نگاهی به فیلم ساعت ها Hours

نگاهی به فیلم ساعت ها Hours

  • بازیگران: پل واکر ـ جنسیس رودریگوئز و …
  • نویسنده و کارگردان: اریک هیزرر
  • ۹۷ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

طوفان و زندگی

خلاصه ی داستان: نولان هیز، همسرش را هنگام زایمان از دست می دهد. در لحظاتِ تلخِ داخل بیمارستان، طوفان کاترینا آغاز می شود و همه چیز را بهم می ریزد. بیمارستان تخلیه می شود و نولان، ناخواسته در آنجا گیر می افتد در حالیکه نوزادش، زیرِ دستگاه تنفس خوابیده و دستش را برای فرار از آن موقعیت خطیر بسته است. طوفان موجب قطعی برق هم شده و این، کارِ نولان برای روشن نگه داشتنِ دستگاه تنفس را سخت می کند …

 

یادداشت: نمی توانید فکرش را هم بکنید که در یک فیلم، دستگاه تنفس مصنوعی نوزادان، تبدیل بشود به ضدقهرمان داستان. دراین فیلمِ به شدت خوب، این دستگاهِ اعصاب خردکن، می شود بالای جانِ نولان و قهرمان داستان را به کابوسی ترسناک می رساند. فیلم جزو سینمای حادثه ای محسوب می شود، از آن نوع که بلایی طبیعی، زمین و زمان را بهم می ریزد و قهرمان را در موقعیتی خطیر قرار می دهد. اما تفاوت عمده ی این فیلم با همسلفانش این است که ما تقریباً چیزی از طوفان کاترینا، جز در بخش خبر تلویزیون، نمی بینیم. تمام فیلم، درهمان بیمارستان می گذرد و نولان را در تقابل با شرایط وخیمی که در آن گرفتار شده، نشان می دهد. شرایطی که دستگاه تنفس نوزادش، آن را وخیم تر و بسیار پر کشمکش کرده است که برای داستانی اینچنین یک نفره و محدود به مکانی واحد، به مثابه گره هایی عمل می کند که تماشاگر را مجذوب و نفس بُر نگه می دارد و انرژی خاصی به کلیت فیلم می بخشد. نولان به دلیل نبود برق، باید هرطور شده، دستگاه تنفس را با ژنراتوری که به شکل دستی شارژ می شود، روشن نگه دارد و البته ایده ی هوشمندانه ترِ نویسنده در اینجاست که هر لحظه، شرایط را برای نولان تنگ تر هم می کند: هر بار شارژ شدنِ دستگاه، مساوی ست با کم شدنِ دقایقِ طول عمرِ باطری. نولان در واقع با زمان می جنگد. او با تمام توان، تلاش می کند، بچه اش، این خاطره ی همسرِ بامزه و زیبایش را زنده نگه دارد. به رغم اینکه در ابتدای امر، چندان به بچه علاقه ای نشان نمی داد، انگارکه او را مسبب مرگِ همسرش می دانست، اما کم کم، متوجه می شود که این بچه، تنها یادگارِ عشقش است و بعد از رسیدن به این فکر، تمام توان خود را به کار می گیرد تا نفسِ بچه نَبُرد. بچه تبدیل می شود به نمادی از زندگی و عشق که باید با تلاشِ نولان، همچنان زنده بماند. او با بچه حرف می زند، عکس های عشقش را به او نشان می دهد، با او درددل می کند و در نمایی نزدیک، کارگردان گوش های نوزاد را نشانمان می دهد انگار که دارد به حرف های مرد گوش می دهد. نولان، سرسختانه، همانطور که همسرش هم در توهماتی که می بیند به او می گوید، با زمان می جنگد و در نهایت موفق هم می شود. سکانس پایانی، بسیار تأثربرانگیز و تأثیرگذار است. جایی که نوزاد، به نشانه ی نفس کشیدن، بعد از دو روز، به گریه می افتد و بعد او را به آغوش نولانِ لبخند به لب می دهند؛ طوفان تمام شده، زندگی هایی تمام شده، زندگی هایی هم شروع شده.

 

مردی بر علیه زمان ...

مردی بر علیه زمان …

۷ دیدگاه به “نگاهی به فیلم ساعت ها Hours”

  1. سمانه گفت:

    روح ” پل واکر “شاد…

  2. hosein گفت:

    اقا دامون میتونم فامیل شرفتون رو بپرسم؟

  3. hosein گفت:

    فهمیدم.شما همون دامون قنبرزاده هستید.

  4. Minou گفت:

    از بهترین فیلم هایی بود که دیدم . بسیار عالی فیلمنامه نویسی و کارگردانی شده بود . با این که اتفاقات زیادی در طول ماجرا رخ نمیداد ،ولی از یک جایی به بعد قلب و روح بیننده ووصل میشد به تک تک رویداد ها

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم