نگاهی به فیلم شگفت‌انگیزها Incredibles 2

نگاهی به فیلم شگفت‌انگیزها Incredibles 2

  • صداپیشه‌ها: کرگ نلسون ـ هالی هانتر ـ سارا وول و …
  • نویسنده و کارگردان: بِرَد بِرد
  • ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره‌ی ۶۲ مجله‌ی «تجربه» منتشر شده است

 

… و هنر این است

.

خلاصه‌ی داستان: ابرقهرمان‌ها دیگر اجازه‌ی فعالیت ندارند. این قانون برای خانواده‌ی آقای شگفت‌انگیز تلخ و ناگوار است. آن‌ها هم‌چنان در پی این هستند که آندر ماینر را دستگیر کنند اما در نهایت خودشان مورد توبیخ قرار می‌گیرند. اما وقتی سروکله‌ی برادر و خواهری به نام وینستون و اِوِلین پیدا می‌شود که ایده‌ای عجیب در سر دارند، خانواده‌ی شگفت‌انگیز دوباره به فکر نجات دنیا می‌افتند. ماجرا این است که این خواهر و برادر طرفدار ابرقهرمان‌ها هستند و قصد دارند دوباره فعالیت آن‌ها را در جهان قانونی کنند. برای آغاز این ماجرا، مادر خانواده (الستی‌گرل) برای انجام مأموریتی خطیر انتخاب می‌شود …

یادداشت: هنوز مدت زیادی از پایان جشنواره‌ی فیلم فجر نگذشته و انیمیشن‌های کم‌حال و ضعیفی که در آن به نمایش در آمد را فراموش نکرده‌ایم. عجله نکنید! طبیعتاً قرار نیست انیمیشن‌های شرکت‌های معظمی مانند پیکسار با نوابغی که آن جا کار می‌کنند و امکانات و روندی که در ساخت انیمیشن‌های‌شان دارند را با استودیوهای ایرانی مقایسه کنم و به نتیجه برسم. غرضم از به میان کشیدن این بحث، نشان دادن این نکته است که انیمیشن ساختن بسیار سخت‌تر از فیلم زنده ساختن است، از نوشتن فیلم‌نامه‌اش تا پرداخت شخصیت‌هایش و کارهای کامپیوتری و برنامه‌های دیگرش که در تخصص نگارنده نیست اما قطعاً شامل مراحل سخت و پیچیده‌ای می‌شود. اصولاً سینمایی که بتواند انیمیشن‌های موفقی تولید کند، احتمالاً فیلم‌های زنده‌ی موفقی هم تولید خواهد کرد. در واقع ساختن انیمیشن نشان خواهد داد آن سینمای خاص چه در چنته دارد و چه‌گونه می‌تواند سرگرمی بسازد. انیمیشن معیاری‌ست برای برآورد میزان قدرت اثرگذاری سینمای یک کشور بر آدم‌ها و از این نظر، بی‌جهت نیست که کمپانی‌هایی مانند پیکسار، دنیا را در اختیار خود گرفته‌اند و می‌تازند. از دیدن انیمیشین‌های سینمای ما که در این چند سال اخیر به نمایش در آمده‌اند تا تماشای جدیدترین اثر کمپانی پیکسار، به این نتیجه می‌رسیم که نه‌تنها فاصله‌ای نجومی به لحاظ ریزه‌کاری‌های ساخت و پرداخت با آن‌ها داریم، بلکه از آن مهم‌تر این‌که هنوز بلد نیستیم داستان تعریف کنیم.

شگفت‌انگیزها ۲ به همان اندازه‌ای جذاب است که یک انیمیشن باید باشد. همان‌قدر کودکان را سر شوق می‌آورد که بزرگسالان را. به همان اندازه‌ای در خودش پیام و محتوا دارد که باید داشته باشد. رسیدن به این نقطه چیز کمی نیست؛ این که چه‌طور داستان تعریف کنیم و چه داستانی تعریف کنیم. فیلم از همان سکانس شروعش درگیرکننده است؛ سکانس متوقف کردن آندر ماینر، چنان هیجان‌انگیز و نفس‌گیر است که نمی‌توانیم چشم از مونیتور (دوست داشتم بگویم «پرده»، اما حیف که مجبوریم این فیلم‌ها را درون مونیتور نگاه کنیم) برداریم. این نوابغ ساخت انیمیشن و در رأس آن‌ها برد برد، کارگردان و نویسنده‌اش، به‌خوبی آگاهند که باید تماشاگر را میخکوب کنند، در نتیجه چنان آغاز می‌کنند که خیره می‌مانیم. این سکانس با بهره‌گیری از یک موسیقی باانرژی، پر از ایده‌های جذابی‌ست که با کنار هم قرار گرفتن‌شان کلیتی فوق‌العاده می‌سازند. به عنوان مثال نگاه کنید به ایده‌ی از خط خارج شدن مونوریلی که در آخرین لحظه، فروزون توسط یخ‌هایی که با دست‌هایش ایجاد می‌کند، مانع از به وجود آمدن فاجعه می‌شود. اما ظاهراً ایده‌های گروه سازنده‌ی انیمیشن تمامی ندارد، چون در طول داستان، چند سکانس نفس‌گیر دیگر هم وجود دارد که لابه‌لای‌شان ایده‌های جذابی ریخته شده تا ساختمان محکم‌تری بسازند. نمونه‌ی دیگرش سکانس متوقف کردن قطاری‌ست که تحت فرمان ضدقهرمان داستان، اسکرین اسلیور، مسیری خلاف جهت را طی می‌کند و در این میان الستی‌گرل باید متوقفش کند. در این سکانس، سازندگان باهوش فیلم از ایده‌ی کش آمدن الستی‌گرل و قابلیت موتورش در جدا شدن ابتدا و انتهای آن حین حرکت، استفاده‌های فوق‌العاده‌ای کرده‌اند که شرح‌شان ممکن نیست و تنها باید تماشا کرد. نمونه‌های عالی‌ترش را می‌توان در سکانسی که قرار است اِوِلین را متوقف کنند دید. به طور کلی، فیلم از چند سکانس مهم و پرتنش تشکیل شده که درون آن سکانس‌ها را با ایده‌هایی نظیر چند نمونه‌ای که نام بردم پر کرده‌اند و به این شکل ساختمانی محکم ساخته‌اند. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که ایده‌پردازی‌های سازندگان این انیمیشن تمامی ندارد. می‌توان تصور کرد که کسی مانند برد بیرد، در اتاق کارش در کمپانی پیکسار نشسته و روی در و دیوار اتاقش پر از کاغذهای یادداشتی‌ست که در آن‌ها ایده‌هایی نوشته که قرار است در فیلم‌های بعدی ازشان استفاده کند. او هر چیزی را که به ذهنش می‌رسد بلافاصله روی کاغذ می‌آورد و به دیوار می‌چسباند تا نقشه‌ی راهش باشد. و همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که ساختن چنین محصولاتی قوه‌ی تخیل بالایی می‌طلبد. و البته تخیل کردن حال و هوا و موقعیت نویسنده و کارگردان فیلم در اتاق کارش با کاغذهای یادداشت چسبیده به در و دیوار، انتهای تخیل‌پردازی نگارنده است!

حالا نوع داستان‌گویی و ایده‌پردازی چنین انیمیشن سرحالی را با انیمیشن‌هایی که در همین جشنواره دیده شدند، مقایسه کنید تا متوجه شوید چه فاصله‌ای وجود دارد. البته نفس این فاصله اهمیتی ندارد، قرار نیست پر شود و نیازی هم نیست، مهم این است که با دیدن چنین محصولات باکیفیتی به خودمان بیاییم و لااقل در حد و حدود خودمان چیزی قابل ارائه بسازیم، نه آن چیزهایی که نمونه‌اش را در جشنواره‌ی سی‌وهفتم دیدیم. اگر این انیمیشن‌ها، نمونه‌ی قابل ارائه‌ی سینمای ایران هستند، پس وای به حال ما! انیمیشن‌هایی که هنوز در بیان یک داستان ساده عاجزند و بیست دقیقه بیش‌تر دوام ندارند که در همین بیست دقیقه هم نه شخصیت خلق می‌کنند و نه موقعیت می‌سازند؛ برهوتی بدون ایده و داستان و تخیل.

انیمیشن‌های ما نه‌تنها در چه‌گونه گفتن عاجزند، بلکه در چه گفتن هم ناتوانند. همان نکته‌ای که در فیلم‌های زنده‌مان هم می‌بینیم اما به خاطر وجود و حضور دنیای واقعی (آدم‌ها، مغازه‌ها، اتوموبیل‌ها و …) شاید کم‌تر به چشم‌مان می‌آید و ذهن‌مان را درگیر می‌کند. این نقص در دنیای خیال‌انگیز انیمیشن بیش‌تر خودش را نشان می‌دهد، چون ذهن ما بی‌واسطه‌ی بازیگران مشهور و محیط‌های واقعی که دوروبرمان می‌بینیم، درگیر ذات ماجرا می‌شود و درست در همین نقطه است که اشکال‌ها بیرون می‌زنند. دنیایی که شگفت‌انگیزها ۲ خلق می‌کند، دنیایی‌ست پر از حرف و پیام، اما چنان در لابه‌لای داستان پنهان شده که کشف کردنش لذتی دوچندان به مخاطب می‌دهد و این هنر است. هنر آن نیست که از سازمانی با یک ایدئولوژی مشخص، پولی میلیاردی بگیریم تا داستانی از همان ایدئولوژی را به خورد مخاطب بدهیم! این‌گونه است که خانه از پای‌بست ویران می‌شود.

دنیا دیگر تحمل ابرقهرمان‌ها را ندارد. خانواده‌ی باب پر/آقای شگفت‌انگیز، باید دست نگه دارند و جلوتر نروند. آن‌ها حتی دیگر نباید آدم‌بدها را متوقف کنند چون به نظر بالادستی‌ها، اگر کاری نکنند خسارت کم‌تری به محیط اطراف وارد می‌شود! دنیایی که شگفت‌انگیز بودن و ابرقهرمان بودن جرم است و باید هم‌رنگ جماعت بود. جمله‌ای در انیمیشن از زبان دوست پلیس خانواده گفته می‌شود که تا پایان در گوش مخاطب زنگ خواهد زد؛ او که همیشه همراه و یاور خانواده بوده و تنها به خاطر شغل پلیسی‌اش ناچار است به خواسته‌های بالادستی‌ها تن بدهد، در اوایل فیلم رو به زن و شوهر می‌گوید: «سیاستمدارا آدم‌هایی رو که کار خوب رو فقط به خاطر درست بودنش انجام می‌دن، درک نمی‌کن. این اونا رو عصبی می‌کنه.» این چکیده و جان‌مایه‌ی دنیای معمولی و احمقانه‌ای‌ست که این خانواده‌ی جذاب و فوق‌العاده را احاطه کرده است. دنیایی که خودمان هم درگیرش هستیم و هر روز هم نتایج فاجعه‌بار این نوع نگاه را می‌بینیم. در چنین دنیایی‌ست که خانواده‌ی فیلم نمی‌توانند و نباید از قدرت‌های‌شان استفاده کنند که البته این برای آن‌ها غیرقابل تحمل است. اما رسیدن به دنیایی که دوباره ابرقهرمان‌ها در به تعادل رساندنش دست داشته باشند، همه‌ی آن چیزی نیست که این انیمیشن فوق‌العاده قرار است بگوید. با تقسیم کردن خطوط داستانی به شکلی ظریف و نامحسوس و پخش کردن آن در طول خط اصلی ماجرا، پیام‌های انسانی و جذاب دیگری هم به مخاطب تزریق می‌شود. به عنوان نمونه‌ای روشن، می‌توان از ماجرای باب که باید به جای همسرش در خانه بماند و اوضاع بچه‌ها را رفع‌ورجوع کند، نام برد. این خط داستانی قرار است نشان بدهد که برخلاف تصور، خانه‌داری کار سختی‌ست که حتی یک ابرقهرمان هم در انجام دادنش ناکام می‌ماند! باب از پس رتق‌وفتق امور بچه‌ها برنمی‌آید و کار به جایی می‌کشد که به دلیل چند شب نخوابیدن، دیگر توان حرکت هم ندارد. این نکته‌ی ظریف، لابه‌لای اعمال شگفت‌انگیز آدم‌های داستان و تلاش برای به دست آوردن قدرت دوباره، به کار پروپیمان‌تر کردن انیمیشن می‌آید. یا نگاه کنید به خط فرعی عشق دختر خانواده به پسری به نام تونی که از همان ابتدای داستان این خط را دنبال می‌کنیم و در انتها نتایجش را می‌بینیم و به این شکل محتوایی عشقی و عاطفی هم در دل داستان جا باز می‌کند تا بیش از پیش متوجه شویم که اعمال قهرمانانه بدون عشق و محبت بی‌فایده‌اند. ملاحظه می‌کنید که با چه داستان پروپیمانی طرف هستیم و تمام این مخلفات چنان در تاروپود هم فرو رفته‌اند که حتی ممکن است بخشی از آن‌ها را هم متوجه نشویم … و هنر این است.

 

۲ دیدگاه به “نگاهی به فیلم شگفت‌انگیزها Incredibles 2”

  1. کیوان گفت:

    نقد خوبی بود
    به بیشتر نکات این انیمیشن که اشاره کردید تا حالا توجه نکرده بودم
    انیمیشن هم انیمیشن خوبی بود
    اگرچه هیچ کدام از انیمیشن های پیکسار مثل Wall-E نمیشه

    پیشنهاد میکنم انیمه the grave of the fireflies (قبرستان کرم های شب تاب) را نگاه کنید
    انیمه بسیار بسیار زیبایی است

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم