بخشی از داستان کوتاه « از رنج آگاهی » اثر هارتموت لانگه

با خود اندیشید: (( چرا این زندگی همیشه چیزی است که خودکفایی ندارد؟ مثل ساعتی می ماند که تو ناچاری کوکش کنی، چون که تنها و تنها در زیر عذاب کشش و تنش است که چرخیدنش شدنی است. ما آن پدیده ی ناسازیم که آن فرصت کوتاه میان زادن و مرگ را باید که بجنگیم تا به دست بیاوریم. وانگهی نفرین شده ایم که بر این مسئله آگاه هم باشیم. ))

 توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: سال ها پیش، از این نویسنده ی آلمانی، مجموعه ی داستان کوتاه « حمایت از هیچ » را خوانده بودم که به دلیل داستان های تأثیرگذار و فضای خاصی که داشتند، نام لانگه در ذهنم حک شده بود تا اینکه برخورد کردم به  مجموعه ی « فرجام نیچه » که حاوی داستان های کوتاهِ دیگری از این نویسنده ی صاحب سبک است. جذابیتِ این مجموعه ی داستانِ تخیلی ـ تاریخی این است که وارد زندگی آلمانی های نامداری مانند نیچه و گوبلز ( وزیر تبلیغات هیتلر ) و فون کلایست ( نویسنده ی شهیر آلمانی ) شده و از دریچه ی جدیدی به بخشی از زندگی آن ها نگاه کرده و گاه حتی آن ها را وادار ساخته خودشان با واگویه های ذهنی شان، داستان را روایت کنند. این کتاب هر چند به تأثیرگذاری « حمایت از هیچ » نیست اما بهرحال مجموعه ی مغزداری ست که خواندنش مطمئناٌ بی فایده نمی تواند باشد.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم