.
ناهموار، خطرناک، اما جذاب
.
خلاصه داستان: شش غریبه برای شرکت در یک بازی عجیب به ساختمانی فراخوانده میشوند. اما در همان بدو ورود متوجه میشوند بازی آغاز شده است و آنها باید راهی به بیرون پیدا کنند. ابتدا تصور میکنند با یک سرگرمی هیجانانگیز طرفند اما کمکم متوجه میشوند ماجرا کاملاً جدی است …
.
یادداشت: داستان گیر افتادن عدهای در اتاقی بدون راه فرار، حالا دیگر ایده جدیدی نیست. شاید دهها فیلم با چنین ایدهای ساخته شده باشد. وقتی سال ۱۹۹۷ در مکعب (وینچنزو ناتالی)، چند مرد و زن بدون این که یکدیگر را بشناسند، در یک مکعب بزرگ گیر افتادند و برای نجات جانشان به دنبال راه فرار میگشتند، شاید برای اولین بار بود که ایدهای قدیمی با حالوهوایی جدید، بهشدت مضمونگرایانه و البته هیجانانگیز مطرح میشد. در واقع این ایده، خودجوش و بدون پیشزمینه به ذهن سازندگان نرسیده بود، همچنان که هر فیلم دیگری هم در تاریخ سینما، به هر حال از پیشینیانش چیزهایی را به ارث برده است. به عنوان مثال وقتی به درخشش/تلالو (استنلی کوبریک) نگاه میکنیم، متوجه خواهیم شد الگوی گیر افتادن چند نفر در مکانی مخوف، اساس فیلم را تشکیل میدهد. طبعاً وقتی همینطور در تاریخ سینما عقبتر برویم، به موارد دیگری هم برخورد خواهیم کرد که چنین ایدهای را مطرح کردهاند. مکعب فرزند خلف چنین فیلمهایی بود که البته با زمانهاش پیش میآمد.
بعد از این فیلم، فیلمسازان دیگر هم به فکر افتادند این موقعیت هیجانانگیز، بهشدت جذاب و تهییجکننده را دنبال کنند. به این شکل، فیلمها یکی از بعد دیگری با چنین ایدهای ساخته شدند که شاید جریانسازترینشان اره (جیمز وان، ۲۰۰۴) باشد. در این فیلم هم، چند نفر غریبه در جایی گیر میافتند و برای رهایی از آن موقعیت بغرنج باید با جان همدیگر بازی کنند. بازی خطرناکی که فردی شیطانصفت تدارک دیده است اما بعد از پیش رفتن در داستان متوجه میشویم نهتنها آن آدمهای گرفتار دست کمی از ترتیبدهنده بازی ندارند، بلکه صاحب بازی انگار به دنبال پیامهای اخلاقی و انسانی است.
فیلمهای دیگری هم با چنین ایدهای ساخته شدهاند: به عنوان مثال، امتحان (استوارت هزلداین، ۲۰۰۹)، روی هشت کاندیدِ تصاحب شغلِ یک کارخانه داروسازیِ معتبر و بزرگ تمرکز میکند که در یک اتاق، گردِ هم میآیند تا به پرسشهای آزمون جواب بدهند. این بار بازی را رییس آن شرکت معتبر ترتیب داده است. در اتاق فرمات (لوییس پیدراهیتا و رودریگو سوپنا، ۲۰۰۷) روی چند ریاضیدان خبره که به درخواست شخص مرموزی به نام فرمات به خانهای دورافتاده دعوت شدهاند، تمرکز میشود. آنها باید چند معمای سخت را حل کنند و تعللشان در جواب به هر معما باعث میشود دیوارهای اتاقی که در آن گیر افتادهاند، به یکدیگر نزدیک شود.
حالا در جدیدترین نمونه از این نوع فیلمها، کارگردان جوانی به نام آدام رابیتل، اتاق فرار را ساخته که از الگویی مشابه بهره برده است؛ شش غریبه برای شرکت در یک بازی عجیب به یک ساختمان فراخوانده میشوند. در همان بدو ورود میفهمند بازی آغاز شده است و آنها در اتاقی گرفتارند که باید راهی به بیرون پیدا کنند. ابتدا تصور میکنند با یک سرگرمی هیجانانگیز مواجه هستند اما کمکم متوجه میشوند ماجرا کاملاً جدی است.
معمولاً وقتی از روی ایدهای جذاب، سریفیلمهایی ساخته میشود، هر چه جلوتر میآییم فیلمهای جدیدتر نهتنها چیزی برای گفتن ندارند و تنها به این دلیل ساخته شدهاند که بهاصطلاح فلانایده «توی بورس» بوده، بلکه نسبت به همسلفان خود چند پله عقبتر هم حرکت می کنند. اما اتاق فرار برعکس این قاعده تقریباً ثابت، همچنان جذاب، پرتحرک و تروتازه است.
ریتم سریع ماجرا همراه با ایدههای دیوانهواری که برای شخصیتها تدارک دیده شده، اجازه حتی یک لحظه چشم بر هم زدن نمیدهد. همهچیز با سرعتی جنونآمیز اتفاق میافتد و عرصه بر شخصیتهای داستان تنگ و تنگتر میشود. در واقع فیلم با مقدمهای کوتاه، شخصیتهایش و البته ما را وارد میدان میکند.
با جلو رفتن در هر مرحله، شخصیتها آبدیدهتر میشوند و خودشان را برای مشکل بعدی آماده میکنند. آنها در مواقع ترسناکی که جانشان تا ثانیهای دیگر گرفته خواهد شد، با هوشی سرشار، رمزها را میشکافند و جلو میروند و در این میان، گذشته هر کدامشان هم رو میشود تا فرار از این اتاقهای هراسناک، به تجربهای زیستی و عمیق تبدیل شود. در واقع یکی از اهداف این نوع فیلمها، نشان دادن مسیریست که انسانها در زندگیشان طی میکنند. زندگی پرخطر و پرفرازونشیبی که معلوم نیست ثانیهای دیگر چه اتفاقی در انتظارشان خواهد بود. ضمن این که ترتیبدهنده بازیها، یعنی کسی که آدمها را کنار هم جمع میکند و ازشان بهاصطلاح «امتحان» میگیرد، خودش منبع خوبی برای انواع و اقسام ارجاعات فرامتنی است. در واقع این نوع فیلمها برای چنین مفاهیمی جان میدهند و مخاطبهای اهل تعبیر و تفسیر را حسابی سیراب میکنند!
از سوی دیگر، افرادی که به دنبال هیجان و سرگرمی هستند نیز با دیدنشان لذت خواهند برد، بهخصوص اگر مانند این فیلم، در طراحی معماها و شکل و ساختار داستانش موفق عمل کرده باشد. که این مورد اخیر باعث میشود ارجاعات فرامتنی اشارهشده بیش از پیش در چارچوب اثر جا بیفتد و در تاروپودش حل شود.
اتاق فرار مثال خوبیست از فیلمهایی که به ایدهای تکراری، جانی دوباره میبخشند و موفق میشوند در چارچوب ژانر موردنظر، با نگاهی دقیق و شناخت زیروبم آن فیلمهایی که پشت سرشان قرار گرفتهاند، ایده خود را بنا کنند، بدون این که تکراری یا ازمدافتاده به نظر برسند. تماشای این فیلم، تجربه مفرح و جذابیست که میتواند درسهای زیادی در خود داشته باشد. مسیر زندگی از همان ابتدا تا آخرین لحظه، ناهموار و خطرناک است به همین دلیل باید هوش و تجربه و احساساتمان را در مواجهه با این ناهمواریها به کار بگیریم تا از موانع به سلامت عبور کنیم.
این فیلمو چند ماه پیش دیدم و زیاد خوشم نیومد شاید بابت بازیگران نامطرحش بود.
ولی Exam رو دیشب انفاقا داشتم می دیدم و خوشم نیومد همچنان . منظورشو متوجه نشدم. دنبال فیلمی در کیفیت Cube میگردم.
دامون کاش یه لیست از فیلمایی با همچین مضمونی می ذاشتی.
بهت پیشنهاد می کنم platform رو ببینی.
جز فیلمهای مورد علاقه ی منه.
اتفاقاً پلتفرم رو قراره ببینم. ضمن اینکه زیاد به بازیگرا توجه نکن. متن و بطن رو بچسب! دربارهی لیست هم چشم، یه فکری میکنم اما طبعاً یه جستوجو توی اینترنت، به نتایج بهتری میرسونتت.
دامون زود بیا درباره ی پلتفورم بنویس !
زنان کوچک ۲۰۱۹ هم یادداشت بذار. از شاهکار کلاسیک خوب چیزی دراوردند.
ای به چشم!
پلتفرم را دیدم فیلم مرا تا آخر برد ولی چند جای داستان از جمله حضور یک زن که براحتی بر روی آن آسانسور غذا بالا پایین می رود یا حضور کودک در…. و پایان بندی فیلم برایم منطقی نبود حتی از دید سینمایی
موافقم