C’est la guerre!*
خلاصه ی داستان: دو مرد، هر دو عاشق یک دختر، روانه ی جنگ می شوند … (بیشتر…)
۹۰/۱
خلاصه ی داستان: آدام جوانی ست که به سرطان دچار می شود و مرگ و زندگی اش چندان معلوم نیست اما او آنقدر روحیه دارد که با این سرطان دست و پنجه نرم کند … (بیشتر…)
تنها یک سفر؛ سفری به اعماق وجود خود.
ریلکه
سفر
خلاصه ی داستان: اوژن، مرد میانسالی ست که زندگی روتین و خسته کننده ای دارد. او یک شب خواب دختری زیبا را می بیند و از آن به بعد، تنها به فکر خوابیدن است تا دوباره آن دختر را ببیند و به زندگی یکنواختش رنگی بدهد … (بیشتر…)
زمان منو تلف نکن …
خلاصه ی داستان: در روزگاری در آینده، عمر مردم مانند پول خرید و فروش می شود و هر کس تنها بیست و پنج سال زمان زندگی دارد. ویل سالاس، جوانی از منطقه ی فقیر نشین، یک شب به شکل اتفاقی جان مردی را نجات می دهد و مرد که صد سال زمان دارد، به عنوان هدیه، آن را به او می بخشد و خودش خودکشی می کند. مامورین زمان که به ویل مشکوک شده اند، تعقیبش می کنند … (بیشتر…)
شصت سالگی
خلاصه ی داستان: شب تولد شصت سالگی پدر خانواده است. در عمارتی بزرگ و قدیمی، تمام اقوام و آشنایان جمع می شوند تا جشنی برپا کنند. کریستین، پسر ارشد خانواده هم در این جمع حضور دارد و بازی بدی را برای پدر ترتیب داده. رو شدن گذشته ی ترسناک این خانواده، همه چیز را بهم می ریزد … (بیشتر…)
آخرین دیدگاه‌ها