نظریههای توطئه، محصول حاشیهنشینانی کودن و دیوانه نیست. فکر توطئهگرانه به ابلهان، جاهلان یا دیوانگان محدود نمیشود. اینگونه افکار بازتابی از نیاز مبرم ذهن قصهگو به تجریهای معنادار است. نظریههای توطئه به یکی از رازهای بزرگ شرایط انسانی پاسخ میدهند: چرا همهچیز در دنیا اینقدر بد است؟ این نظریهها راه حلی در برابر مسالهی شرارت میگذارند. در دنیای خیالی نظریهپرداز توطئه، بدی تصادفی وجود ندارد. برای ذهن توطئهاندیش، کثافت هرگز همینطوری اتفاق نمیافتد. تاریخ صرفاً توالی رویدادهای لعنتی نیست و تنها خاماندیشان و گوسفندسانان به تصادفی بودن رویدادها باور دارند. به همین دلیل، نظریههای توطئه ـ صرف نظر از شمار شیاطینی که به یاری میطلبند ـ همواره با سادگی خود تسلیبخشاند. اتفاقهای بد به دلیل چرخشهای بیحساب و کتاب متغیرهای اجتماعی اتفاق نمیافتد. علت وقوع آنها این است که آدمهای بدی وجود دارند که میخواهند خوشبختی ما را نابود کنند و شما میتوانید مبارزه کنید و این آدمهای بد را شکست دهید.
توضیح: املای کلمات، فاصلهگذاریها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.
پینوشت: معمولاً ترجمههای عباس مخبر را میخوانم چون میدانم که ایشان کتابهای جذاب و روانی را برای ترجمه انتخاب میکنند. یعنی وقتی پای ترجمههای ایشان وسط باشد، از خودِ نویسنده برای من مهمتر است. این کتاب هم یکی از آن آثار جذابیست که نشان میدهد چرا و چگونه انسانها به قصه نیاز دارند. گاتشال با ارائهی مدارک متقن و مستند نشان میدهد که ذهن انسانها به شکل ذاتی به دنبال قصهپردازیست. کتاب بسیار جالبیست. متن بالا را هم لطفاً با دقت بخوانید چون ممکن است اشتباه برداشت کنید.
پاسخ دادن