نگاهی به فیلم کری Carrie و بررسی تطبیقی اش با « کری » برایان دی پالما

نگاهی به فیلم کری Carrie و بررسی تطبیقی اش با « کری » برایان دی پالما

  • بازیگران: کلوئه گریس مورِتز ـ جولیان مور ـ گابریلا وایلد و …
  • فیلم نامه: لارنس دی کوهن ـ روبرتو آگوئره ساکاسا براساس رمان استفن کینگ
  • کارگردان: کیمبرلی پیرس
  • ۱۰۰ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۱ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « بوطیقا » منتشر شده است. ( اینجا )

عصبانی هستم!

خلاصه ی داستان: کری وایت، دختر خجالتی و کمروی مدرسه، به شدت از سوی دوستانش مورد تمسخر قرا می گیرد. او در خانه هم با مادری به شدت مذهبی و پریشان زندگی می کند که به کری اجازه ی ارتباط با دیگران و خوش گذراندن را نمی دهد. روزی که دخترِ شرّ مدرسه، کریس، که از کری متنفر است، تصمیم می گیرد بلایی سرِ او بیاورد، روزی ست که خشمِ فراطبیعیِ کری را به دنبال دارد … (بیشتر…)

بخشی از داستان « مدیر مدرسه » اثر جلال آل احمد

پیش از هر امتحان کتبی که توی سالون می شد، خودم یک میتینگ برای بچه ها می دادم که ترس از معلم و امتحان بی جا است و باید اعتماد به نفس داشت و آقای معلم نهایت لطف را دارند و از این مزخرفات … ولی مگر حرف به گوش کسی می رفت؟ از در که وارد می شدند، چنان هجومی به گوشه های سالون می بردند که نگو! به جاهای دور از نظر. انگار پناهگاهی می جستند. و ترسان و لرزان، یک بار چنان بودند که احساس کردم اصلاً مثل این که از ترس لذت می برند. خودشان را به ترسیدن تشجیع می کردند؛ بسیار نادر بودند آن هایی که روی اولین صندلی می نشستند و کتاب هاشان را به دست خودشان به کناری می گذاشتند. اگر معلم هم نبودی یا مدیر، به راحتی می توانستی حدس بزنی که کی ها با هم قرار و مداری دارند و کدام یکی پهلو دست کدام یک خواهند نشست. از هم کمک می گرفتند، به هم پناه می بردند؛ در سایه ی همدیگر مخفی می شدند؛ یک دقیقه دیرتر دفتر و کتاب شان را از خودشان جدا می کردند! مگر می توان تنها ـ تک و تنها ـ با امتحان روبرو شد؟ یکی دو بار کوشیدم بالای دست یکی شان بایستم و ببینم چه می نویسد. ولی چنان مضطرب می شدند و دست شان چنان به لرزه می افتاد که از نوشتن باز می ماندند و تازه چه خطّی؟ چه خط هایی! … بی خود نیست که تمام اداره ها محتاج ماشین نویسند؛ نمی دانم پس این معلم خطّ شان چه می کرد؟ گرچه تقصیر او هم نبود، می شد حدس زد که قلم خودنویس های یک تومانی هم در این قضیّه بی تقصیر نیستند … گردن می کشیدند تا از روی دست هم ببینند؛ خودشان را فراموش می کردند تا چه رسد به محفوظات شان! حتّی اگر جواب سئوال را هم می دانستند باز در می ماندند. یادشان می رفت یا شک می کردند. تازه سئوال امتحان چه بود؟ ـ سه گاو جمعاً روزی فلان قدر شیر می دهند، اوّلی دو برابر دومی و دومی یک و نیم برابر سومی؛ معیّن کنید هر کدام روزی چه قدر شیر می دهند. یا وظایف کودکان نسبت به پدر و مادر. یا رودهای چین و ازین اباطیل … و چه وحشتی! می دیدم که این مردان آینده، درین کلاس ها و امتحان ها آن قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب شان را آن قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلّم است، متوجّه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرّکش ترس است و ترس است و ترس!

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: و چه کسی پیدا می شود این بخش از داستانِ بامزه ی « مدیر مدرسه » را درک نکند؟ همه ی ما درک می کنیم، چون همه ی ما اینطور بوده ایم کم و بیش و آل احمد چقدر ریزبینانه و جذاب، رسوباتِ سال ها فشار و سیستم غلط فکری و آموزشیِ این مملکت را روی دایره ریخته. کاری که سال ها پیش انجامش داده و هنوز هم که هنوز است، ماجرا ادامه دارد.

باید کمی عذاب می کشیدم تا بفهمم سیستم آموزشی، سیستم پوچی ست که برای گشتنِ چرخ دنده های ناکارآمدِ یک مملکت، آنهم یک مملکتِ دُگم و تقریباً عقب مانده، « روبات » تربیت می کند نه « آدم » تا آن چیزی را که خودش دوست دارد حقنه کند. به جای یاد دادنِ « زندگی »، آن را می کُشد. کاری می کند که شما فکر کنید آن چیزی که دارید می خوانید، آن چیزی ست که دوست دارید و زندگی یعنی همین یک مشت محفوظاتِ بی کارکرد. نمی گذارد رشد کنید. ذوق تان را در نطفه خفه می کند و … دارم از خط خارج می شوم! خلاصه اینکه داستان فوق العاده ای ست و خواندنش با آن نثرِ روانِ آل احمد، لذت بخش.

نظرسنجی

 لیستِ « ترین » های سال گذشته ( برترین فیلم های دیده شده ی سال قبل، برترین لحظات سینمایی، جذاب ترین شخصیت سینمایی سال ) به قلم نگارنده و جمعی از منتقدان و سینمایی نویسان در سایت « آدم برفی ها » ( اینجا )

نگاهی به فیلم معرکه The Heat

نگاهی به فیلم معرکه The Heat

  • بازیگران: ساندرا بولاک ـ ملیسا مک کارتی ـ مایکل راپاپورت و …
  • فیلم نامه: کتی دیپولد
  • کارگردان: پال فیگ
  • ۱۱۷ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

 کمدی با نمره ای نه چندان بد

خلاصه ی داستان: سارا اشبرن، مأمور اف بی آی، در گیر انداختن مجرمین تبحر زیادی دارد اما به دلیل فخرفروشی به همکارانش، زیاد مورد توجه آن ها نیست و اتفاقاً همین مورد توجه نبودن است که باعث می شود رئیسش به او ترفیع ندهد و به جای این کار، او را مأمور کند که در شهر بوستون، مأموریت خطرناکی را به سرانجام برساند تا در صورت موفقیت، شاید برای ترفیعش بتواند کاری بکند. سارا راهی بوستون می شود تا در آنجا با همکاری یک مأمور زنِ بددهن و خشنِ پلیس به نام مولینز، باند خلافکار را نابود کند … (بیشتر…)

فیلم هایی برای تعطیلاتِ نوروز

یادداشت های کوتاهِ خلاصه شده ی نگارنده بروی برخی از فیلم های مهم سال ۲۰۱۳ و پیشنهادهایی برای دیدنِ فیلم های خوب در سایت « آدم برفی ها » ( اینجا )

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم