باختن قافیه در تاریکی

باختن قافیه در تاریکی

نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده که فیلم‌سازهایی که نشان داده‌اند به هر حال به قواعد سینما آشنا هستند و راه و چاه را می‌دانند، با گذشت زمان و سال‌ها، بی‌اثرتر و بی‌مایه‌تر فیلم می‌سازند. نمونه‌هایش زیادند: علیرضا امینی از دانه‌های ریز برف و نامه‌های باد به دلتا ایکس و من دیوانه نیستم می‌رسد، سامان سالور از چند کیلو خرما برای مراسم تدفین به سیزده پنجاه‌ونه، منوچهر هادی از قرنطینه به آینه‌بغل … و حالا هم روح‌الله حجازی به اتاق تاریک رسیده.

حجازی فیلم‌های بدی نمی‌سازد، حتی می‌توانم بگویم فیلم‌های خوبی هم ساخته. در میان ابرها فیلمی دیدنی بود. زندگی خصوصی آقا و خانم میم (اینجا) هم خوب بود. یادم هست که همان سال‌ها یادداشتی بر این فیلم را برای بخش «نقد خوانندگان» مجله‌ی «فیلم» نوشته بودم و اتفاقاً به عنوان «نقد برگزیده» در مجله چاپ شده بود. اما ساخته‌های آخر حجازی مثل مرگ ماهی را هنوز هم ندیده‌ام و بعید است ببینم چون از ده فرسخی می‌دانم که فیلم خوبی نشده. اما هر چه‌قدر هم که خوب نباشد اتاق تاریک فاجعه‌بارتر است احتمالاً. فیلم موضوع حساسی را پیش می‌کشد؛ ماجرای تعرض و تجاوز به کودکان خردسال که هنوز قدرت تشخیص ندارند، یکی از آن اتفاق‌های ترسناکی‌ست که در مملکت ما فراوان رخ می‌دهد. فیلم سعی می‌کند جسورانه این موضوع را پیش بکشد اما فقط در حد پیش کشیدن باقی می‌ماند. معلوم نیست چرا هاله و فرهاد باید اختلاف سنی داشته باشند؟ این موضوع چه تإثیری در داستان می‌گذارد، جز این‌که فیلم‌ساز در برخی لحظه‌ها، خیلی بی‌ربط و بی‌مقدمه، ماجرای شک هاله به فرهاد درباره‌ی ارتباطش با زنان جوان‌تر را پیش می‌کشد که اصلاً هیچ ربطی به ماجرای اصلی ندارد؟ تا نیمه‌های فیلم و بعد از این‌که بچه رازش را به پدر می‌گوید همه‌چیز تکراری پیش می‌رود، یا در واقع پیش نمی‌رود. بعد از فاش شدن راز نزد هاله هم اتفاق خاصی نمی‌افتد. در آن سکانس شام هم که گره‌گشایی می‌شود و می‌فهمیم در اشتباه بودیم و ماجرا آن‌طور نبود که ما فکر می‌کردیم، فیلم کلاً از هم می‌پاشد. در واقع فیلم‌ساز با این گره‌گشایی، علناً ما را سر کار می‌گذارد. پس با این حساب ماجرا چیست؟ منظور فیلم‌ساز از ساخت این فیلم چه بوده؟

نمی‌دانم چه می‌شود فیلم‌سازهایی که از خود ذوق و استعدادی نشان داده‌اند، کم‌کم قافیه را می‌بازند؛ یا آن‌ها به محیط میان‌مایه‌ی دوروبرشان تمایل نشان می‌دهند و خودخواسته غرق می‌شوند یا محیط میان‌میانه‌ی دوروبر، آن‌ها را ناخواسته غرق می‌کند و به سمتی دیگر می‌کشد.

 

فیلم دیگر حجازی در «سینمای خانگی من»

ـ زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (اینجا)

۲ دیدگاه به “باختن قافیه در تاریکی”

  1. چه قدر مسخره! از متن شما راجع به فیلم راحت میشه به بی مایگی فیلم خندید.

    چند کیلو خرما چه فیلم عالی بود. خیلی دوسش دارم

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم