یک چیزی شبیه بهاریه مثلاً

یک چیزی شبیه بهاریه مثلاً

خب سال ۹۷ هم شروع شد. آماده‌اید؟ خلاصه آماده هم نباشید، شروع شده و چشم به هم بزنید، تمام شده. در واقع آش کشک خاله است، خورده یا نخورده‌اش، پای‌تان نوشته خواهد شد. پس بهتر است آماده باشیم و شروعش کنیم و کمی بیشتر آرامش داشته باشیم و کمی بیشتر تمرکز کنیم و کمی بیشتر به خودمان و اطراف‌مان فکر کنیم و کمی بیشتر مراقب زمین باشیم.

سال قبل برای من سال خوبی بود. مخصوصاً از بابت برگزاری دورهمی‌های فیلم‌بینی و کلاس‌های نقد فیلم دراستانبول که احساس می‌کنم از لحاظ ذهنی بزرگترم کرد و حال خوبی به من داد. تجربه‌ای جذاب که برای کمتر کسی پیش می‌آید. امسال هم، چنان که افتد و دانی، در پی برگزاری مجددش هستم تا بلکه هیجان بیشتری به زندگی‌ام بدهم و باتجربه‌تر بشوم. مجله‌ی «فیلم» هم که بود؛ خواندم و نوشتم و از هوشنگ گلمکانی و مسعود مهرابی و عباس یاری و پوریا ذوالفقاری و مسعود ثابتی و محسن جعفری‌راد و صد البته شاهین شجری‌کهن و کسانی دیگر، چیزهای زیادی آموختم و می‌آموزم همچنان. این بخش هم حس خوبی به من داد و من را از لحاظ ذهنی و روحی بزرگتر کرد. و البته فیلم‌ها و کتاب‌ها هم بودند و هستند.

در واقع این‌که احساس کنیم هر سال، هر روز حتی، بزرگتر شده‌ایم و چیزی به داشته‌های‌مان اضافه شده، به نظرم مهم‌ترین چیز دنیاست. این که روزهای‌مان خالی نباشند و خودمان خالی نباشیم. این‌که هر روز چیزی یاد بگیریم؛ هر چیزی، از هر کسی. بخواهد معنای یک کلمه باشد، بخواهد اطلاعاتی باشد در زمینه‌ی فضانوردی، بخواهد کشف درونیات خودمان باشد. که البته این آخری از همه مهم‌تر است. باید پرسید، جستجو کرد، اشتباه کرد، فرا گرفت، کشف کرد، باز هم پرسید (راستش من از آدم‌هایی که سئوال نمی‌پرسند، دوری می‌کنم. آن‌ها از نظرم یخ‌اند، سردند و نچسب!) و … خالی نبود تا بزرگ و بزرگ‌تر شد. باید هیجان داشت.

خلاصه این‌که بهتر است این آش را با تمام مخلفات خوشمزه و بدمزه‌اش، نوش جان کنید. به قول فیلسوف بزرگ، جناب دیوید هیوم که فرمود: «همینی که هست، می‌خواهی بخواه، نمی‌خواهی نخواه». پس یک نفس عمیق بکشید، تمرکز کنید، سر را بدهید بالا، عضله‌ها را محکم کنید. آماده؟ حرکت!

 

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم