پرویز فنی‌زاده؛ یک زندگی تلخ، کوتاه اما پربار

پرویز فنی‌زاده؛ یک زندگی تلخ، کوتاه اما پربار

چه‌طور می‌شود بازیگری که تنها ۴۲ سال زندگی کرد، در این‌همه نقش‌ خوب حضور داشت؟ خوش‌شانس بود یا باهوش و مستعد؟ اگر در نظر بگیریم که او تنها در پانزده فیلم و دو سریال بازی کرد و با هر نقش، قدمی رو به جلو گذاشت و همه‌ی آن آثار هم به مهم‌ترین آثار دوران خودشان تبدیل شدند، آن‌وقت است که دیگر نقش شانس را باید نادیده بگیریم. پرویز فنی‌زاده، بازیگر بزرگی بود که اتفاقاً شانس یاری‌اش نکرد. این را می‌توانیم از پایان تلخ زندگی‌اش دریابیم.

حرف فنی‌زاده که به میان می‌آید، همه درباره‌ی دایی‌جان ناپلئون و گوزن‌ها، تنگسیر، رگبار و… می‌گویند اما حضور بی‌نظیرش در خشت‌ و آیینه (ابراهیم گلستان) زمانی که تنها بیست‌وهشت سال داشت و تا پیش از آن هم فیلمی بازی نکرده بود، من را در دیدارهای مجدد باز هم میخکوب می‌کند. ریزه‌کاری‌های بازی او در آن صحنه‌ی تک‌گویی شاهکارش، در عرض دو دقیقه چنان شخصیتی خلق می‌کند که می‌توان مدت‌ها در تحلیلش حرف زد. او با ظرافتی مثال‌زدنی در نقش روشنفکری اهل جدول کلمات متقاطع بازی می‌کند که البته تمایلات همجنس‌گرایانه‌ی نرمی هم دارد. این موضوع را می‌توانید از نوع نگاه، حرکت دست‌ها و گردنش حدس بزنید. به یاد ندارم کسی در سینمای ایران، نقش یک مرد با تمایلات همجنس‌خواهانه را این‌چنین بازی کرده باشد.

نزدیکان و همکارانش تقریباً همگی‌ متفق‌القول بر این نظر بودند که او «آسیب‌پذیر» و «صادق» بود. البته اتفاق نظر دیگری هم وجود داشت که در کلام عزت‌الله انتظامی درباره‌ی او خلاصه می‌شود: «سیستم‌های کثیف هستند که مایه‌ی مرگ چون اویی می‌شوند.» و به قول رضا کرم‌رضایی: «این پرویز نبود که به جانب اعتیاد رفت، بلکه موقعیت‌های اداری و گرفتاری‌های اجتماعی او در آن زمان بودند که پرویز را به آن سمت کشاندند.»

روایت مرگ او تلخ و تکان‌دهنده است. فنی‌زاده در حالی که زخم ساده‌ای در پایش داشت، برای فیلم‌برداری صحنه‌ای از آخرین فیلمش، اعدامی، مجبور شد در یک طویله‌ی واقعی حضور داشته باشد که همان‌جا به کزاز مبتلا می‌شود. تقوایی می‌گوید: «شما شعور یک فیلم‌ساز را ببینید. مگر ساختن یک طویله به شکل دکور چه‌قدر کار دارد؟» سه روز بعد او از دنیا می‌رود و پرونده‌ی یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینمای ایران به همین راحتی بسته می‌شود.

زندگی هنری پرویز فنی‌زاده کوتاه اما پربار و زندگی شخصی‌اش تلخ بود و حکایت تلخ آدم‌های درست‌وحسابی این سرزمین هیچ‌وقت تمامی ندارد.

 .

۲ دیدگاه به “پرویز فنی‌زاده؛ یک زندگی تلخ، کوتاه اما پربار”

  1. علیرضا گفت:

    بالقوه بهترین بازیگر سینمای ایران بود که متأسفانه با اعتیاد و مرگ نابهنگامش در اثر کزاز نتونست بالفعل این لقب رو به خودش اختصاص بده..هرچند بازیگری افسانه ای شد. در موردش خیلی کم گفته شده و چه حیف که از تئاترهاش چیز دندون گیری در دسترس نیست.بازی های کوتاهش در خشت و آینه و تنگسیر رو بارها و بارها جدای از خود دو فیلم دیده ام و هرباره حیرت و حسرت توأمان دارم!و نقش مش قاسم که بنظرم بینظیرترین نقش مکمل تاریخ سینمای ماست.ای کاش فیلم رگبار با صدای خودش دوبله می شد،مطمئنا تاثیرگذارتر از آب درمیومد.مطلب شما هم بسیار خوندنی بود.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم