مطابق نظریهی من، بزرگترین ایراد برنامهریزی بدنمان این است که مخچهمان به صورت صحیح و مناسب با مغزمان ارتباط ندارد. بدجور طراحی شدهایم. باید براساس الگویی متفاوت جایگزین شویم. اگر مخچهمان با مغزمان پیوند داشت، از شناخت کامل نسبت به آناتومیمان برخوردار بودیم و میدانستیم در بدنمان چه میگذرد. مثلاً به خودمان میگفتیم: «آهان، سطح پتاسیم خونم پایین اومده. یک چیزی داره به سومین مُهرهی گردن لطمه میزنه. امروز وضعیت فشار خون تعریفی نداره، باید برم یه کم ورزش کنم. با مایونزی که دیروز خوردم، کلسترولم از حد عادی بالاتر رفته، باید حواسم بهش باشه!» بدنمان باروبندیل دستوپاگیری است که دنبال خودمان میکشیم.
•
(بر استخوانهای مُردگان/اُلگا توکارچوک)
پاسخ دادن