یک صحنهی تویذوقزننده، یک فیلم بیربط
خلاصهی داستان: ایرج، همسر مهری، بعد از حادثهای که برایش پیش میآید، فلج میشود و حتی قدرت تکلمش را هم از دست میدهد. مهری مسئولیت رفع و رجوع کارهایش را برعهده میگیرد اما وقتی میفهمد همسرش پول هنگفتی بدهکار است و او از این موضوع خبر نداشته، دچار مشکلی ظاهراً حلناشدنی میشود. او حالا باید به شکلی پول را جور کند …
یادداشت: آشنا شدن با فیلمها مثل آشنا شدن با آدمهای جدید میماند؛ بعضیها وقتی به آدم جدیدی که هیچ پیشزمینهای از رفتار و اخلاق و منش او ندارند، برخورد میکنند، با دیدن نکتهای کوچک در رفتارش، ناگهان دیدگاهشان نسبت به او برمیگردد. کاری هم ندارند که او واقعاً کیست و چهگونه آدمیست و دیگران دربارهاش چهگونه میگویند. اینجا مهم آن است که دیدگاه آن افراد با همان حرکت نابهجای کوچک آدم جدید، شکل گرفته و دیگر حس خوبی نسبت به او ندارند. در واقع آن شخص جدید با همان یک حرکت کوچک به اصطلاح از چشم آنها میافتد. دربارهی رویارو شدن با فیلمها هم وضع تقریباً به همین شکل است. یعنی در همان صحنههای آغازین فیلم، شما چیزی میبینید که دلزدهتان میکند و بعد دیگر تا انتها همهچیز را میخوانید. تنها فرق این است که درست برعکس ماجرای آدمها، وقتی یک نکتهی توی ذوقزننده در فیلمها ببینید، همانجا دستتان میآید که با فیلم بدی طرف خواهید بود. اینها را گفتم تا برسم به در وجه حامل، که هنوز نمیدانم معنای این اسم چیست و چه دخلی به ماجرایش دارد؛ ماجرایی که آن را هم نمیفهمم.
اما آن صحنهی توی ذوقزننده که باعث میشود حساب کار دستم بیاید و تا تهش را بخوانم؛ دوربین مهری را در کادر دارد که مشغول تروتمیز کردن همسرش ایرج است تا برای خواب آمادهاش کند. بعد خودش هم رختخوابی کنار تخت مرد پهن میکند و دراز میکشد و تصویر فلو میشود. در همین تصویر فلو، مهری روسریاش را از سر در میآورد. لابد میپرسید عیب این کار چیست؟ کدام بخش آن توی ذوق میزند؟ نکته این است: چرا زن تا آن ساعت از شب، روسری به سر داشت؟ چرا وقتی که میخواهد بخوابد روسری را در میآورد؟ آن هم درست لحظهای که تصویر تار شده است؟! میخواهم بگویم مصنوعی بودن این لحظه، آنقدر روی اعصاب است که دیگر نایی برای دیدن ادامهی داستان باقی نمیگذارد. همین صحنهی بهظاهر بیاهمیت کافیست که دربارهی کل فیلم قضاوت کنیم. کارگردان لابد تصور کرده با چنین صحنهای، کمی خط قرمزها را میشکند و کمی مخاطب را جذب میکند اما خبر ندارد که همین لحظهی کوتاه، کل فیلم را در نظر آدمهای حساس، زیر سوال میبرد و در وجه حامل البته آنقدر ضعیف و بیربط است که حتی ذرهای هم نمیتواند این «از چشم افتادن» ابتدایی را حل و فصل کند.
مردی فلج شده و قدرت حرکت و تکلم را از دست داده و حالا همسرش باید قرض و قولهی او را بدهد. قرضی که بسیار سنگین است و زن با دست تنگی که دارد ممکن نیست بتواند آن را جور کند. این ایدهی دراماتیک، قوت خوبی دارد تا بتوان از آن داستانی پرفرازونشیب و جذاب ساخت اما در وجه حامل، به دمدستیترین و نامربوطترین شکل ممکن، این ایده را هدر میدهد و بینتیجه رهایش میکند. فیلم پر شده از ایدههای نیمخطی که هیچ ربطی به هم ندارند. در بخشی از داستان، قضیهی ازدواج دختر همسایه مطرح میشود. زن همسایه از شغل سطح پایین نامزد دخترش به مهری مینالد و میگوید که رویش نمیشود به دیگران بگوید دامادشان تخلیهی چاه دارد. در بخش بعدی داستان، مهری نزد برادر پولدارش میرود تا مبلغ بدهی را از او قرض کند اما موفق نمیشود چون فیلمنامهنویس، نیمچهپسزمینهی گنگ و نامفهومی برای این خواهر و برادر ساخته که مثلاً سالهاست با هم مشکل دارند. مشکلی که آخرش هم نمیفهمیم چیست و چه تأثیری در داستان دارد. در بخش بعدی مهری به سراغ رییس کارخانهاش میرود تا بلکه مساعدهای بگیرد. کارخانهای که نمیفهمیم چیست (یا شاید آنقدر داستان گنگ و خستهکننده است که من متوجهش نمیشوم). فقط برای اینکه کارگردان تمام حرفهای اجتماعی و مشکلات ریز و درشت جامعه را در فیلمش بگنجاند که نکند جا بمانند، قضیهی اعتصاب کارگران کارخانه به دلیل عدم پرداخت حقوقشان را پیش میکشد که به اندازهی سهچهار دقیقه وقت فیلم را پر میکند و میرویم مرحلهی بعد. در مرحلهی بعد، کاری برای مهری در خانهی یک زن و شوهر ثروتمند جور میشود که طبق کلیشهی همیشگی با هم بد هستند و چون غرق در پول هستند، دایم به هم فحش میدهند و جیغ میزنند و نویسنده و کارگردان هم برای آنکه کم نیاورد دیالوگ معروف «من ثروت شما را ندارم اما خوشحالم» را بر زبان مهری جاری میکند تا دربارهی اختلاف طبقاتی هم در این فیلم چیزی پیدا شود. و بعد این ماجرا را رها میکنیم و به مرحلهی بعد میرویم که مهری با مرد خلافکاری آشنا میشود که قرار است زمینی را به او بفروشد. من که اصلاً متوجه نشدم این مرد خلافکار دقیقاً چه کار میکند اما به هر حال میدانیم که او مشغول کاری خلاف است! دو دقیقه هم طول نمیکشد که دختری معتاد از راه میرسد و کاسه و کوزهی مرد خلافکار را بههم میزند و مهری را از خواب غفلت بیدار میکند تا این داستانک هم به انتها برسد. و در انتها هم ناگهان برادر از راه میرسد و بیهیچ توضیحی، صد میلیون تومان پول را در اختیار خواهر قرار میدهد و همهچیز به خیر و خوشی تمام میشود.
همینطور که ملاحظه میکنید فیلم تکهتکه است و نویسنده تمام تلاش خود را کرده تا هر چه حرف و انتقاد و مشکل است را وارد داستان بکند که البته به هیچجا نمیرسد. آدمهایی که وارد کادر میشوند و میروند و اثری نمیگذارند و از آن مهمتر، نه مهری و نه همسرش به هیچ عنوان به شخصیتهای همدلیبرانگیزی تبدیل نمیشوند. البته سازندگان تلاش میکنند که این اتفاق بیفتد، روی همین اصل است که مرد همسایه را وارد داستان میکنند و این خط داستانی را برایش ترتیب میدهند که پولی به ایرج بدهکار است که حالا آمده پس بدهد و از این طریق قرار است متوجه شویم که ایرج انسان درستیست چون به دیگران کمک میکرده (این هم از آن نتیجهگیریهای سادهانگارانه است). اما این پسزمینه هم هیچ کاربردی در داستان پیدا نمیکند و تنها به شکلی گذرا از آن عبور میکنیم.
از همه چیز بدتر، پایان بهشدت گنگ فیلم است که واقعاً نتوانستم بفهمم موضوع چیست. یعنی فیلم هر چهقدر در ابتدا و اواسطش ضعیف عمل میکند، در انتها کار را به قهقرا میکشاند و تماشاگر را در چنان ابهامی باقی میگذارد که باورکردنی نیست. دقیقاً چه اتفاقی رخ داده؟ چه کسی آن فیلم را گرفته؟ این موضوع چهگونه رو میشود؟ چه کسی آن را رو میکند؟ اصولاً رو شدن این ماجرا چه تأثیری در داستان میگذارد؟ در صحنهی پایانی، مهری از چه کسی قرار است شکایت کند؟ در پایان به چه نتیجهای رسیدهایم؟ چه به دست آوردهایم؟ چه چیز جذابی دیدهایم؟
کارگردان فیلم در مصاحبههایش از این میگوید که فیلمش نگاه انتقادیای به موضوع گران شدن ارز و دلار دارد (که ندارد) و در این موقعیت که قیمت دلار سر به فلک میزند، فیلمش به روز است و احتمالاً مردم هم برای دیدنش خواهند آمد. اما فروش فیلم چیز دیگری میگوید. فیلم ساختن از مشکلات جامعه، اپیدمی سینمای ماست بدون اینکه بلد باشیم فیلم بسازیم.
به صفر دادن ادامه بدید این سینما صفره واقعا
همین الان فیلم رو از یکی از شبکه ها دیدم و جون سر در نیاوردم به دنیای مجازی اومدم با جستجوی “ داستان در وجه حامل “ در مورد چیست که با انواع و اقسام قندها مواجه شدم ٫٫٫٫٫٫٫٫ حقیقتش بعد از دیدن فیلم فکر کردم احتمالا من از ذکاوت کافی برخوردار نیستم که ۲ ٫ ۳ تا از سکانش ها رو اصلا نفهمیدم اما با خوندن مطلب بالا متوجه شدم این مشکل من نیست ؛ واقعاً غیر قابل فهمه و بی سر و ته ۰ فقط و فقط بازی همیشه درخشان خانم صامتی بیننده رو پای صفحه تلویزیون نگه میداره –
دقیقا منم همینجور
دقیقا منم اومدم تحلیل فیلمو پیدا کنم بلکه بفهمم داستان فیلم از چه قرار بوده.من فکر کردم این فیلم فراتر از درک منه!😃الان میفهمم خیلی مزخرفه خداروشکر روحیه م داشت نابود میشد
واقعااااااااا مزخررررف بوووود
خوب آخرش چی شد
تکلیف اون صد میلیون ک داداش مهری داده بود چی شد
اون cD رو کی داد ب مهری
وقتی مهری سند داره ک کی شوهرشو زده دیگه چرا پول بده
تکلیف اون صد تومن چی شد
بعد رفت شکایت از کی شکایت کنه
اون وقتی مدرک جرم داشت دیگه چرا رفت پیش طلبکار ایرج
خوب همون رو مستقیم میرفت شکایت میکرد و پول هم از داداشش نمیگرفت.
بعد نسبت اون دختر گنگ با خانواده ایرج چی بوده
چرا رختخواب تو دست دختره بود بعد ک دید مهری میخوابه کنار ایرج اون ناراحت میشه یجورایی
کارگردان باید این سوالات رو جواب بده
وگرنه پولی ک از جیب مردم بخاطر دیدن این فیلم هزینه شده واقعا حرامه…
و امیدوارم که فقط نقد نباشه
باشند کسانی ک قبل از اکران فیلم را ببینند وقتی نقد زیاده بر فیلم وارده حق پخش ندهند.
فقط میشه گفت تاسف.!.!
اون صحنه ی رختخواب اولا ک اون دختر لال خواهر شوهر مهری بود که حامله بود از عسلویه اومد کمک مهری ..اون صحنه ام ناراحت نشد مثلا کارگردان میخاسته ی صحنه ی س ک سی بذاره تو فیلم که خیلی ام مسخره بود نمیدونم مرد فلج چطور میتونه بخوابه پیش همسرش ،وقتی خواهره اومد طبق هرشب پیش مهری بخوابه ،دید اون داره شوهرشو میاره پایین پیش خودش ،فهمید اینا ی کاری باهم دارن ،منصرف شد و تنهاشون گذاشت ….
افتضاح بووووووود…حیف وقتی که برای دیدنش صرف شد😓🥴.. حیف بازیگرای خوبی مثل خانم صامتی و آقای کیایی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند😐
سلام من هم فیلم را از یکی از شبکه های ماهواره ای دیدم ومنهم موافق دوستانی هستم که برایشان صحنه هایی از فیلم دارای ابهام است برای من هم صحنه ای که مهری از اتاق طلبکار باچشم گریان خارج میشود وبه سوالات جوانکی که همراه او بوده پاسخ نمیدهد وتماشگر هم درابهام باقی میماند شاید فیلم در هنگام بازبینی در ارشاد دچار سانسور شده است شاید هم مشکل تدوین داشته باشد ولی فیلم همانطور که گویی درسینمای امروزی ایران مد وشاید روال شده است فیلم روانی است ولی در نیمه پایانی فیلم دچار سکته میشود
امروز فیلم را دیدم و برداشت من این بود که همه غرق در فساد بودن منجمله برادر مهری چون چکی که ب دست خواهرش داد حتما همان چکی بود که در خانه شخص پولدار با دست خط خودش نوشته بود و برای همین ناراحت شد و فهمید شخصی که شوهر اون خانم از رابطه ناسالم گفته برادر خودش بوده و فیلم سی دی را هم که قطعا شاگرد مرد داده که آنها رو تعقیب کرده ولی با سانسور فیلم را آشفته نشان دادن
چکی ک برادر مهری بهش داد رو نمیتونیم بگیم ک همون چکی بود ک خود مهری نوشته بود چون برادرش چک رو تا خورده دستش داد و مهری هم چک رو باز نکرد ک ببینه. در مورد فیلم و سی دی درست فرمودید.
فقط یه نکته ای ک برای من نامفهوم بود این بود ک موقع شکایت (ابتدا و انتهای فیلم) چهره مهری مشخص بود ک کتک خورده هست و از حرفاش ب نظر میومد ک مورد تعارض قرار گرفته اما هیچ چیزی در فیلم نبود ک این رو مشخص کنه.
چک ک ۱۲۰ میلیون تومن بود ..چک این ۱۰۰ تومن..احساس میکنم سانسور فیلم رو پوکونده بود…ولی نمیدونم رعنا آزادی ور و کیایی چرا انقدر کم نقش دارن تو فیلم…بخاطر ژاله صامتی دیدم این فیلمو..
حیف وقتی که برای دیدن این فیلم صرف شد
چه فیلم مزخرف و بی سر و تهی بود
البته جدیدا اکثر فیلم های ایرانی مزخرف شدن، حیف پول بیت المالی که صرف اینا میشه، کاش دیگه فیلم نسازند و این پول رو به مردم بدن
آخر فیلم خیلی خیلی نا معلوم بود..چک اون خانوم ۱۲۰ تومن بود چک مهری ۱۰۰ تومن پس اون چک ها دخلی بهم نداشته…
والا تمام نظراتتون درست بود مک فکر کردممشکل دارم