شمارهی جدید هم منتشر شد. این شماره را هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی و الکلبهدست، جمعوجور کردیم. الکلپاشی میز و صندلی و کامپیوتر، به یکی از کارهای عادی بچههای تحریریه تبدیل شده است و دیگر کسی بوی الکل را حس نمیکند. احتمالاً برای خیلی از ماها، الکل چیزی شده شبیه آب! حالا دیگر الکلبازی و الکلپاشی، رسمیست عادی. بیالکل هرگز! راستش بامزهترین تصویری که از این دوران در ذهنم جا خوش کرده است، تصویر آقای گلمکانی عزیز است که همیشه با یک آبپاش پر از الکل، به تحریریه سر میزنند.
قبل از این که از دو مطلب خودم حرف بزنم، پیشنهاد میکنم حتماً و قطعاً نوشتهی سه صفحهای شاهین شجریکهن دربارهی سریالها و فیلمهایی که مضمون رابینسون کروزووار دارند و به «رابینسوناد» مشهور هستند را بخوانید. با خواندنش به دوران کودکی و تخیلات هیجانانگیز دست یافتن به گنجهایی در دل جزیرههای ناشناخته پرتاب خواهید شد. شاید تصور کنید دارم برای دوست و همکارم تبلیغ میکنم، اما واقعاً این ربطی به دوستی و همکاریمان ندارد. تا نخوانید، متوجه نمیشوید چه میگویم.
در این شماره، دو یادداشت نوشتهام. یکی مطلبی یک صفحهایست دربارهی زیر نظر (مجید صالحی) با تیتر «کاهانیها». خیلیها از فیلم بد گفتند و به صلابهاش کشیدند، اما من در این یک صفحه، سعی کردم نشان بدهم زیر نظر آنقدرها هم که میگویند، فاجعهبار و مبتذل نیست. نمیدانم تا چه حد با نظرم موافق خواهید بود. مطلب دیگرم یادداشتی دو صفحهایست دربارهی یکی از بازیگران کمدی و مهم دوران یشیل چام سینمای ترکیه به نام کمال سونال. «مورد عجیب کمال سونال در سینمای ترکیه» مطلبیست که قصد دارد نشان بدهد «در گذشته هم معصوم نبودیم…». همیشه از فیلمهای قدیمی و آدمهای قدیمی به نیکی یاد میشود و با صفتهایی نظیر «پاک»، «بیآلایش»، «معصوم» و… آراستهشان میکنند. اما من در این نوشته سعی دارم بگویم آنقدرها هم که پیاز داغش را زیاد میکنند، نیست! امیدوارم دوست داشته باشید.
خلاصه این که فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود، بخوانید. ضرر ندارد.
پاسخ دادن