از میانِ فیلم های جشنواره ی سی و دومِ فجر: نگاهی به فیلم ملبورن

از میانِ فیلم های جشنواره ی سی و دومِ فجر: نگاهی به فیلم ملبورن

  • بازیگران: پیمان معادی ـ نگار جواهریان ـ الهام کردا و …
  • نویسنده و کارگردان: نیما جاویدی
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۲ از ۵

تنها بیست دقیقه

خلاصه ی داستان: امیر و سارا آماده می شوند تا ساعاتی دیگر به فرودگاه بروند و ایران را به مقصد ملبورن ترک کنند. آن ها همه ی وسایل خانه را فروخته اند و همه چیز آماده است اما اتفاقی غیرمنتظره و ترسناک، در آخرین لحظات، سفرشان را مختل می کند …

یادداشت: وقتی فیلم نامه لاغر باشد و نحیف، مجبور می شوی یک جوری پُرش کنی، چیزهایی به نافش ببندی تا باد کند و بزرگ نشان بدهد تا بشود نود دقیقه، اما از آن طرف فکر نمی کنی که تماشاگر چطور باید این نود دقیقه را تحمل کند. « ملبورن » چنین حکایتی دارد. آغاز فیلم، حسابی آدم را درگیر می کند؛ مرگ نوزاد در آستانه ی یک سفرِ مهم، زندگی این زوج را به هم می ریزد. خیلی هم خوب! می شود تا یک ربع اول را با جذابیت دنبال کرد تا ببنیم در ادامه چه خواهد شد. ده دقیقه ی دیگر را هم با آمدنِ پدرِ نوزاد به هیجان می آییم که حالا امیر چطور می خواهد موضوع را با او درمیان بگذارد و اگر بگذارد، مرد چه عکس العملی نشان خواهد داد. این شد حدوداً بیست، بیست و پنج دقیقه. درست از همین حول و حوش به بعد است که همه چیز به سراشیبی سقوط می افتد. با ورود و خروج افراد متفرقه از جمله آن سمسار که هی بامزه بازی در می آورد و پرچانگی می کند و مشخص است تنها برای پر کردنِ فیلم نامه وارد داستان شده یا مادر امیر که جز جملاتی کلیشه ای مانند (( من غیر از شما کسی رو ندارم )) چیز دیگری نمی گوید، فیلم به کلی از مسیر اصلی اش منحرف می شود. التهاب اولیه ی ناشی از مرگ ناگهانی نوزاد از بین رفته است و این میان با ورود و خروج افراد به خانه ی امیر و سارا، دیگر نمی دانیم باید منتظر چه باشیم. حضور شخصیت هایی مثل خواهر امیر که آمده به آن ها کمک کند و یا آقای مصیبی که پرستار، نوزادش را پیش امیر و سارا گذاشته و حالا آمده تا او را بگیرد، با آن عصبانیت غلوشده اش که از طریق تلفن با همسر سابقش حرف می زند، هیچ گره ای به پیکره ی اثر نمی اندازد و گره ای را هم باز نمی کند. شاید این میان، تنها خرده پیرنگ جذاب، تردیدِ این زوج باشد مبنی بر اینکه آیا وقتی پرستار بچه را به آن ها سپرد و رفت، بچه زنده بوده یا مُرده. این تردید وقتی پرستار دیر می کند، هم برای ما و هم برای سارا و امیر به یقین تبدیل می شود که او بچه ی مُرده را پیش آن ها گذاشته و فرار کرده اما با آمدن پرستار، همه چیز بهم می ریزد و آن ها به این اضطراب دچار می شوند که بچه در نزد آن ها مُرده و حالا نوبت مقصر دانستن یکدیگر است. اما همین پیرنگ تقریباً جذاب هم وقتی امیر به دنبال علت مرگ نوزاد می گردد و با خواندن مطلبی در اینترنت که اگر کنار بچه سیگار بکشی، امکان مرگش در خواب وجود دارد، دچار این تردید می شود که ممکن است عامل مرگِ نوزاد او باشد و باز جلوتر، سارا با خواندن مطلبی دیگر که اگر کودک را دمر بخوانی، ممکن است در خواب بمیرد، دچار این تردید می شود که او مقصر مرگ نوزاد است، با این جزئیات غیرضروری و بی ثمر، همین پیرنگ نصفه و نیمه هم به باد می رود و بیشتر از آنکه تماشاگر را دچار تردید و قضاوت درباره ی میزان مقصر بودنِ این زوج ها در مرگ کودک بکند، موجب خنده ی او می شود. اما چیزی که می تواند توجه همه را به خود جلب کند، پایان تکان دهنده و غافلگیرکننده ی فیلم است که تاحدودی خستگی ناشی از دیدنِ این فیلمِ تقریباً بی هدف را از بین می برد. تصمیمی که امیر برای رهایی از شر جسد بچه می گیرد، به خوبی فکر را درگیر می کند. اینجاست که می گویم فیلم نامه لاغر است و بی جزئیات یا اگر جزئیاتی هم دارد، مثل تذکر امیر به خواهرش که سیگار را از جیبش بیرون بیاورد و روی میز بگذارد، جزئیاتِ بی ثمری ست که نقشی در شخصیت پردازی ها ایفا نمی کند. فیلم در خوشبینانه ترین حالت می توانست اثری بیست دقیقه ای باشد با شروع و پایانی تکان دهنده.

به هنگامِ سفر ...

به هنگامِ سفر …

یک دیدگاه به “از میانِ فیلم های جشنواره ی سی و دومِ فجر: نگاهی به فیلم ملبورن”

  1. coldplay گفت:

    یک آشغال به تمام معنا.مزخرف. متنفرم دیگه از این فیلما. دیگه نمی خوام فیلم ایرانی ببینم غیر از آثار فرهادی.
    واقعا پیمان معادی به مخاطبانش توهین کرد با بازی تو این فیلم.۰هم زیاده برای این مسخره بازی.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم