خب، متأسفانه کار به آنجا رسیده که کارگردان محترم دست پیش را میگیرد تا پس نیفتد و این میزان از وقاحت و خونسردی احتمالاً در تاریخ سینمای ایران و جهان هیچ مشابهی ندارد. در پایان «ما همه با هم هستیم»، مهران مدیری که اصلاً معلوم نیست چه کارهی داستان است، از محمدرضا گلزار که او هم مشخص نیست چرا در فیلم حضور دارد (البته در واقع مشخص هست که چرا)، از دلیل حضورش در داستان میپرسد و گلزار هم خیلی خونسرد جواب میدهد که خودش هم نمیداند و همینطوری باید خط و ربطی برایش پیدا کنند! با دهانی باز به این صحنه نگاه میکنم و باورم نمیشود که یک گروه فیلمسازی، و نه فقط یک کارگردان، اینقدر به قهقرای سقوط بیفتند. جالب اینجاست که جناب کارگردان قصد داشت اسم فیلمش را «سقوط» بگذارد که در آن صورت خیلی بامسماتر میبود!
چشمها و ذهنهای ما مدام در پی نویسنده و از آن مهمتر کارگردانیست که موجودی ناقص ارایه دادهاند. همیشه آنها باید توضیح بدهند اما هیچکس از بازیگران آن مجموعه حرفی نمیزند. هیچکس پیدا نمیشود بگوید، محمدرضا گلزار چهطور به خودش جرأت داده در این فیلم حضور پیدا کند؟ یا لیلا حاتمی؟ یا مهران مدیری؟ هانیه توسلی، حسن معجونی، مانی حقیقی، جواد عزتی و … اینها کجای اعتراضهای ما به بد بودن فیلم قرار دارند؟ چرا به جای اینکه مدام از کارگردان فیلم (که به نظرم هیچوقت کارگردان مهمی نبوده، حتی آن وقتهایی که بهاصطلاح فیلمهای بدی نساخته) ایراد بگیریم، از گروه بازیگران فیلم ایراد نمیگیریم؟ بازیگرانی که کار را به جایی رساندهاند که آدم از خودش هم خجالت میکشد. بازیگرانی که هر کدام به هر حال تواناییهایی دارند اما مدام فیلم بد بازی میکنند و عین خیالشان هم نیست. کاملاً پیداست که هیچ زحمتی به خودشان ندادهاند (و خیلی وقت است که دیگر زحمتی هم نمیدهند) چون وقتی پول را دیدهاند، چشمهایشان چهار تا شده و با خود گفتهاند: «وقتی کسی به خودش زحمت نمیدهد، من چرا بدهم؟ پول شیرین را میگیرم و میزنم به زخم زندگی.» بازیگرانی که هر روز پولدارتر و معروفتر میشوند و خط و ربط داستان و منظور و مفهوم فیلمنامه و باقی چیزها هم به کتف سمت چپ تمامشان است. راستش مدتهاست دارم فکر میکنم که نکند کار درست را این آقایان و خانمها انجام میدهند؟! گور بابای مرام و مسلک و اسلوب و منش و شخصیت! بینوا پول را بچسب که خربزه آب است!
سروش صحت را نگفتی
«و …» گذاشتم در عوض!
یه پنجاه کیلو آلبالوی دیگه است.
و پر واضحِ که در آینده از این دست فیلما زیاد خواهیم دید
یاد فیلم قاعده بازی افتادم
و الان دوست دارم تک تک بازیگرای کار رو با دست و پای بسته بندازم تو یه بالن که برن تو دمای -۵۰ درجه و دچار هیپوترمی شن.البته اگه قبلش به دلیل نبود اکسیژن نمیرن
حالا نه تا این حد! :))
یه لحظه فکر کردم واقعا تایلر داردنم:))))
واقعاً چرا این بازیگر ها انقدر فیلم بد بازی می کنند برای پول؟؟ یعنی مانی حقیقی هم گدای پوله؟
وقاحت دارد
صد رحمت به پورن استار ها
امثال مدیری متاسفانه از سلبریتی بودنشان برای پر کردن جیبشان نهایت استفاده را می برند از یک طرف هم حاضر هستن با دریافت دستمزد کلان که منابعش چندان روشن نیست نامشان را عین بک برچسب صرف بزنند روی یک فیلم بی سروته و از آن طرف با ساخت سریال لوس هیولا روی موج انتقاد از بی شرفی سرمایه اندوزی اختلاص گران سوار می شوند و ژست دلسوزی برای جیب خالی مانده معلمان را بدهندتا اینگونه نزد عوام بازارگرمی کنند و باز هم جیشان پرتر شود.
البته من بیشترین تاسفم در زمان دیدن فیلم حضور لیلا حاتمی در این کارناوال بود که بادم آمد که حاتمی در یکی دوسال با انتخاب های نامناسب (مثل فیلم مرد بدون سایه و یا سریال نهنگ آبی که البته وسط فیلمبرداری به شکلی غیر حرفه ای قهر کرده و همین فیلم) گویی دیگر حواسش به گزیده کاری و انتخاب درست فیلمهایش نیست یا او هم وسوسه این موج سرمایه های کلان در سینما شده؟
آدمیزاد طمعکار است، مخصوصاً اگر در شرایط بیدروپیکری مانند وضعیت مملکت ما قرار بگیرد. چه بهتر که استفادهی لازم را ببرد از این وضعیت!
آقای قنبر زاده فیلمِ تبریزی به نظرم اتفاقا گروتسک ِ خیلی خوبی است . و ایذا هنوز هیچ منتقدی رو نخوندم که ایرادات واضحی به فیلم بگیره. همش درباره ی هزینه ی تولید و نقش گلزار است- که به نظرم درک درست فیلم وابسته به درک دلیل حضور گلزار هست و در واقع نقطه ی اتصال ما به واقعیت- البته برای هیچکدام از ما مردم ساده نیست که خودش را در هواپیمای تبریزی با وضوح تمام ببیند و باور کند ما همه با هم نیستیم!
تصحیح: البته برای هیچکدام از ما مردم ساده نیست که خودمان را در هواپیمای تبریزی با وضوح تمام ببینیم و باور کنیم ما همه با هم نیستیم!
دوست عزیز، با الفاظ و واژههایی مانند «گروتسک» و این چیزها نمیشود پشت ضعفها پنهان شد. اگر اینطور باشد که کل فیلمهای بد تاریخ سینما، یا میتوانند گروتسک باشند، یا هجو باشند، یا … و به این شکل خودشان را خلاص کنند! اگر کسی به قول شما ایراد واضحی نگرفته (ایراد مگر واضح و غیرواضح دارد؟!)، چون فیلم از بس آشفته و بیمعناست، نمیتوان سر و تهش را جمع کرد. اگر شما فیلم را پسندیدهاید یا از آن معنا و مفهوم بیرون کشیدهاید، پس من دیگر حرفی ندارم!
دامون ِعزیز ،چطور همه ی فیلمهای بد دنیا میتوانند گروتسک باشند؟ و چطور ایراد واضح و غیر واضح ندارد؟ نق زدن و خوشایند ِ دل نقد کردن و نه برپایه ی معیارهای روشن ِنقد و مفاهیم همه دانسته میشود ایراد ِ غیر واضح! در همین چند خط اخیر هم نفرمودید چرا به نظرتان فیلم آشفته و بی معنا امده! دوستی میگفت هنر مثل ِ خوراکی نیست که سلیقه ی ما باشد یا نباشد! با او همداستانم و معتقدم نقدتان منصفانه نیست . و بنده را ارشاد بفرمایید که اگر از این فیلم معنا و مفهوم بیرون کشیده ام مرتکب کدام بلاهت شده ام و آیا قابل بخشش است ؟!!!
پی نوشت: از خوانندگان مداوم و دوستدار ِ نقد شما هستم.امیدوارم دلگیر نباشید
چرا باید دلگیر بشوم دوست عزیز. ممنون از پیگیریتان. اول اینکه من دربارهی فیلم نقدی ننوشتهام، صرفاً چند خط دربارهاش توضیح دادهام چون واقعاً هر «چیزی» را نمیشود نقد کرد. یعنی گاهی سازندگان یک فیلم، آنقدر از قافله عقب هستند که نیازی نیست دستشان را بگیریم و پیش بیندازیمشان. دوم اینکه اگر شما چیزی از این آشفتهبازار بیرون کشیدهاید، نشانهی بلاهت نیست، نشانهی بیتجربگیست. سوم هم اینکه من اگر تا صبح هم دربارهی بیمعنا بودن و اصلاً بیداستان بودن و بیشخصیت بودن و نانبهنرخروزخور بودن فیلم حرف بزنم، چیزی حل نخواهد شد. کسی که (حالا شما یا هر شخصی دیگری) از چنین چیزی خوشش آمده باشد و دربارهاش حرف داشته باشد، مشخص است این میان یک خلاء اساسی وجود دارد و با هیچ چیزی نمیشود پُرش کرد. اینجا دیگر بحث سلیقه و این حرفها نیست، بحث استانداردها و قواعد سینماست که کمال تبریزی کلاً نشان داده «اینکاره» نیست و فقط دنبال «فرصت» است و بس.
در هر حال ممنون. گرچه باز هم پاسخ ِ شما پر از پیش انگاره ها و سرشار از دخالت نظرات شخصی است. بالاخره port of call فیلیپ یانگ رو دیدید؟
متأسفانه هنوز نه. خواهم دید.
درود
دیشب فیلم دیدم و به نظرم برای سرگرمی و وقت گذرونی بد نیست. ولی چند تا نکته رو نفهمیدم:
۱- چرا؟چرا؟چرا؟ چرا مهران مدیری عزیز انقدر سکانس غذا خوردن داره!!؟؟وچرا ما باید تمام صدای بلعیدن ایشون بشنویم؟؟؟(لایو)
۲ – گلزار چه میکنه؟ چرا پژمان مشکوک وار اصرار داشت سوار هواپیما بشه؟ چرا حاتمی انقدر پیگیر سوار شدن اون معلم شد بعد یهو …….؟؟
ممنون
سلام. اگر منتظرید که من جواب بدهم، جوابی ندارم! دلیلش هم معلوم است؛ فیلم در مرحلهی ایده متوقف مانده و دیگر به این چیزهایی که شما پرسیدهاید، حتی نزدیک هم نمیشود.