کوتاه دربارهی چند فیلم، شمارهی پنجاهوسه
- نام فیلم: خوک
- کارگردان: مانی حقیقی
- محصول ۱۳۹۶
در شهر قاتلی سریالی پیدا شده که کارگردانهای معروف را میکشد و سرهایشان را از بدن جدا میکند. حسن کسمایی، کارگردان معروف سینمای ایران، که مدتیست ممنوعالکار شده، با ساختن کلیپهای سطح پایین تبلیغاتی زندگی میگذراند. او که از ماجرای قتلها بهشدت ترسیده، تصورش این است قاتل بهزودی سراغ او هم خواهد آمد. حسن در زندگی شخصیاش هم مشکل دارد. معشوقه و بازیگر فیلمهایش شیوا، که از فیلم ساختن او ناامید شده، با یک کارگردان دیگر قرارداد میبندد و این قضیه بیش از پیش ذهن حسن را بههم میریزد … فیلم همان شوخ و شنگی مسخرهای را دارد که از مانی حقیقی انتظار میرود. وقتی مراسم تشییع جنازهی حقیقی را میبینیم که قاتل فیلم سر از بدنش جدا کرده، عیار شوخیهای فیلم دستمان میآید. مخصوصاً وقتی سهراب سعیدی، که علی مصفا نقشش را بازی میکند، پشت میکروفن میرود و با صدایی گرفته، از خوبیهای حقیقی میگوید و با اسم فیلمهای او در مدحش جملهسازی میکند، متوجه میشویم که نباید چیزی را جدی بگیریم. فیلم تا نزدیک به انتها جذاب و «باحال» جلو میرود اما در انتها هر چه رشته بود، پنبه میشود؛ داستان وا میرود و آخر هم مشخص نمیشود قصد قاتل چه بود و چرا افتاده بود دنبال کارگردانهای مطرح. به هر حال هر چهقدر هم فضای یک فیلم عمداً جفنگ باشد، باید خط و ربطی در داستان پیدا شود. یعنی در نهایت باید از میان آن جفنگیات بامزه هم چیزی بیرون کشید و به تماشاگر نشان داد که توی ذوقش نخورد. اما خوک، در انتها همهچیز را گنگ باقی میگذارد و در نهایت چیزی دستمان را نمیگیرد. (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها