قسمت اول این اعترافنامه (اینجا)، بازخوردهای زیادی داشت. خیلیها از این که من فیلمهایی به آن معروفی را ندیده بودم، شگفتزده شدند و خب برای من همین شگفتزدگی جذاب بود. در همان پست هم گفته بودم که هیچکس همهی فیلمهای دنیا را ندیده و نمیتواند ببیند. حتی احتمالاً کسی نمیتواند همهی فیلمهای معروف و مهم دنیا را هم دیده باشد. به هر حال همیشه چیزی از زیر دستان آدم در میرود. اما با این که هدف من از آن پست نشان دادن چنین موضوعی بود، برخی از دوستان چنان با افتخار از دیدن برخی یا تمامی فیلمهای آن لیست مذکور حرف زدند و حتی شماتتم کردند که انگار قرار بود نشان بدهند حالا از من جلو زدهاند! اما خب، این دوستان به آن جملهی معروفم در همان پست توجهی نکردند که نوشته بودم: «اگر تو فیلمهایی دیدهای که من هنوز ندیدهام، به معنای این نیست که تو از من فیلمبینتری!».
حالا لیست جدیدی آماده کردهام از فیلمهای معروفی که هنوز ندیدمشان یا شاید هیچوقت نبینمشان. مثل بخش اول این سری، در کنار نام هر فیلم، دلیل تماشا نکردنش را آوردهام. نمیدانم، شاید حتی بخش سومی هم از این مجموعه در کار باشد!
.
سری جیمز باند: قسمتهای جدیدتر این مجموعهی پرهیجان و جذاب را دیدهام اما هیچوقت کنجکاو نشدم به قسمتهای اولیهاش سری بزنم و نگاهی به نقشآفرینیهای عالیجنابان شون کانری و راجر مور بیندازم. نمیدانم چرا مدام فکر میکنم حالوحوصلهی تماشای آن قسمتها را نخواهم داشت.
.
سری کینگکونگ: نه معروفترینش که نسخهی دههی سی اثر مریان سی. کوپر است و نه نسخههای دیگرش مانند اثر پیتر جکسن را هنوز ندیدهام و نمیدانم چه زمانی میخواهم سراغش بروم. البته که کُشتهمُردهی این موجود هم نیستم!
.
شعله (رامش سیپی): من که دیگر معروف شدهام به پیوندی عمیق با سینمای هند، ندیدن این فیلم معروف و کلاسیک، احتمالاً باید خیلی عجیب باشد. قبول دارم. در دوران کودکی، فقط صحنههای معروف رقص و موسیقی به یادماندنیاش در ذهنم باقی مانده و دیگر هیچوقت خودِ فیلم را ندیدم. این فیلم شاید معروفترین فیلم سینمای هند باشد که نسلی از آن خاطره دارند، اما من نه!
.
بتمن (تیم برتون): هیچوقت از فیلمهای تیم برتون خوشم نیامده. دلایل زیادی دارد که ترجیح میدهم در وقتی دیگر به آن بپردازم. به فیلمهای مجموعهی بتمن هم که میرسیم، جز آن فیلم معروف کریستوفر نولان (که هیچ خوشم نیامد)، دیگر فیلمی از این ابرقهرمان ندیدهام. جذابیتی برایم ندارد و انگار حسوحالی هم در من برنمیانگیزد.
.
داستان وست ساید (رابرت وایز، جروم رابینز): اشتباه نکنید! من فیلمهای رمانتیک و موزیکال را هم مثل هر ژانر دیگری دوست دارم. اصلاً من فیلمها را دوست دارم، نه ژانرها را. اما هیچوقت سراغ این فیلم معروف و محبوب نرفتهام. چرایش را نمیدانم!
.
شرق بهشت (الیا کازان): این فیلم معروف کازان را هیچوقت ندیدم. از آن بدتر این که فیلم مهم کارنامهی کوتاه اما پربار جیمز دین هم هست. اما بدتر از همهی اینها این است که فیلم مهم دیگری از جیمز دین را هم تا امروز تماشا نکردهام…
.
شورش بیدلیل (نیکلاس ری): این فیلم را میگویم! خیلی بیدلیل، یکی از مهمترین فیلمهای کارنامهی نیکلاس ری و البته جیمز دین را تا حالا از دست دادهام. دیگر انگار شورش را در آوردهام!
.
شاهزاده مونونوکه (هایایو میازاکی): از شما چه پنهان، تحمل کردن فیلمهای میازاکی برایم خیلی سخت است. آن یکی فیلم معروفش را بهسختی تا انتها تماشا کردم و این یکی را اصلاً تا امروز ندیدهام. میازاکی نابغه است؟ شکی در این ندارم. اما فیلمهایش با مذاق من سازگار نمیشوند.
.
نبرد الجزیره (جیلو پونته کوروو): یکی از مهمترین فیلمهای پونته کوروو هنوز هم در من انگیزهای برای دیدن برنینگیخته است. شاید پسزمینهی سیاسی فیلم باعث شده هنوز هم تمایلی به تماشایش نداشته باشم.
.
گرن تورینو (کلینت ایستوود): فیلمهای ایستوود بزرگ هر کدام لذتی خاص و خالص برایم ارمغان میآورند. اما این یکی فیلمش را هنوز موفق نشدهام ببینم. هر بار احساس میکنم چیزهای مهمتری برای تماشا وجود دارد و به این بهانه از کنارش میگذرم. قول میدهم این یکی را به همین زودی بروم سراغش!
.
… و شاید ادامه داشته باشد
سری هری پاترها،سری ارباب حلقه ها، جنگهای ستاره ای و فیلمهای ترنس مالیک که همبشه خوابم می گیره هم لیست اعترافی من از ندیده هاست.
اینا رو که من زودتر اعتراف کرده بودم! :))
دامون جان سلام
از نوشتن همچین لیستی خوشم اومد کار جالبی بود 👍
من هم اعتراف میکنم که از مجموعه دو لیستت بجز آواتار، من هم هیچکدوم رو ندیدم با دلایل بعضا مشابه و بعضا متفاوت …
از بین دلایلت برای من بهترین و نزدیکترینش، جملت در مورد نابغه ژاپنی میازاکی بود. با اینکه به شدت طرفدار انیمیشن هستم و از علاقمندان جدی سینما ژاپن، اما از فضای انیمههای میازاکی خوشم نمیاد و از شهر اشباح اصلا خوشم نمیاد (سرویس تحویل کیکی رو استثنائا بدم نیومد) …
اعترافنامه جداگانه نمینویسم چون از حوصله خوندن خارج میشه بخصوص کلاسیکها …
سلام. خوشحال که مورد قبول واقع شد. ارادت
گران تورینو – درباره حساسیت به اتوموبیل شخصی است. همین. نمیفهمم چرا اینقدر معروف شده