نگاهی به سه فیلم گروه «هنر و تجربه»؛ شماره‌ی شصت‌وسه

نگاهی به سه فیلم گروه «هنر و تجربه»؛ شماره‌ی شصت‌وسه

 

در آغاز راه گروه «هنر و تجربه»، هم وقت بیش‌تری داشتم و هم فیلم‌های کنجکاوی‌برانگیزی اکران می‌شدند، در نتیجه یا فیلم‌هایی را انتخاب می‌کردم و در سالن‌های سینما می‌دیدم یا گاهی هم دی‌وی‌دی‌شان به دفتر مجله می‌رسید و در خانه تماشا می‌کردم. اما بعد از گذشت چند سال، دیگر نه من آن وقت را دارم که بتوانم این حجم از فیلم‌ها را ببینم و نه فیلم‌ها آن چیزی هستند که باید باشند. نمی‌خواهم عملکرد این گروه را طی این چند سال بررسی کنم یا درباره‌ی ماهیت وجودی‌اش بحث کنم، اما حتی با دیدن تک‌وتوک فیلم‌های زیرمجموعه‌اش می‌توانم بگویم راهی که آغاز شده بود، چندان محکم و قوی ادامه پیدا نکرد. به‌تازگی سه فیلم از این گروه به دستم رسید که واقعاً به‌سختی دیدم‌شان. چند خطی درباره‌شان نوشته‌ام و حالا بیش از پیش مصمم هستم، هر چه کم‌تر فیلم‌های این گروه را ببینم، مگر این‌که نکته‌ی خاصی داشته باشند:

. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم مات

نگاهی به فیلم مات

  • بازیگران: آبان عسگری ـ عقیل بهرامی ـ میثم کریم‌پور
  • فیلم‌نامه: صبا کاظمی ـ میلاد نیازی
  • کارگردان: صبا کاظمی
  • ۹۲ دقیقه؛ سال ۱۳۹۴
  • ستاره‌ها: نیم از ۵
  • این یادداشت در اپلیکیشن شماره‌ی ۵۲۰ مجله‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

 

با طناب هیچکاک رفتیم ته چاه!

 

 

خلاصه داستان: چهار خانواده بدون این‌که یکدیگر را بشناسند و از وجود همدیگر خبر داشته باشند، یک خانه را می‌خرند. روز اسباب‌کشی هر چهار خانواده متوجه می‌شوند کلاه گشادی سرشان رفته و بنگاه‌دار با جعل امضا به هر چهار نفرشان یک واحد آپارتمانی را فروخته است. این شروع کش‌وقوس بین این چهار خانواده است که هر کدام از یک نقطه ایران به امید زندگی بهتر به تهران آمده‌اند … (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌وهشت

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌وهشت

  • نام فیلم: کشتی‌گیر (Dangal)
  • کارگردان: نیتش تیواری

ماهاویر سینگ پوگات، قهرمان کشتی، به دلیل شرایط زندگی مجبور می‌شود از تشک کشتی فاصله بگیرد. او که در آرزوی مدال طلا مانده، تصمیم دارد بعد از به دنیا آمدن پسرش، او را در مسیر قهرمانی بیندازد. اما همسر او به جای پسر چند دختر به دنیا می‌آورد و ماهاویر حس می‌کند تا آخر عمر باید حسرت مدال طلا را بخورد تا این‌که یک روز به این فکر می‌افتد چرا نتواند دخترهایش را برای تشک کشتی آماده کند؟ … یک فیلم جذاب و دیدنی از محصولات جدید سینمای هند که تمام جایزه‌های سینمایی را مال خود کرد. فیلمی که همه‌چیز دارد؛ از هیجان و آهنگ و رقص و کشتی تا لحظات احساسی به سبک هندی‌ها. دیگر مگر از یک فیلم چه می‌خواهیم؟ داستان پر‌فرا‌ز‌ونشیب فیلم جدید امیرخان آن‌قدر درگیرکننده هست که شما را پای خودش میخکوب و هر بار با رو کردن ایده‌ای جدید، مسیرش را برای ادامه، هموار و توجه تماشاگر را جلب خودش می‌کند. فیلم البته درباره‌ی مشکلات ورزش کشتی و آدم‌های نامربوطی که در صدر فدراسیون کشتی هند نشسته‌اند و نمی‌گذارند این ورزش پا بگیرد هم حرف می‌زند و خب چه چیز بهتر از یک فیلم می‌تواند گوشزد کند که در هند استعدادهای کشتی زیاد هستند و تنها باید فرصت‌طلبی و منفعت‌طلبی را کنار گذاشت و استعدادها را شناخت و بهشان رسید؟ تعجب نکنید اگر سال‌های آتی، هندی‌ها در ورزش کشتی، اول آسیا شوند.  (بیشتر…)

نگاهی به فیلم چاله

نگاهی به فیلم چاله

  • بازیگران: مصطفی طاری ـ سینا رازانی ـ علی بکاییان و …
  • نویسنده و کارگردان: علی کریم
  • محصول ۱۳۸۷؛ ۱۰۲ دقیقه
  • ستاره‌ها: نیم از ۵
  • این یادداشت در شماره ی ۵۱۷ ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این نوشته به سبک رسم‌الخط ماهنامه‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

 

از چاله به چاه

 

خلاصه داستان: پیرمردی پس از زلزله‌ای که در آن خانه و کاشانه و خانواده‌اش را از دست داده، به منطقه‌ای پرت و خشک، کنار جاده‌ای بیابانی نقل مکان می‌کند و به همراه زن جوانش که او هم همه‌چیزش در زلزله نیست‌ونابود شده، زندگی رقت‌باری را می‌گذراند. درآمد او از راه چاله‌ای‌ست که در جاده کنده؛ چاله‌ای که ماشین‌های در راه، ناغافل در آن می‌افتند و آسیب می‌بینند. او ماشین‌ها را به تعمیرگاه خودش می‌برد، تعمیر می‌کند و برای گذران زندگی پول می‌گیرد. تنها نکته‌ای که باعث می‌شود پیرمرد کورسوی امیدی به آینده داشته باشد پسرش است. پسری که مدتی‌ست به ژاپن رفته و حالا پیرمرد چشم‌انتظار آمدن خودش یا لااقل نامه‌ای از طرف اوست … (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌وپنج

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌وپنج

  • نام فیلم: قطار بوسان (Train to Busan)
  • کارگردان: سانگ هو یون

سئوک وو تاجر موفقی‌ست که قرار می‌شود دختر کوچکش را به بوسان نزد همسرش ببرد. او و همسرش مدتی‌ست که از هم طلاق گرفته‌اند. ورود آن‌ها به قطار هم‌زمان می‌شود با شایع شدن ویروسی که آدم‌ها را به زامبی تبدیل می‌کند. ورود مخفیانه‌ی یکی از زامبی‌ها به قطار مقصد بوسان، آن‌جا را تبدیل به جهنمی می‌کند که فرار از آن غیرممکن به نظر می‌رسد … یک فیلم سراسر جذاب و نفس‌گیر که یک لحظه هم نمی‌توانید از دیدنش چشم بردارید. فضاسازی فوق‌العاده‌ی کارگردان جبران خط داستانی نحیف و حتی کلیشه‌ای‌اش را می‌کند. زامبی‌های این فیلم به شدت ترسناک و واقعی از کار درآمده‌اند. همه‌چیز سر جای خودش قرار دارد از بازی‌های به شدت خوب تا تدوین و موسیقی نفس‌گیر. یکی از آن فیلم‌هایی که بعد از تمام شدنش باید از خانه بیرون بروید و هوایی بخورید. فقط مراقب دور‌وبرتان باشید که همسایه‌ها تبدیل به زامبی نشده باشند که ناگهان از پشت شما را بگیرند و دندان‌های‌شان را در گردن‌تان فرو کنند!

(بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم