نگاهی به فیلم بی تا

نگاهی به فیلم بی تا

  • بازیگران: گوگوش ـ مهین شهابی ـ عزت الله انتظامی و …
  • فیلم نامه: گلی ترقی
  • کارگردان: هژیر داریوش
  • ۹۵ دقیقه؛ سال ۱۳۵۱
  • ستاره ها: ۳ از ۵

دوران معصومیت

 

خلاصه ی داستان: بی تا، دختری معصوم، ساده و پر از عشق است که حتی برای لحظه ای نمی تواند دوری کوروش را تحمل کند. مادر و خواهر بی تا، موافق علاقه ی او به کوروش نیستند و در صددند تا او را به مرد دیگری بدهند اما بی تا، به این راحتی ها از عشقش دست نمی کشد …

یادداشت: همسانی بی تا و کبوترها در تیتراژ آغازین فیلم، لُب کلام اثر است: بی تا، این موجود پر از عشق، مثل همان کبوترها، پاک و معصوم است. و این همسانی، شروع خوبی ست برای ورود به دنیای فیلم و آشنا شدن با دختری که به آن چیزی که دارد راضی ست و حتی با دیدنِ سوسکی کنار دیوارِ اتاقش، به جای ترسیدن، ذوق زده می شود و با او حرف می زند. رفتار کودکانه و معصومانه ی این دختر، از همان آغاز، بیننده را با شخصیتِ بی آلایش او آشنا می کند. او در همان اتاق کوچک خودش، خوشبخت است و به گفته ی خودش آنقدر خوشبخت است که دوست دارد همه ی عالم پر از خودش باشد. چهره ی معصومانه و بازی مناسب فائقه آتشین، در به ثمر نشستن بی تا، نقشی اساسی ایفا می کند. او تنها همصحبتِ پدر بی زبان و نیمه دیوانه اش است، تر و خشکش می کند، با او درد دل می کند، یواشکی برایش چیزهایی می خرد که نباید بخرد و از همه مهمتر می فهمدش، همچنان که پدرِ گیج و منگ هم او را به خوبی می فهمد. مادر و خواهر بی تا، با گشتن او به دُور کوروش، مخالفند اما تنها کسی که با زبانِ بی زبانی، بی تا را تشویق به عشق می کند، همان پدر است. پدر و کبوترهایش، نقشی کلیدی در داستان بازی می کنند؛ حضور پدر در نیمه ی اولِ داستان، نقش خوردنِ لحظاتِ پر عشقِ بی تا است و مرگِ پدر در اواخرِ کار، نقش بر آب شدنِ زندگی اش. پدرِ بی زبان، نمادی ست از صاف و سادگی روح بچه گانه و بی غل و غشِ بی تا که با مرگش، این روح زلال را هم درهم می شکند. تغییر بی تا، از یک دخترِ ظریف با چهره و لباس هایی کودکانه و شوخی هایی بچه گانه ( او یک جا برای اینکه از اتاقش که مادر درِ آن را قفل کرده، بیرون برود، عروسکی را به جای خودش دار می زند تا مادر از پشت شیشه ی ماتِ اتاقش، تصور کند بی تا خودش را دار زده است. بعد که مادر با وحشت در را باز می کند، بی تا با خنده می دود بیرون؛ او حتی مرگ را هم به بازی می گیرد. و در جایی دیگر، با تهدیدِ اسلحه ای بی مصرف، کوروش را تهدید می کند که بر عشقش ثابت قدم بماند ) به زنی سیاهپوش، با موهایی کوتاه و چهره ای که انگار در عرض چند روز پیر شده، نشاندهنده ی در هم شکسته شدنِ روحِ پاک این دختر است. دختری که اگر دوست دارد، به تمامی دوست دارد و فراموش کردنِ معشوق برایش بی معناست، حتی اگر مثل کوروش، معشوقی باشد که او را به راحتی ترک کند و با خانه ای خالی باقی بگذاردش. گلی ترقی در مقام فیلم نامه نویس، به خوبی از پسِ نوشتن داستانی شخصیت محور با چنین خلق و خوی یکه ای برآمده است، همچنان که داریوش، در اولین و آخرین فیلم سینمایی اش، در به تصویر کشیدنِ آن. آن ها آنقدر برای این دختر بی نظیرِ غرق در دنیای شیرینِ خود دلسوزی می کنند که حتی راضی به نشان دادنِ پایانِ تلخِ زندگیِ او نمی شوند؛ بی تای به ته خط رسیده، ناامید از رسیدنِ دوباره به کوروش، کنار خیابان ایستاده که ماشینی می آید و مردِ حریصی از او می خواهد که سوار شود. بی تا، می ایستد، فکر می کند و دوربین روی تصویر چهره ی او ثابت می ماند در حالیکه تنها صدای سوار شدنِ او را می شنویم؛ هر چند بی تا دیگر به خودویرانگری رسیده است اما سازندگان دوست ندارند او سوار شود.

۲۰ دیدگاه به “نگاهی به فیلم بی تا”

  1. محسن سرتیپی گفت:

    فیلمی پر از اغراق. فیلمی شخصیت محور که همه ی زورش را می زند که حداقل یک شخصیت بسازد که نمی تواند و آسیب هم از همان جا به فیلم وارد می شود. البته که نویسنده و کارگردان تلاش کرده اند تا شخصیتی پاک و معصوم به تصویر بکشند اما نتیجه ی کار بیشتر از آن که شخصیتی معصوم و پاک بدهد شخصیتی عقب افتاده و روان پریش داده است. از همان ابتدای فیلم و صحبت های احمقانه شخصیت با سوسک خانه و خودش که بیشتر شبیه انیمیشن هاست سازندگان خیال دارند خیلی گل درشت به بیننده این پیام را بدهند که شخصیت اصلی آدمی است معصوم که در دوران کودکی اش مانده. این در دوارن کودکی ماندن حد و حدودی دارد و اگر از آن تجاوز کند دیگر شخصیت خلق شده پاک و معصوم نخواهد بود که عقب افتاده است که انگار نسبتی با جهان واقعی پیرامونش برقرار نمی کند. به عنوان مثال چشم بستن بیتا وقتی برای اولین بار پشت فرمان بسته و لج بازی بچه گانه اش که معلوم است به حادثه می انجامد. حرف های احمقانه اش در میهمانی کوروش. و از آن جا که با اعتماد به نفس تمام هم ابرازش می کند بیشتر به مخاطب امروزی این پیام را می رساند که بیتا عقب مانده ی ذهنی است. تهدید به قتل کوروش وقتی کوروش به او می گوید که باید از او جدا شود. به نظر من قربانی اصلی این درام کوروش است که بیچاره مدتی را با دختری سر کرده. از همان حضور اولش در فیلم با دختر رفتار سردی دارد و معلوم است به سیاق جوان های امروزی برای بهره کشی جنسی قول عجیب و غریب و وعده ای هم به بیتا نداده است اما بیتا دست بردار بیچاره نیست و کار به جایی می کشد که مجبور می شود زار و زندگی اش را بفروشد و فرار کند. برای همین قربانی اصلی این درام را کوروش و نه بیتا می دانم که انگار ژن دیوانگی را هم از پدرش به ارث برده است. اصلاً علت حضور عزت الله انتظامی به عنوان پدر در این فیلم چیست؟ جواب ساده است. اول پر کردن زمان فیلم و رساندن فیلمی که در شکل کنونی پتانسیل فیلم بلند شدن را نداشته و در ثانی نشان دادن معصومیت و پاکی بیتا. انگار او تنها کسی است که به پدرش محبت می کند اتفاقا فیلم ضربه ی اصلی اش را از همین جا می خورد. این میزان بمباران کردن مخاطب که بیتا پاک و معصوم است از همان نمای اول و بازی بد و اغراق شده ی قائقه آتشین که انگار جز رساندن این مفهوم ماموریت دیگری نداشته، بیتا حتی برای امروز هم دختری آنارشیستی دیده می شود که مرز و حد و حدود روابط را شکسته. رابطه ی جنسی آزاد با کوروش دارد. او را بی هیچ ملاحظه ای به خانواده اش معرفی می کند و هر دو طرف را خجالت زده می کند. جلوی خانواده ی خودش و دوستان کوروش مدام خود را زن کوروش می خواند. این دختر اگر دیوانه نیست پس چیست؟ پایش را در یک کفش کرده که کوروش تو باید منو بگیری علی رغم این که کوروش در جایی از فیلم به او می گوید که قصد ازدواج ندارد و انگار این دیالوگ را بارها به او گفته اما گوش بیتا بدهکار نیست. جایی از فیلم بیتا مست کرده در خیابان ها می رود. باز هم با بازی بدِ فائقه آتشین. دست بردارید واقعا این فیلم حدی است یا کمدی؟ بیتا قربانی چه چیزی است جز دیوانگی خودش؟ جز بالغ نبودنش؟ این که بپذیرد در یک رابطه ی عاشقانه رضایت دو طرف شرط است و به زور اسلحه کشی نمی تواند خودش را به کسی تحمیل کند. اوج کمدی فیلم و عقب ماندگی بیتا ان جاست که کودک چند ساله هم متوجه می شود که کوروش از ترس جانش به بیتا وعده می دهد که رابطه اش را با او ادامه دهد اما بیتا این نقل قول کوروشی که تا چند لحظه ی پیش رویش اسلحه کشیده بود را به پای علاقه ی او به خودش می گذارد!!!! عجب. برچسب اجتماعی هم هیچ جوره به فیلم نمی چسبد. البته تلاش فیلمساز و فیلمنامه نویسش برای ساختن شخصیتی قربانی ستودنی است اما نتیجه منتج به فیلمی اگر نگویم کمدی اما به غایت آشفته، روان پریش و در هم شده.

    • damoon گفت:

      ممنون از شما

    • راضیه گفت:

      نقدتون عالی بود

    • منصوره گفت:

      ممنون از نقد به جای شما، واقعا شخصیت بیتا هیچ نشانی از معصومیت ندارد و تنها یک دختر نادان است

    • خانی گفت:

      سلام

      بازی بد و اغراق شده ی قائقه آتشین؟؟؟؟!!!!!!!!!

      جناب سرتیپی کاری به نقدتون ندارم …..

      ولی اولین باره این جمله رو می شنوم که بازی گوگوش بد و اغراق شده ست…..!!!!!!!!!

      گوگوش یا به قول شما فائقه آتشین، خلق شده برای جلوی دوربین ،اعم از فیلمبرداری و عکاسی، و از معدود افرادی ست که براستی، برازنده ترین شغل دنیارو انتخاب کرده و جایگاهش در عرصه هنر درست و بجاست

      از عنفوان کودکی تا به امروز درخشیده

      یه هنرمند تمام عیار ….

      لطفا فیلمهای مربوط به دوران طفولیتشو نگاه کنید تا بیشتر متوجه آرتیست بودنش بشید

      در ضمن یادتون باشه که گوگوش بخاطر بازی در این فیلم، برندهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن جشنوارهٔ سپاس شد

      موفق باشید…..

    • سروراسلامی گفت:

      نه جناب کوروش قربانی نیست…البته بی توانم برخلاف خواسته کارگردان معصوم نیست…بی تابی که این فیلم نشون داده یه دختر تازه بالغ جلبه که ژست حماقت وگاهی معصومیت میگیره…کوروش هم برخلاف خواست کارگردان وکاملابرعکس نظرشمانه بدجنسه نه قربانی.بلکه یه روشنفکری که خواسته ازیه دختر همه سواستفاده کنه امابعدفهمیده که دخترچندانم پخمه نیست…آخرشم برای این که بیشترگیرنیفته خونشومیذاره می‌ره…خب دیگه هرچی خربزه خوردپالرزشم میشینه

  2. فراز گفت:

    دوست عزیز شاید همین شخصیتی که شما داری تعریف می کنی مد نظر کار گردان بود نه یک شخصیت پاک و معصوم و بچه گانه که شما بعنوان ضعف فیلم داری ازش یاد می کنی یعنی یک شخصیت چند گانه و مخلوطی از دیوانگی و پاکی , لا یعقلی که در آخر فیلم هم به سیم آخر می زنه و هر چه باد آباد …..بعدش هم هر کسی که عاشق یکی بشه مگه باید معقول رفتار کنه مثلا کسایی ی که می روند سر طرف مقابلشون اسید می ریزند مگر ادعا نمی کنند که عاشق طرف بودند ؟ پس چرا بهش آسیب می رسونند…. بیتا هم یک عشق عجیب و غریب و یکطرف رو به خیال خودش داره به کوروش تحمیل می کنه که با کاراش در واقع به کوروش صدمه مبیرسونه در ضمن من قدیم این فیلم رو دیدم تا اونجایی که یادم میادبیننده اصلا در جریان آشنایی بیتا و کوروش نیست و از اواسط رابطه اینها رو دنبال میکنه شاید کوروش هم به بیتا علاقه ای یا وعده وعیدی قبلا داده بود ولی بعدا به این نتیجه میرسه که ادامه رابطش به نفعش نیست …..

  3. پیام گفت:

    محسن سرتیپی نگاه شما از سر خشم و عقده ی زن ستیزی است .این فیلم در شخصیت پرداری بسیار قوی عمل کرده .هیچ کس مقصر نیست .هیچ کس اغراق ندارد .هر شخصیت نمایی از جهان متفاوت آن فرد با دیگری است.حتی سخصیت پدر بیتا بسیار به جا در این فیلم ترسیم شده ….حرف بسیار و بسبار دارد این فیلم

  4. دكتر حوريه گفت:

    فیلم سینمایی بیتا با اینکه حدود ۵٠ سال پیش ساخته شده اما به خوبی یکی از بیماری های روانپزشکی را نشان داده است.پدر اسکیزوفرنی و منتال ریتارد است.بیتا در شروع بیماری ارثی اسکیزوفرنی به سر میبرد اما هیچ کس این را متوجه نمیشود و به چشم دختری احمق و سر به هوا و بی عرضه به او نگاه میشود و جای ارجاع داده شدن به سیستم درمانی حمایتی که هنوز هم در کشور وجود نداره از ازدواج بعنوان راه حل استفاده میشه! سایکوز بودن شخصیت بیتا از ابتدای فیلم عیان است و عشق او به کوروش یک وسواس فکری عملی است. جالبه من وقتی در سن نوجوانی این فیلم را دیدم فکر میکردم بیتا دختری عاشق و معصوم و کوروش مردی هوسباز و بدجنس هست😀

  5. رضا گفت:

    فیلم بیتا با بازی گوگوش بسیار شبیه به فیلم فارسی گامپ با بازی تام هنکس گوگوش تو این فیلم کاری کرد حتی والا تر از بهروز وثوقی تو فیلم گوزنها شما اگه فیلم و ببینی متوجه نبوغ و توانایی بی نظیر خانوم گوگوش میشی این بشر از هرچی خوبه خوبتره

    • سروراسلامی گفت:

      😫😲😲😲😲این دیگه ازون حرفابود…چه ربطی داره به بهروز؟؟؟؟؟…چه چیزاین دوباهم قابل قیاسه؟…چه کرده مگه که ازخوبم خوب تره؟؟؟؟؟چهارتاعشوه واداکه دیگه این حرفارونداره…واقعاپدرتعصب بسوزه چه هاکه نمی کنه…دراین که گوگوش یک خواننده س که روی صحنه بااداو ژست وخرده مهارتهای بازیگری( که به طورغریزی باخودش داره) تونست به موفقیت ومحبوبیتی کم نظیر دست پیدا کنه شکی نیست اما بازی در نقش بی تاواقعااین همه تعریف نداره… بااین حساب سوسن تسلیمی وفاطمه معتمداریابرن کشک بیاین پس

  6. سایه گفت:

    خانم گوگوش چه در صحنه اجرا و چه در صحنه سینما خوش درخشیده اند
    کارگردان چیزی رو که خواسته بازی کرده
    چرا نقد از فیلم را پای بازی خانم گوگوش میگذارید
    من واقعا متاسف میشم به اون دسته از کسایی که هنووووز به بازیگران قبل انقلاب برچسب میزنند
    خیلی هاشون فوت شده اند ،واقعا از آن اسطوره ها اندازه انگشتان دست هم نمانده
    الان باید حلوا حلواشان کنیم نه اینکه هنوز با گذشت ۴۰ سال و اندی بگیم که فلان بازیگر ضد فلان ….

  7. Rafael گفت:

    آقای سرتیپی شما حتی از نقش عزت الله انتظامی در این فیلم هم عقب افتاده تری
    یه آدم پرادعا و به ظاهر دانا که خیلی زور میزنه جلوی خودش رو بگیره توهین نکنه، اما من بدون اینکه مثل‌ شما زور بزنم خیلی راحت میگم که یه آدم در باطن کاملا عقده ای و سطحی نگر و روان پریشی که حتی نقدت هم از روی قصدم غرض و نادانیه
    شومپته کته کله😒

  8. مانیا گفت:

    فیلم قشنگ و غمگینیه
    مرسی از نقد زیباتون

  9. سیاوش کریمی گفت:

    سکانس آمدن بیتا به خانه خالی کوروش فوق العاده است . روسری از سر برداشتن و گذاشتن سه بشقاب به نشانه پدر (فوت شده) کوروش (رفته) و خودش ، عرق خوری و مست شدن و به کوچه زدن… موسیقی فوق العاده لوریس چکناواریان حس و حال پر از غم و اندوه این سکانس را تشدید می کند.

  10. سروراسلامی گفت:

    واقعا این نقدای پرازتعصب ادمومتحیرمی کنه…یک بارشخصیتارومرورکنید…پدری دیوانه که باچندتاکبوتر رهاشده و معلوم نیس چراتوخونه نگه داری میشه…مادری بدخلق واهل آرایش ومد.خواهری خودخواه باشوهری زن ذلیل.روزنامه نگاری سواستفاده چی…دخترروشنفکری با بازی بی رمق پروانه معصومی…ومهم ترازهمه دختری که کارگردان باهمه وجودمیخوادبگه معصومه(بی تا)…درحالی که نه تنها معصوم نیست بلکه به موقعش دزد.دروغگو.پشت هم انداز واویزونه پاش بیفته سرازرختخواب یه لندهور درمیاره موقعیتش پیش بیاد مستم می میادخونه…دختری که معلوم نیست چرابااون پدراینقدرنزدیکه که ازمرگش به الکل پناه می بره وحتی یک سکانس ازگذشته که دلیل اون همه وابستگی باشه نشونمون نمیدن…دختری دروغگوکه اون قدرعشقش ووجودش کوچک وپسته که به خاطر این که از دوست پسر سابقش بی وفایی دیده دست آخر معلوم نیست به چه دلیل به خودفروشی تن میده…دختری که به زور می خواسته خودشوبه مرد بی عاطفه یی تحمیل کنه و حالا حاضرنیست به اتاق شوهری تحمیلی بره ناگهان دریک لحظه سوارماشین یک غریبه ی عوضی میشه و تصمیم می گیره آینده شوبامردان گوناگون ویک شبه رقم بزنه…شگفتااااا…..زنهای خودفروش اکثرابه چه دلایلی تن به چنین کاری میدن و انگیزه های این دختر خانم مثلامعصوم روبرای این انحطات اخلاقی ببینید…لابداینم مثل دزدیدن عینکوانجیر و سیگارکشیدنوبه دروغ اسلحه کشیدنو کبوترواجیلوبستنی بردن برای معشوق(انگارطرف بچه س)ازسرمعصومیت بوده…حتمادیگه…همون سال هانزدیک خونه همین بی تا خانم دخترانی زندگی می کردن که باکار خانه وقلاب بافی وقالی بافی امورات میگذروندن و به حدی غرق در وزمرگی بودن که حتی فرصت فکرکردن به دغدغه های امثال بی تا رونداشتن چه برسه به این که اون قدر ببخشیدشل و ول وبی عار وبی کار باشن که باپسری روی هم بریزند
    یا ازخونه شوهری که به زورزنش شدن فرارکنن.(هرچندشخصیت پردازی اون شوهرم واسه خودش نوبره.شوهری که توجلسه خواستگاری عین ربات نشسته رفتارهای فوق مشکوک خانواده دختروخود دختروبه هیچ گرفته وخیارپوست می کنه وسراغ نمکدون میگیره،😄)…واقعا نمی دونم فضای اون سال سینمای ایران چی بوده که این همه به این فیلم بهادادن.وچه قدربازی ها بدبوده که فائقه آتشین یاگوگوشبااون بازی اغراق شده هندی وار جایزه برده…فقط می دانم این فیلم اگر توهین به دختران ایرانی.غم ها.شادیها.خواسته هاوناکامیهاشون نباشه.بایدگفت هییییچ شناختی از دخترایرانی درش نیست…سپاس

  11. Neda گفت:

    چقدر حسادت توی کامنتا موج میزنه .گوگوش علاوه بر زیبایی خاصش خیلی هم بازیگره فوق العاده ایه.بعد چیکار به پاک و ناپاک بودن شخصیت بی تا دارین .مهم اینه که این فیلم درد و رنج انسانهارو نشون میده .چیزی که لذت میده درد هم میده .بی تا با تمام وجودش شیدا و عاشق شده ولی نمیدونه این دنیا مثل الاکلنگ یه روز اون بالایی یه روز این پایین .یه روز تو اوج لذت با کوروش .یه روز همون کوروش انچنان زخمی به قلبش زد که بی تا از تمام دنیا متنفر شد.از خودش متنفر شد و زندگیش به فنا رفت .بی تا میخواد آزاد و رها و خوشحال و عاشق باشه ولی این دنیا و ادمای لعنتیش نمیزارن .

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم