خون آشام ها هم عاشق می شوند
خلاصه ی داستان: لنا، دختری که از طریق دزدی روزگار می گذراند، هدف بعدی سه خون آشام زنی ست که او را برای گروهشان انتخاب کرده اند … (بیشتر…)
یک سوء تفاهم کوچک
خلاصه ی داستان: تاکر و دِیل برای گذراندن یک تعطیلات آرام، به کلبه ی درب و داغانی که در وسط جنگل خریده اند، می روند. همزمان، عده ای دانشجو هم برای تفریح، به جنگل آمده اند. مشکل از جایی شروع می شود که دانشجوها فکر می کنند تاکر و دیلِ مادر مُرده، دو قاتل روانی آدم کش هستند … (بیشتر…)
ـ کار درستو تمساحا می کنن؛ بچه هاشونو می خورن.
ایو آردن در “میلدرد پیرس” (۱۹۴۵)
ـ جنون توی خانواده ی ما جریان داره. عملاً چهارنعل می تازه.
کری گرانت در”آرسنیک و تور کهنه” (۱۹۴۴)
“بچه ها می تونن کریه باشن”*
خلاصه ی داستان: رودا، دختر نوجوانی ست که برای به دست آوردن هر چیزی شدیداً یکدندگی می کند. روزی که او همراه بقیه همکلاسی هایش به پیک نیک می رود، خبر می رسد که یکی از دانش آموزان در رودخانه افتاده. کریستین، مادر رودا، از او درباره ی چگونگی پیش آمدن حادثه می پرسد. رودا با خونسردی اظهار می کند چیزی نمی داند و فقط اینکه او مُرده! وقتی به شکلی اتفاقی، کریستین، در بین وسایل رودا، مدالی را می بیند که متعلق به همان همکلاسی روداست که در پیک نیک مُرده، ناگهان افکار عجیبی در سرش شکل می گیرد. افکاری که کم کم جنبه ای واقعی به خود می گیرند … (بیشتر…)
آنچه در زیر نهفته
خلاصه ی داستان: چهار خبرنگار برای تهیه خبر، به شکلی غیرقانونی و بدون داشتن مجوز، وارد دنیای تونل های آب زیرزمینی می شوند و در لابیرنتی تاریک و ترسناک، گرفتار موجوداتی می شوند که ماهیتشان معلوم نیست … (بیشتر…)
درد ۳، چاقوی ۸، اره۱۰
خلاصه ی داستان: ده سال از آخرین ملاقات سیدنی با ” گوست فیس ” گذشته و حالا او نویسنده ی معروفی ست که به شهر خودش برگشته تا در مراسمی که برای امضای کتابش تدارک دیده اند، شرکت کند. ” گوست فیس” دوباره سر و کله اش پیدا می شود تا باز هم با سیدنی ملاقات کند … (بیشتر…)
آخرین دیدگاه‌ها