مردم همیشه‌منتظر

مردم همیشه‌منتظر

البته مردم تهران هم در زندگی این روزها از فرط شادمانی و خنده روده‌بر نمی‌شوند. آنها هم مثل همه به نوعی منتظر چیزی‌اند. توی صف منتظر اتوبوس‌اند، یا منتظر نان لواش‌اند، یا منتظر پاسپورت‌اند، یا منتظر برگشتن بچه‌های‌شان از جبهه‌ها. یا منتظر اعلان کوپن مرغ‌اند، یا منتظر اعلان کوپن نفت‌اند، یا منتظر خرداد سال آینده‌اند، منتظر یک چیزی هستند… و خدا را شکر می‌کنند. مردم تهران همیشه خدا را شکر می‌کنند. «بابا، حالا خوبه.» اگر برق دو ساعت برود می‌گویند بابا حالا خوبه که دو ساعت می‌ره. اگر چهار ساعت برود می‌گویند بابا حالا خوبه که چهار ساعت می‌ره. اگر اصلاً برود می‌گویند بابا خوبه که نفت هست. اگر نفت نباشد می‌گویند بابا خوبه که زغال هست. اگر توی ستون فقرات‌شان لگد بزنند می‌گویند بابا حالا خوبه که توی مخ‌مون نزدند. اگر توی مخ‌شان لگد بزنند می‌گویند بابا حالا خوبه که توی شکم‌مان لگد نزدند. شکر می‌کنند، و روزگار را در میهن اسلامی می‌گذرانند.

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پی‌نوشت: … و اسماعیل فصیح، نه‌تنها نویسنده‌ی خوبی بود، بلکه جامعه‌شناس درجه‌یکی هم بود، مثل همه‌ی نویسنده‌های خوب.

 

یک دیدگاه به “مردم همیشه‌منتظر”

  1. mahboobeh گفت:

    چقدر خوب توصیف کرده

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم