دو  فیلم با یک بلیت

دو  فیلم با یک بلیت

ناگهان درخت و جمشیدیه؛ دومین فیلم‌های سینمایی سازندگان‌شان. یکی کارگردان مرد، یکی کارگردان زن؛ مردی میان‌سال، زنی جوان. فیلم اول از خیال‌ها و عشق‌ها و خاطرات می‌گوید، آن یکی از واقعیت روزمره‌ی بی‌رحم. اولی نرم و آرام و خیال‌انگیز است، دومی به صورت مخاطب سیلی می‌زند. اولی طنازانه و حزن‌انگیز پیش می‌رود، دومی تلخ و جدی‌ست. شخصیت اصلی ناگهان درخت، مردی‌ست جاافتاده، در گیرودار فهم معنای زندگی با نگاهی رها، شخصیت اصلی جمشیدیه زنی‌ست جوان، که انگار معنای زندگی را پیدا کرده است و می‌کوشد مسئولیت کارش را خود به عهده بگیرد.

شخصیت ناگهان درخت برای پنهان شدن به تاریکی سالن سینما پناه می‌برد، شخصیت جمشیدیه از پناه بردن در تاریکی گریزان است، او ترس را کنار می‌گذارد تا در روشنایی باشد. شخصیت فیلم اول، بیش‌تر در گذشته سیر می‌کند، شخصیت دومی در حال و آینده. مردِ ناگهان درخت تحمل بار سنگین هستی را ندارد، برای همین است که مدام به خیال پناه می‌برد، به آن چیزهایی که دوست‌شان دارد، از فیلم و کتاب تا عشق‌ها. زنِ جمشیدیه بار سنگین هستی را به دوش می‌کشد، برای همین است که خیال کاری که حتی مطمئن نیست انجامش داده یا نه، صبح تا شب آزارش می‌دهد. مردِ اولی نمی‌تواند تنها باشد و تنها به زندگی ادامه بدهد، اما زنِ دومی به‌تنهایی با حقیقت تلخ زندگی روبه‌رو می‌شود و تنها می‌ماند.

 مردِ این فیلم می‌خواهد که همسرش به او دروغ بگوید، او دوست دارد بشنود همسرش عاشقش بوده و بدون او نمی‌توانسته زندگی کند. او دوست دارد دروغ بشنود تا آسان‌تر بگذرد، اما زنِ آن فیلم نمی‌تواند به خودش و دیگران دروغ بگوید، او باید واقعیت‌ها را بگوید و بشنود. هر چند آن‌ها از لحاظ فکری از هم دورند، اما هر کدام‌شان به طریق خودشان زندگی را جست‌وجو می‌کنند.

ناگهان درخت تصاویری خیال‌انگیز نشان‌مان می‌دهد، جمشیدیه تصاویری از جنس واقعیت، اما هر دو در چارچوب فضایی که می‌سازند، موفق عمل می‌کنند. هر دو می‌توانند حال‌وهوای خود را به مخاطب بشناسانند. حال‌وهوایی که در عین دور بودن از یکدیگر، تکمیل‌کننده‌ی فضای انسانی‌ای‌ست که این روزها به آن نیاز داریم. البته که هر دو ضعف‌هایی دارند، اما می‌توانیم به هر دو توجه کنیم. فضای متفاوت دو فیلم، بستر مناسبی‌ست برای غور کردن در میان خیال و واقعیت، عینیت و ذهنیت، آن‌چه هست و آن‌چه باید باشد …

۶ دیدگاه به “دو  فیلم با یک بلیت”

  1. اتان هاوک گفت:

    فیلم ها بیرون اومدن بالاخره یا شما چون و منتقد ها دیدنش؟
    دوست دارم ناگهان درخت را ببینم. گمونم کارگردان در دنیای تو ساخته اش

  2. ایمان گفت:

    هر دو فیلم فیلمهای نامیدکننده ای هستن جمشیدیه فیلمی سانتیمانتال که میخواهد پیامش را حقنه کند تا جایی که دیدن این فیلم تا پایان کار سخت و عذاب آوری است راستش تنها دلیل دیدن این فیلم توی جشنواره توصیه شما در مجله فیلم بود که هنوز متعجبم که از چه چیزه این فیلم خوشتان آمده

    ناگهان درخت هم بعد از در دنیای تو سقوط بود برای سازنده اش و بیشتر در باد موفقیت فیلم اول خوابیده بود ای کاش میشد فکر کرد این فیلم قبل از در دنیای تو ساخته شده است یا اینکه این را کسی ساخته که خواسته ادای یزدانیان را دربیاورد

    وضعیت سینمای ایران روز به روز نامیدکننده تر میشه و ظاهرا شما دوستان منتقد هم روز به روز آسان گیرتر میشوید…واقعا فیلمهایی چون سازهای ناکوک بی حسی موضعی سراسر شب جمشیدیه و… جای تعریف دارد؟

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم