حیات وحش
خلاصه ی داستان: دو خانواده کنار هم جمع می شوند تا زد و خورد بچه هایشان را حل و فصل کنند اما چهره ی واقعی آنها، کم کم خودش را نشان می دهد …
یادداشت: از همان لحظه ای که نمایشنامه ی یاسمینا رضا را تمام کردم به این فکر افتادم که چقدر خوب می شد اگر پولانسکی از آن فیلمی بسازد. مدت ها بعد در کمال تعجب دیدم که همین اتفاق می خواهد بیفتد. این نشانه ی دیگری بود بر احترام و علاقه ی من نسبت به این مرد بزرگ. پولانسکی متنی را انتخاب کرده که بیشترین قرابت را با او دارد و به راحتی هر چه تمامتر آن را به تصویر کشیده. بدون ادا و اصول. لابد اگر فیلمساز دیگری بود، مثلاً یکی از فیلمسازان وطنی، دوربین به دست می گرفت و تمام این هشتاد دقیقه را با دوربین روی شانه به این طرف و آن طرف می رفت و نماهای لرزان می گرفت به این ادعا که اینگونه می شود تنش بین این آدم ها را بیشتر نشان داد! پولانسکی اما کاری نمی کند که چیزی به چشم بیاید. او صرفاً روایتگر نوشته ای ست که قرار است به آدم هایی بپردازد که خودِ اصلی شان را در ظاهری دیگر پنهان کرده اند. خانواده ها از دو طبقه هستند. یکی که پسرشان ضارب است، از طبقه ی بالای جامعه هستند. و آن یکی زوج، که پسرشان مضروب است از طبقه ی تقریباً متوسط. فرقی نمی کند اینها در کجای جامعه قرار گرفته باشند، نتیجه در نهایت یکی ست. مردی که وکیل است، با بازی عالی کریستوفر والتز، رو به زنی که پسرش مضروب است، می گوید: (( زادگاهِ قانون، همونطور که می دونی، حیاتِ وحشه. )) و این قلب داستان است. اینجا یک حیاتِ وحش به تمام معناست. این آدم ها نمی توانند امیال غریزی شان را پنهان کنند همانطور که باز هم مرد وکیل اشاره می کند: (( از نظر اخلاقی، ما باید به امیال غریزیمون غلبه کنیم، ولی بعضی وقتا آدم دلش نمی خواد اینکارو بکنه. )) آینه هایی که در اتاق پذیرایی وجود دارد و ما تا پایان اثر به تناوب، هر کدام از این آدم ها را مقابل آینه می بینیم، به نوعی نشاندهنده ی چهره ی دوم اینهاست. مرد طبقه ی متوسط، در حالیکه حالا به اوج درگیری رسیده اند، رو به بقیه اظهار می کند که از این لباس هایی که همسرش تنش کرده، حالش به هم می خورد چون اهل پوشیدن این چیزها نیست. در اوج درگیری ست که کم کم همه چیز رو می شود. لبخندهای ابتدایی آنها، همانطور که در پوستر هوشمندانه ی فیلم می بینیم، کم کم به خشم تبدیل می شود و این ذات همه ی ماست. از همه بدتر اینجاست که نه تنها درگیری لفظی هر زوج با زوج مقابل ادامه دارد بلکه کم کم کار به جایی می رسد که خود زوج ها هم با هم درگیر می شوند و عقده هایی که در طی سال ها زندگی مشترک داشته اند، سر باز می کند و در ادامه، زن ها در یک جبهه قرار می گیرند و مردها در یک جبهه ی دیگر و این اتاق کوچک را جداً به یک باغ وحش تبدیل می کنند. دیالوگ ها فوق العاده بامزه و جذاب است و گاه خنده ی عمیقی از آدم می گیرد. خنده ای که بیشتر به خاطر حال و اوضاع این آدم های ظاهراً متمدن در وضعیتی بدوی ست.
چقدر فیلم کوتاهی بود ,,,ولی من بازی کریستوف والتز و جودی فاستر رو خیلی دوست دارم,,,اون قسمت از یادداشتتون که گفتین اگه قرار بود تو ایران میساختنش با دوربین روی دست فضا رو نشون می دادن,واقعااااااااا حرف دلم بود.ممنون.
ممنون از شما که خواندید مثل همیشه.
آهان راستی پوستر فیلم فوق العاده است…
سلام؛خیلی فیلم خوبیه.تو یه خونه با چهارتا آدم؛همچین فیلمی پولانسکی میسازه!
یک سوال:میتونم نظرتون رو درباره روزی روزگاری در آمریکا بپرسم؟!
پس از مدت ها بالاخره دیدمش؛خیلی فیلم زیبایی بود.چهارساعت زمانش هم اذیت نمیکرد.
سلام. فیلم جذابی ست طبیعتاً. من هم خوشم آمد.
خیلی ممنون
سلام، نقد زیبا و جامعی بود. از شما متشکرم.
اینکه خشم های فرو خورده ذوج ها و فوران اونها در حین مکالمه -که امروزه به خاطر نقش بازی کردن و زدن ماسک انسان های متمدن و روشن فکر در خیلی از خانواده ها حذف شده- خیلی خوب بود و من نمونه این رفتارو خیلی دیدم. نمود این رفتار در موقع رانندگی و تماس های موقتی که آدمها با هم دارن و احساس میکنن که دیگه نیازی به ماسک زدن نیست هم در جامعه به خوبی دیده میشه.
سلام و ممنون از توجهتون
فیلم زیبایی هستش و امضای زیبای پولانسکی بزرگ هم داره….
مطلب شما هم خیلی خوب و عالی بود…..
ممنونم
سلام.من هم فیلم دیدم. و نمره ۵ که دادید جالب بود و کمی سرگیجه آور.
البته من شما را منتقد باهوش و خوش فهمی میدونم. قبولتون دارم و فوق العاده براتون احترام شاگرد به استاد میذارم.ولی نمره ۵ این فیلم با نمره ۵ خاطرات قتل یا نمره ۵ فیلم نوار قابل مقایسه نیست
سلام. البته که شما بهم لطف دارین و خجالتم میدین … به دو تا نکتهی ساده دقت کنید: اول اینکه این ستارهها، بازیان. جدی نیستن. حسوحال منن. حالا یکی از ده نمره میده، یکی از پونزده، من از پنج. اینا همهش بازیه. دوم اینکه هر فیلم، نمرهی خودشو داره. معلومه که همهی فیلمایی که پنج گرفتن، توی یه رده قرار نمیگیرن. پنجِ فیلم جونگ بون هو، با پنجِ پولانسکی یکی نیست. هر چند هر دو فیلمای خوبیان.
واقعا واقعا واقعا فیلم مسخره و الکیه حیف وقتی که باید گذاشت و اینو دید .