نگاهی به فیلم خواب زده ها

نگاهی به فیلم خواب زده ها

  • بازیگران: فرهاد اصلانی ـ ساره بیات ـ اکبر عبدی و …
  • فیلم نامه: رحمان سیفی آزاد
  • کارگردان: فریدون جیرانی
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۲ از ۵

 

مشرقیِ خواب آلوده

 

خلاصه ی داستان: مرد ثروتمند و زنباره ای به نام فیروز، در خواب، مادرش را می بیند که به او هشدار باید رضایت دختری به نازگل را جلب کند وگرنه در بیست و چهار ساعت آینده خواهد مُرد و به جهنم خواهد رفت. فیروز به یاد می آورد که او مادرِ نازگل، مستخدمش، را از خانه بیرون انداخته و موجب مرگِ پیرزن شده. فیروز تلاش می کند هر طور شده، رضایت نازگل را بگیرد اما نازگل دختری نیست که به این راحتی ها دست از سرِ فیروز بردارد …

 

یادداشت: مشرقیِ جیرانی، در این فیلمِ یکسر متفاوت از کارهای دیگرِ جیرانی، همچنان حضور دارد و اینبار در قالب دختری فقیر که آرزوی داشتنِ یک زندگی رویایی را در سر می پروراند و این آرزو وقتی به واقعیت نزدیک می شود که خوابِ فیروز، مَردِ تُرک زبانِ ثروتمند را می بیند. خوابی که طی آن مادرِ فیروز گوشِ او را می کِشد و اعلام می کند اگر رضایت نازگل را نگیرد، تا چند ساعتِ آینده خواهد مُرد. این خوابی ست که البته همه ی آدم های داستان، همزمان با هم می بینند و خب، لحن کمدی فانتزی گونه ی فیلم، ما را برای این ایده متقاعد می کند. اما اینکه دیدنِ یک خوابِ مشترک، چه تأثیری در این داستان داشته جز اینکه نازگل با آگاه شدن از ترسِ فیروز درباره ی مرگ، شروع کند به تلکه کردنِ او و به قول خودش انتقام گیری از او، مشخص نیست؟ مثلاً اینکه همین خواب را آذر و هومن هم دیده اند، چه گره ای افکنده یا چه گره ای گشوده شده؟ به نظر می رسد این ایده بیشتر از این جهت استفاده شده تا نازگل بتواند سرِ فیروز سوار شود و تلکه اش کند وگرنه که حتی بعد از پایانِ بی سر و ته داستان هم، که به آن خواهم رسید، نمی فهمیم بالاخره این خوابِ مشترک دیدن، چه استفاده ای از لحاظ معنایی یا داستانی داشته. روند فیلم نامه هم البته حتی با توجه به لحن کمدی و سبکبالانه ی اثر، همچنان کم رنگ و ضعیف است؛ اینکه هومن به شکل اتفاقی، نازگل و فیروز را در همان رستورانی ببیند که خودش و آذر در آن قرارِ کاری داشته اند، با توجه به لحن فیلم قابل پذیرش است اما اینکه آذر برمی گردد به فیروز می گوید رضایت نازگل را خواهد گرفت، آنهم در یک مهمانیِ آنچنانی، این دیگر قابل پذیرش نیست و از آن بدتر، ظاهر شدنِ بی مقدمه ی روحِ مادرِ نازگل در میانه ی مهمانی و تشر زدن به او درباره ی اینکه این مهمانی به درد آن ها نمی خورد و اینکه: (( بیشترِ مردم اینجوری زندگی نمی کنن )) و سپس متحول شدنِ نازگل. با توجه به لحن فیلم، می توانیم آویزان ماندنِ نازگل و هومن از دیوار، بعد از ریختنِ مأموران به مهمانی را بپذیریم اما حتی با توجه به این لحن نمی شود پذیرفت چرا بعد از فرار از مهمانی، فیروز، به بقیه می گوید به خانه ی خاله ی او بیایند و البته قبل از ورود، نسبتی سوری برای هم بتراشند که خاله ناراحت نشود! اینگونه است که می گویم روند داستانی اثر، به رقم بامزگی ها و جذابیت هایی، می لنگد و اگر این لنگیدن ها نبود، حتماً با اثر جذابی روبرو بودیم. در همین حد هم، جیرانی که مطمئناً در کارِ خودش استاد است، توانسته لحظات مفرحی را برای مخاطب ایجاد کند. او سعی کرده با ایجاد صحنه هایی شلوغ به سبک کمدی های اسلپ استیک، تماشاگر را مجذوب کند. نمونه ی بارزش سکانسی ست که آذر و نازگل به شکل همزمان به محل کارِ فیروز می روند. رفت و برگشت های فیروز از اتاقی که آذر را حبس کرده به اتاقی که نازگل را حبس کرده، داد و بیدادهای هر دو زن، گیجی فیروز و حرکات دوربین، همه و همه لحظاتی شلوغ را برای مخاطب ایجاد می کند که بامزه هستند.

اما پایان فیلم، از جایی که فیروز و بقیه به خانه ی خاله می روند، همه چیز آشفته و پخش و پلا می شود؛ چه کسی عاشق چه کسی ست؟ چرا نازگل به هومن می گوید برای من بخوان چون می خواهم رویت سرمایه گذاری کنم؟ چرا بعداً نازگل از گرفتن نیمی از اموالِ فیروز انصراف می دهد؟ هومن بالاخره عاشق کیست؟ آذر این وسط دقیقاً چه می خواهد؟ اصلاً نتیجه ی هومن و آذر در نهایت به کجا می رسد؟ چرا ناگهان محو می شوند از داستان؟ این ها همه سئوالاتی ست که در پایان ذهن بیننده را آشفته می کند و شیرینیِ ابتدایی فیلم را از بین می برد. وقتی هم در نریشن های پایانی فیروز، می شنویم که انگار همه ی اتفاقاتی که تاکنون دیده بودیم، خواب بوده، برق از سرمان می پرد! اینجاست که تیرخلاص به فیلم شلیک می شود و همه چیز را نابود می کند.

فیلمِ دیگرِ جیرانی، در « سینمای خانگی من »:

ـ من مادر هستم ( اینجا )

۳ دیدگاه به “نگاهی به فیلم خواب زده ها”

  1. mohamad_r گفت:

    راستش من اهل حرفه ای سینما نیستم. ولی دوستدار حرفه ای سینما هستم و به خاطر همین برای خودم حق اظهار نظر و نه نقد قائلم.
    هیچ کدام از کارهای جیرانی از حد متوسط بالا نیومده.
    ولی در کل بدون اشاره به افراد یا فیلمهای خاصی، یک موضوع آزارم میده. اینکه درصد بالایی از فیلمهای ایرانی قابل تحمل نیستن.

    • damoon گفت:

      همچنان فکر می کنم « قرمز »، هنوز بهترین کارِ جیرانی ست که آنهم البته همانطور که اشاره کردید، در حد متوسطی بود. موافقم با حرف تان.

  2. مهسا گفت:

    این فیلم ، یکی از بهترین فیلم های ایرانی بود که من دیدم ! اتفاقا بیست دقیقه ی آخر فیلم خیلی جذاب و دوست داشتنی بود و نقطه ی اوج فیلم بود . این فیلم واقعا هنرمندانه ساخته شده و طوری منو درگیر خودش کرد که به غیر منطقی بودن جریان و اتفاقات فیلم فکر نکنم ! برام عجیب بود که هر جا نقدی از این فیلم نوشته شده اونو فیلم ضعیفی دونسته ! اما من اونقدر این فیلم رو دوست داشتم که تا بحال دو بار اونو دیدم و احتمالا باز هم نگاه میکنم فیلم رو . این فیلم به هیچ عنوان سطحی و بی محتوی نبود .

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم