شمارهی اول شهریور به دکهها رسید. شمارهای که در آخرین ساعتهای انتشارش خبر درگذشت استاد انتظامی را شنیدیم. به همین دلیل چند نفر از نویسندگان به یاد استاد مطالبی نوشتهاند. یک صفحه را هم اختصاص دادهایم به عکسهای اختصاصی استاد که در خانهشان گرفته شده و دیدنشان خالی از لطف نیست.
اما در این شماره، من سه مطلب دارم. یکی در بخش سینمای ایران، یادداشتیست با نام «گریزی نیست از مقایسه کردن» که دربارهی فیلم کاتیوشا (علی عطشانی) نوشتهام؛ بعد از ماهها، دوباره مطلبی دربارهی یک فیلم ایرانی در مجله دارم.
در بخش سینمای جهان، باز هم رفتهام سراغ یک فیلم هندی دیگر به نام من، بارات (سیوا کورتالا) با تیتر «این یک پیشنهاد است!». همانطور که از تیتر برمیآید و در متن هم توضیح دادهام، این یادداشت یک صفحهای، بیشتر شبیه پیشنهادیست برای دیدن فیلمی که میتواند حال ما را در این اوضاع آشفته و بینظم مملکت کمی خوب کند. این فیلم هندی، زبان این روزهای ماست؛ روزهایی که پر شده از فساد و بیقانونی. دیگر احتمالاً میدانید که به سینمای هند علاقه دارم و هر ماه سعی میکنم فیلمهای خوب سینمای هند را معرفی کنم و دیدگاه اشتباه مخاطب دربارهی آن را تا جایی که میتوانم تغییر بدهم. تا همینجا، خیلیها پیام میدهند که فیلمهای هندیای را که معرفی میکنم، میبینند و اتفاقاً با اینکه همیشه نظری منفی نسبت به این سینما داشتهاند، اما حالا گاردشان باز شده. بابت این قضیه خوشحالم.
اما مطلب سوم من، مقالهای سه صفحهایست دربارهی سینمای وحشت ترکیه، از آغاز پیدایشش تا همین روزها، با تیتر «دراکولا قبلاً کجا بود؟». مطلبی که گمان میکنم برای مخاطب جذاب باشد. در این مقاله، سعی کردهام فیلمهای ژانر وحشت ترکیه را بررسی کنم و به این نکته برسم که چهگونه این ژانر در سینمای ترکیه شکل گرفت، چه مراحلی را طی کرد و از همه مهمتر اینکه، ترکها از چه میترسند و چرا؟ البته در لابهلای این یادداشت، به این هم پرداختهام که چرا برعکس آنجا، در کشور ما ژانر وحشت پا نگرفت. حرف ترکیه شد، لابد دیگر خبر دارید که ارادت و نوستالژی خاصی به این کشور دارم. مثلاً سال قبل جلسههای فیلمبینی را به مدت دو ماه در فرهنگسرای ناظم حکمت استانبول برای مخاطبهای ترک برگزار کردم و امیدوارم امسال هم این فرصت دست بدهد که دوباره این کلاسها را برگزار کنم. این را به این جهت گفتم که شاید برخی از دوستان تعجب کرده باشند چرا رفتهام سراغ سینمای وحشت ترکیه!
خلاصه اینکه فیلم ببینید و«فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.
پاسخ دادن