ما کوتاه شد و نالههای استاد آرایشگر و حرصش از جوانهای قوره نشده به اتمام رسید. وقتی داشتم از سالن بیرون میرفتم، برگشتم و گفتم: «آرایشگری که موهایم را کوتاه کرده بود، جوان نبود، همسن شما بود.» و زدم بیرون! احتمالاً بعد از رفتن من، ایشان همین چیزها را پشت سر من هم گفتند؛ «جوانهای بیادب و بیشخصیت امروزی فقط لودگی بلدند. ما اگر بودیم، جرأت نمیکردیم از این حرفها به بزرگترمان بزنیم و خیطش کنیم».
کلا مملکت نابی داریم,۲۰.حرفاتونو کاملا درک می کنم.
نظرتون راجع ب اتوبوس شب چیه؟من امشب دیدم,خوب بود مسبتا.تقریبا ۳از ۵ با ارفاق.جو سختی داشت تو تاریکی شب
فیلم را سال ها پیش دیده ام و چیز زیادی ازش به یاد ندارم. ولی یادم می آید که فیلم بدی نبود.
ای آقا اگر قراربود برای خاطر ما رفع زحمت کنند الان رژیم باید دست گونههای دیگری میبود که 🙂 . دو- با خوندن جوابتون دل من هم خنک شد.فکر کنم آرایشگره ته دلش گفته ای کاش خراب میکردم موهاش رو یا حداقل یه زخمی چیزی میزدم سر و صورتش ،اصلا حقشون همین کشوره 😁
:))) احتمالاً بله، همچین چیزی هم در ادامه گفته شاید. شانس آوردم که زخم نزد :)))