همه، حتی فیلمخوارترین آدمها هم فیلمهای زیادی را ندیدهاند. آنقدرها عمر نمیکنیم که همهی فیلمها را ببینیم و اصلاً نیازی هم به این کار نیست. همیشه سعی میکنیم از اقیانوس تاریخ سینما، چیزهای بهتر را گزینش کنیم که یا از دوروبر شنیدهایم یا با حدس و گمان و تجربههای قبلی و کمی شامهی تیز، تصور میکنیم که چیزهای خوبی هستند. اما در نهایت هیچکس نمیتواند و نخواهد توانست همهی فیلم های دنیا را ببیند. پس اگر تو فیلمهایی دیدهای که من هنوز ندیدهام، به معنای این نیست که تو از من فیلمبینتری!
این بار میخواهم اعترافی بکنم. میخواهم لیستی از فیلمهایی که ندیدهام جلوی چشمهای شما بگذارم. شاید با دیدن این لیست، تعجب کنید. احتمالاً زیر لب خواهید گفت: «از تو بعید بود!» و یا «انتظارشو نداشتم!» و یا «جدی میگی؟!». و خب گفتم که میخواهم اعتراف بکنم. اعتراف به این که فیلمهای مهمی از تاریخ سینما را هنوز هم ندیدهام. دلایل مختلفی دارد که هنگام اسم بردن از فیلمها، دربارهشان حرف میزنم. لابد میگویید این درست است که هیچکس نمیتواند همهی فیلمهای تاریخ سینما را ببیند، اما دیگر آن معروفترها را که باید دید. اما خب نکته همین است که به همان دلایلی که عرض خواهم کرد، امکان دیدن این فیلمهای مهم هنوز برایم فراهم نشده است، یا در واقع خودم امکانش را فراهم نکردهام! اگر میپرسید احساس شرمندگی نمیکنم از این که این فیلمها را هنوز هم ندیدهام، باید عرض کنم که خیر! همانطور که بالاتر هم گفتم: اگر تو فیلمهایی دیدهای که من هنوز ندیدهام، به معنای این نیست که تو از من فیلمبینتری!
پس، این شما و این لیست فیلمهای مهمی از تاریخ سینما که هنوز هم تماشایشان نکردهام و شاید هیچوقت هم نکنم. احتمالاً فیلمهای مهم دیگری هم هستند که هنوز موفق به دیدنشان نشدهام، اما در این لیست حضور ندارند، چون حافظهام یاری نمیکرد. شاید اگر به یادشان آوردم، لیست دیگری هم تهیه کنم!
سری جنگهای ستارهای (جرج لوکاس): از آن فیلمهایی که بعید میدانم هیچوقت ببینمشان! از همان بچگی هم با دیدن تکههایی از آن، حالوهوایش را دوست ناشتم و این موضوع هنوز هم ادامه دارد. ساخت سریهای دیگرش هم کار را بدتر کرد.
.
آوای موسیقی / اشکها و لبخندها (رابرت وایز): هنوز هم میخواهم بروم سراغش اما هر بار به بهانهای نمیروم! نمیدانم چرا!
.
آواز در باران (جین کلی، استنلی دانن): فقط آن صحنهی معروف رقصیدن جین کلی زیر باران را دیدهام و همیشه هم فقط همین صحنه را میبینم و تماشای کل فیلم را به زمان دیگری موکول میکنم که نمیدانم چرا نمیرسد!
.
بلید رانر (ریدلی اسکات): بعضی فیلمها هست که آدم پیش از دیدنشان حس میکند عمراً از آن خوشش نخواهد آمد! البته این قضاوت خوبی نیست اما تجربه به من میگوید که ازاین فیلم خوشم نخواهد آمد. منتظر فرصتی برای دیدنش هستم تا ببینم قضاوتم درست است یا نه!
.
بن هور (ویلیام وایلر): مخلص ویلیام وایلر هم هستم اما تماشای این فیلمش انگار طلسم شده است! هر بار بهانهای برای ندیدنش جور میکنم و هنوز هم این بهانهها ادامه دارد.
.
اسپارتاکوس (استنلی کوبریک): فکر نکنید مشکلی با ژانر تاریخی دارم. اتفاقاً خیلی هم خوشم میآید و اصلاً من محدودیتی برای ژانرها قائل نیستم، مخصوصاً هم که کوبریک است و نمیشود نادیدهاش گرفت. اما حس میکنم حوصلهام نمیکشد سه ساعتونیم پای این داستان بنشینم. احتمالاً فضایش من را نگرفته هنوز!
.
سری جانسخت: دیدن فیلم اکشن یکی از جذابیتهای زندگی من است اما این سری از فیلمها را کاملاً بیدلیل تا همین امروز ندیدهام! کاملاً بیدلیل!
.
سری هری پاتر: احتمالاً اولین فیلمش را همان سالها تماشا کردم اما هیچ چیز از آن به یاد ندارم. سریهای بعد را هم که اصلاً ندیدم. آن موقعها که اولین فیلم سری را دیدم، من را «نگرفت». شاید نوزده سال پیش هنوز آنقدر تخیل در سرم داشتم که دیدن هری و دوستانش چندان هم به معنای فرو رفتن در خیالهای شیرین نبود. شاید اگر حالا این فیلم را ببینم، به خیالات شیرین کودکی برگردم.
.
آواتار (جیمز کامرون): فضای این یکی را نمیتوانم تحمل کنم و دلیل مواجه نشدن با آن هم همین است. «زیادیتخیلی» واژهایست که میتوانم برای فیلم به کار ببرم و من چندان اهل فیلم شلوغ و «زیادیتخیلی» نیستم! دربارهی این واژه شاید بعدها توضیحی دادم که منظورم چیست.
.
سری ارباب حلقهها (پیتر جکسن): این آقای جکسن برای خودش نابغهایست و در این سریفیلمها مرز تخیل را جابهجا کرده است و به همین دلیل هم هست که تا امروز این فیلم را ندیدهام. البته سری اولش را یک بار تا نیمه تماشا کردم و بعد هم رهایش کردم. سابقه ندارد چنین خبطی بکنم! نمیدانم آن روز چه مشکلی داشتم که نتوانستم فیلم را کامل نگاه کنم و بعد از آن هم دیگر فرصتش پیش نیامد، یا در واقع فرصتش را پیش نیاوردم! شاید یک روزی اگر خواستم سراغ فیلم شلوغ و «زیادیتخیلی» بروم، اول از همه سراغ جکسن را بگیرم.
.
سری دزدان دریایی کاراییب: دیدن جانی دپ همیشه برایم جذاب بوده است. تقریباً در هر فیلمی از دیدنش لذت میبرم اما این سریفیلم ها را هنوز ندیدهام. احساس میکنم فیلم شلوغیست و من از فیلم شلوغ چندان استقبال نمیکنم. این واژهی «شلوغ» را هم شاید بعداً توضیح دادم که چه میخواهم بگویم.
.
قوی سیاه (دارن آرنوفسکی): هیچوقت کنجکاو تماشایش نشدم. همیشه فکر میکردم (و میکنم) که فیلمی نیست که در اولویتم باشد برای تماشا. حالا هر زمانی که دیگر چیزی نبود، این را خواهم دید، قول میدهم!
.
روزی روزگاری در هالیوود (کوئنتین تارانتینو): کیو.تی که معرف حضور همه هست. احتمالاً همهی شما هم این فیلم جدیدش را دیدهاید، اما از آن جایی که همیشه در برابر دیدن فیلمهای جدید و «بهروز»، همزمان با اکران جهانی (!)، اکراه داشتهام، تماشای این یکی را هم به وقت دیگری موکول کردهام که هنوز هم وقتش نرسیده است و کمکم دارد نگرانم میکند!
… و این لیست احتمالاً ادامه دارد
جالبه خیلی از این فیلمها که تو لیستتون هست من هم هنوز رغبتی به دیدنش پیدا نکردم و احتمالا هیچ وقت رغبت نمیکنم که آواتار و ارباب حلقه ها ببینم کلا تو مود این جور فیلمها نیستم
ضمنا جلوی فیلمهایی که خیلی تماشاگر داره یا خیلی درباره ش حرف میزنن گارد دارم مثلا هوز بازی تاج و تخت یا ماتریکس رو ندیدن
البته بلیدرانر هم تو لیستم بود اما بلاخره دیدمش و پشیمون نبود و دوسش داشتم
فیلم تارانتیتو هم با اینکه من سینماش رو دوست دارم اما راضی ام نکرد و اگر نبینی چیز خاصی رو از دست نمی دی
ممنون. خیلی هم عالی.
در این لیست بن هور و اسپارتاکوس تقریبا بیشتر میچربند به بقیه. گرچه منم یکی دو تا رو ندیدم
ولی این دوتا رو هرچه سریعتر نگاه کنید😡😡😉
چشم!
فیلم دیدن عمل مقدسی نیست اما عملی سخیف و بی ارزش هم نیست. امیدوارم از حالا به بعد شخصی تر یلم ببینم و به حرف اطرافیان جوگیر خیلی گوش نکنم.
خیلی هم عالی
آواز در باران رو هی نمیدیدم چون فکر میکردم خوشم نمیاد ولی بعد ۵ دقیقه فهمیدم چه اشتباهی میکردم!!!
یجورایی میشه گفت سینما پارادیزوی ژانر موزیکاله.معرکه است.
اسپارتاکوس رو فکر نکنم هیچوقت ببینم چون کوبریک متاسفانه اسیر هالیوود شد و قول معروف کوبریکی یه اثر نیست.کاملا برعکس راه های افتخار.
درباره فیلمهای فانتزی هم حق با شماست.به نظرم سینمای فانتزی به جکسون مدیونه و هر وقت خواستین برین سراغ فانتزی از ایشون شروع کنید.
هری پاترم فکر کنم اگه بین ۱۰ تا ۱۵ سالگی میدیدم خوشم میومد ولی حالا که ۱۸ سالمه فکر نکنم خوشم بیاد.