نگاهی به فیلم عکس یک ساعته One Hour Photo

نگاهی به فیلم عکس یک ساعته One Hour Photo

  • بازیگران: رابین ویلیامز ـ کانی نیلسن ـ مایکل وارتان و …
  • نویسنده و کارگردان: مارک رومانِک
  • ۹۶ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۰۲
  • ستاره ها: ۳ از ۵

 

فقط غافلگیری

 

خلاصه ی داستان: سیمور پریش، مردی ست در آستانه ی میانسالی که در لابراتوار عکاسی، مشغول به کار است. کار او ظاهر کردن انواع و اقسام عکس هاست و این کار را هم به بهترین شکل ممکن انجام می دهد. او مردی ست گوشه گیر و تنها که شخصیتِ خجالتی ای هم دارد اما در عین حال عاشقِ یکی از مشتریانش می شود که برای ظاهر کردنِ عکس های خانوادگی اش، همیشه پیش او می آید. او زنی ست به نام نینا که ظاهراً زندگی خوبی دارد …

(بیشتر…)

توصیه ای به فیلم نامه نویسانِ تازه کار!

تا وقتی جمله ی مشهورِ « سه، دو، یک، حرکت » را از زبانِ کارگردان نشنیده اید، هیچ وقت مطمئن نباشید که فیلم نامه تان ساخته خواهد شد، حتی اگر تهیه کننده یا کارگردان یا حتی بقیه ی عوامل، با خواندن فیلم نامه ی شما، غش و ضعف کنند و بهتان بگویند شما بهترین فیلم نامه نویس سینمای ایران هستید یا خواهید شد!

 

پی نوشت ۱ : راستش این مدت از بس فکرم مشغولِ ساخته شدنِ فیلم نامه ام شده که دیگر گاهی حتی دیر به دیر یادم می افتد پُستِ بعدیِ « سینمای خانگی من » چه باید باشد. به فکرم رسید در گیر و دارِ پیش تولیدِ فیلم نامه، از تجربه ای که به دست آورده ام، برای کسانی که علاقه دارند یا اهل نوشتن هستند ولی هنوز به نتیجه نرسیده اند بگویم، شاید که به دردشان بخورد. اگر هم به دردِ کسی نخورَد، لااقل یک پُست متفاوت نسبت به آن چیزی ست که تاکنون در « سینمای خانگی من » می خواندید. ماجرای نوشته شدنِ فیلم نامه ی « وُجدانِ به درد آمده ی آقای والامقام » برمی گردد به ده یازده ماهِ پیش که البته در ابتدا نامِ دیگری داشت. حدوداً پنج شش ماه قبل بود که یکی از تهیه کنندگانِ محترم، از فیلم نامه خوشش آمد و قصدِ ساختنش را کرد. با کمی کش و قوس و البته معطلی ( این معطلی در ذاتِ اینجورکارهاست؛ این هم توصیه ای دیگر! ) ، پیغام و پسغام و جلسه، در نهایت قرار بر این شد که تا چند مدت دیگر، با حضور بازیگرانی که مشخص شده ( لااقل در ذهن تهیه کننده و من ) و در یکی از شهرهای شمالی، فیلم نامه کلید بخورد. این روزها مشغول بازنویسیِ فیلم نامه هستم و اگر اتفاقی نیفتد و همه چیز خوب پیش برود، تا مدتی دیگر، شروع خواهیم کرد. البته آنقدر زمین خورده و سرد و گرم چشیده هستم که توصیه ی خودم را فراموش نکنم و بدانم تا آخرین لحظه هم هنوز هیچ چیز مشخص نیست. اینجا ایران است و در عین حال که هیچ چیز غیرممکن نیست، همه چیز هم ممکن است! در هفته های آینده، پروژه که شروع شد، خبرهایش را حتماً در همینجا خواهم نوشت. امیدوارم در نهایت تله فیلمِ قابل قبولی از آب در بیاید، حالا شاهکار هم نشد، نشد!

 

پی نوشت ۲: مستند « عمل کشتن » را شده از زیرِ سنگ هم پیدا کنید و ببینید. یخ می زنید، موهای تنتان سیخ می شود، ترس برتان می دارد، بهم می ریزید و شوکه می شوید … به زودی یادداشتی درباره ی این مستندِ عجیب و غریب خواهم داشت.

نگاهی به فیلم درونِ لوین دیویس Inside Llewyn Davis

نگاهی به فیلم درونِ لوین دیویس Inside Llewyn Davis

  • بازیگران: اسکار ایزاک ـ کری مولیگان ـ جان گودمن و …
  • نویسندگان و کارگردانان: ایتان و جوئل کوئن
  • ۱۰۴ دقیقه؛ محصول آمریکا، انگلستان، فرانسه؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « بوطیقا » منتشر شده است. ( اینجا )

خواننده ی بی اهمیتِ کافه های شبانه

 

خلاصه ی داستان: ماجرای چند روز از زندگی خواننده ی بی مقداری به نام لوین دیویس که در کافه ها می خواند و شب ها را در خانه ی دوستانش می گذراند و زندگی آشفته ای دارد. او سختی ها را تحمل می کند تا روزی ستاره ی مشهوری شود … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم با دیگران

نگاهی به فیلم با دیگران

  • بازیگران: هنگامه قاضیانی ـ بابک حمیدیان ـ حمیدرضا آذرنگ و …
  • نویسنده و کارگردان: ناصر ضمیری
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۱/۵ از ۵

پایان های بازِ بسته!

خلاصه ی داستان: آرزو و امیرحسین، زوج جوانی هستند که به دنبال سقط جنینِ آرزو، دیگر نمی توانند بچه دار شوند. آن ها متوجه می شوند که برای بچه دار شدن، می توانند از روشی به نام « رحم اجاره ای » استفاده کنند. آرزو که در یک زایشگاه کار می کند، دست به دامن طاهره، یکی از همکارانش می شود تا راضی اش کند بچه شان را در شکم بزرگ کند … (بیشتر…)

بخشی از « نوشتن با دوربین، رو در رو با ابراهیم گلستان » اثر پرویز جاهد

هر کسی که کار هنری می کند باید به فرم فکر کند. در هر زمینه ای از هنر. حالا یک بدبخت مادر مرده ای هم بیاد بگه این دغدغه فرم داره. خوب بگه. حتی اگر بخواد بره منبر موعظه بکنه باید به فرم فکر کنه.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: باید آثار گلستان را خوانده باشید، فیلم هایش را دیده باشید و البته و از همه مهم تر، آدم با ظرفیتی باشید که بتوانید این کتاب شیرین را بخوانید. گلستان آدم رکی ست، به شدت رک. او انتقاد می کند، از خیلی ها شاکی می شود و خیلی قواعد و حرف ها را برنمی تابد و این برنتابیدن را به شدت می زند توی روی مصاحبه کننده و گاه با کلمات و جملاتِ تندی هم این کار را می کند. در طول خواندن کتاب، در این فکر بودم که پرویز جاهد برای کنار آمدن با گلستان چه کارِ سختی داشته، چیزی که خودش هم در مقدمه ی کتاب اشاره می کند. حرف های گلستان با روحیه ی « مخلصم، چاکرم » گونه ی ایرانی ها نمی خواند، روحیه ای که البته باز اگر از روی واقعیت بود، می شد یک جوری توجیه ش کرد ( این واژه ها از روحیه و ذاتِ زیرِ سلطه بودنِ این جماعت و نیاز به داشتنِ آقابالاسر نشأت می گیرد؛ حتماً باید چاکر و نوکر باشند و گوش به فرمان )، اما همه اش مقوایی ست و توخالی. گلستان همه چیز را به چالش می کِشد و به این راحتی ها زیرِ بار نمی رود و جذابیتِ این کتاب هم از همینجا ناشی می شود.

اما دو ایراد عمده ای که می توانم به کتاب بگیرم، یکی برمی گردد به استفاده ی ناهمگون از کلمات با املای عامیانه و ادبی که به شدت هنگام خواندن آدم را اذیت می کند. در همین دو خط بالا هم می بینید که یک جا از کلمات ادبی استفاده شده ( فکر کند ) و یک جای دیگر، املای کلمه به همان شکلی ست که از دهان خارج می شود ( بگه ). این مورد در طول این کتاب، به شدت توی ذوق می زند و روی اعصاب آدم است. مورد دیگر برمی گردد به محتوای کتاب. راستش مصاحبه کننده بیشتر از آنکه درباره ی روحیات، علایق و سلیقه های هنری و دیدگاه گلستان درباره ی زندگی و هنر سئوال مطرح کند، از اسامی و رویدادها و جزئیاتِ تاریخیِ زندگیِ او سئوال می پرسد که این باعث شده آنقدر اسم و تاریخ در کتاب آورده شود که نفس کار را بگیرد و جذابیتش از دست برود. جملاتِ شاهکاری مثل جمله ی بالا به تعداد انگشت شماری در کتاب دیده می شوند.

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم