این بار تصمیم گرفتم سراغ یکی از بهترین پوسترهای طراحیشده در سینمای ایران بروم؛ پوستر قرمز (فریدون جیرانی). اکران این فیلم با سروصدای زیادی همراه بود و یادم میآید یکی از دلایل عمدهاش تیزرهای تبلیغاتی متفاوتش بود که از تلویزیون پخش میشد؛ بسیار تازه، بکر و بدیع. تا آن زمان، آن هم از تلویزیون ایران چنین تیزر تأثیرگذاری پخش نشده بود. تیزری که بسیار فکرشده و جذاب و متناسب با حالوهوای رمزآلود، ترسناک و روانشناسانهی فیلم طراحی شده بود. البته که ستارگان آن دورانش در سر زبان افتادن فیلم سهم عمدهای داشتند.
اما در این میان نمیتوان خوشفکری در طراحی پوستر این فیلم را در موفقیت آن نادیده گرفت. به یاد میآورم که وقتی جلوی سالنهای سینمای نمایشدهندهی فیلم میرسیدم، نهتنها محو تماشای عکسهایش، بلکه غرق در پوستر آن هم میشدم. در آن دوران پوسترها معنا و کارکرد داشتند و یک راه اولیهی قوی ارتباطی بودند که خیلیوقتها در ناخودآگاه ثبت میشدند و به این شکل به دیدن یا ندیدن فیلم رهنمودمان میکردند.
در این پوستر، هستی (هدیه تهرانی)، نیمی از چهرهی ناصر (محمدرضا فروتن) را شکافته و از آن بیرون آمده. این ایده، از یک طرف به شخصیت روانپریش و نامتعادل ناصر دلالت دارد. در واقع ذهنیت و تفکرات او در این پوستر مانند کاغذی که بهراحتی پاره میشود و به مرحلهای غیرقابلکنترل میرسد نشان داده شده است. از طرف دیگر از میان این چهرهی دوپاره و بیمار، هستی بیرون آمده؛ تنها کسی که به مقابله با ناصر برمیآید و سعی میکند از دستان او خلاص شود.
نکتهی دیگری که در این پوستر گنجانده شده، لکهی خونیست که به جای نقطهی «ز» چکیده است. این نقطهی خونین، حالوهوای اثر را برای مخاطب روشن میکند؛ درامی جنایی/روانشناسانه که با تعلیق و ترس و دلهره همراه خواهد بود.
در نگاهی کلی، چکیدهی ماجرای فیلم در پوستر بازنمایی شده است. جیرانی با حرکتی غیرمنتظره، واقعیتی را که برای ساخت فیلمش از آن الهام گرفته بود وارونه میکند و داستان را با زنده نگه داشتن زن و کشتن مرد به پایان میبرد تا شخصیت زنی قدرتمند را به تصویر بکشد که تا آن زمان کمتر در سینمای ایران دیده شده بود.
پاسخ دادن