فرستاده شده توسط
damoon در تاریخ شهریور ۳۱, ۱۳۹۸ در
از میان فیلمها و گفتهها |
۲ دیدگاه
- بادال گوپتا (آمیتاب باچان): یه ضربالمثل هست که میگه: «کسی که فقط حقیقت رو میدونه احمقه. چون هیچ فرقی بین حقیقت و دروغ نیست.» من حقیقت رو میدونم اما میخوام قسمت دروغ رو هم بدونم.
«انتقام» ساختهی سوجای گاش
***
- کتی (پاتریشیا آرکوئت): شما چه کارهاید؟ تاجر خز؟
- اد وود (جانی دپ): نه. نه. من توی کار سینمام. کارگردان، نویسنده، بازیگر و تهیهکنندهم.
- کتی: بیخیال! هیچکی از پس این همه کار برنمیاد.
- اد وود: اوه چرا. اونا میتونن. دو نفر: من و اورسن ولز.
«اد وود» ساختهی تیم برتون
***
- ماری (پائولا بیر): کسایی که رها شدن هرگز فراموش نمیکنن. ولی این واقعیت نداره. اونا ترانههای غمناک و قشنگی دارن که در تنهایی خودشون زمزمه میکنن. حس دلسوزی و ترحم باهاشونه. اونایی که کسی رو ترک میکنن، تنهاترن. اونا ترانهای برای زمزمه ندارن.
«ترانزیت» ساختهی کریستین پتزولد
***
- مسلم (تیموچین اسن): همه توی بهشت به دنیا میآن، ولی بعضیا توی جهنم بزرگ میشن؛ مث من.
«مسلم» ساختهی جان الکای و کچه هاکان
***
- قاضی دادگاه نظامی: پس تو به اتهامات اقرار میکنی؛ جعل هویت یه افسر، مدیریت کشتار در کمپ شمارهی ۲ و بالاخره دار زدن یه شهردار که پرچم سفید دستش بود.
- هرولد (مکس هوباخر): «شلیک!» شلیک به یه شهردار که پرچم سفید دستش بود! پدرم همیشه میگفت اگر کاری کردی بعدش حداقل اقرار کن.
«کاپیتان» ساختهی رابرت شونتکه
***
- کیم (کانگ هو سونگ): آدما نباید نقشه بکشن. وقتی نقشه نمیکشی، اوضاع خراب نمیشه و اگه چیزی هم خراب شد، دیگه اصلاً مهم نیست.
«انگل» ساختهی جون هو بونگ
***
- صافینا (عالیا بهات): وقتی زندگی یه چیز خوب بهت میده، خفه شو و بگیرش.
«گالی بوی» ساختهی زویا اختر
***
- مراد (رانویر سینگ): رویاهام رو فقط به خاطر این که به واقعیت نزدیک باشه عوض نمیکنم. خودِ واقعیم رو عوض میکنم تا به رویام برسم.
«گالی بوی» ساختهی زویا اختر
***
- مکس (واکین فونیکس): زندگی سه تا قانون داره تام ولز؛ اول این که همیشه یه طعمه یا قربانی وجود داره. دوم این که اون قربانی تو نباشی…
- تام ولز (نیکلاس کیج): و سومی؟
- مکس: سومی رو فراموش کردم.
«هشت میلیمتری» ساختهی جوئل شوماخر
***
- آینان (آیوشمان کورانا): گاهی اوقات از خشونتهای مداوم و آروم چشمپوشی میکنیم و بعدش بخشی از فرهنگمون میشه. اونوقت دیگه اسمشو نمیذاریم «خشونت»، بهش میگیم «قانون».
«مادهی ۱۵» ساختهی آنوبهاو سینها
***
- مارتا (الیزابت تیلور): هی گنداب! هی گندابی!
- جرج (ریچارد برتن): بله مارتا؟! میتونم کاری برات انجام بدم؟
- مارتا: خب البته … میتونی سیگار منو روشن کنی اگه دلت میخواد.
- جرج: نه حدودی هست … منظورم اینه که یک مرد مقدار کمی میتونه تحمل کنه که از پلکان تکامل پایینش بکشن ـ آقا متوجه هست چی میگم ـ … من هنوز دستتو در تاریکی میگیرم که از لولوخورخوره نترسی و هنوز بطریهای مشروبتو نصف شب دور میندازم که هیچکس نبینه، ولی دیگه سیگارتو روشن نمیکنم و این به قول معروف، «اینه که هست».
«چه کسی از ویرجیانا وولف میترسد؟» ساختهی مایک نیکولز
فیلم فرانسوی measure of man را پیشنهاد میکنم
ممنون