نظرسنجی بهترین پایان‌بندی‌ها

نظرسنجی بهترین پایان‌بندی‌ها

  • این نظرسنجی در شماره ۵ مجله «فیلم امروز» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این نظرسنجی برطبق رسم‌الخط مجله «فیلم امروز» تنظیم شده است

.

در شماره ۵ «فیلم امروز» از نویسندگان و منتقدان درباره بهترین پایان‌بندی‌های فیلم‌های سینمای ایران نظرسنجی شد. من نیز بهترین فیلم‌­ها بر اساس پایان­‌بندی‌شان را بدون ترتیب برشمردم:

.

هشتمین روز هفته (حسین رجاییان، ۱۳۵۲)

تنها فیلم رجاییان، ساختار و سروشکل متفاوتی دارد. به عنوان مثال، تیتراژ ابتدایی دقایقی بعد از شروع داستان روی تصویر نقش می‌بندد و به عنوان مثالی مهم‌تر، در پایان‌بندی‌اش سه شکل متفاوت از برخورد جوان متجاوز (محسن سهرابی) با دختر (فرزانه تاییدی) را شاهد هستیم که فرمی تجربی به کلیت کار می‌بخشد. شاید یکی از عجیب‌ترین و جالب‌توجه‌ترین پایان‌بندی‌های کل تاریخ سینمای ایران!

.

می‌خواهم زنده بمانم (ایرج قادری، ۱۳۷۳)

سکانس هیجان‌انگیز پایانی، هنوز بعد از این‌همه سال که از تماشای فیلم می‌گذرد، از ذهنم بیرون نرفته است. یادم می‌آید که وقتی شخصیت زن داستان (فاطمه گودرزی) قرار بود بی‌گناه بالای دار برود، چه حرص و جوشی می‌خوردم. ماجرا وقتی پراسترس می‌شد که در تدوینی موازی، مرد داستان (فرامرز قریبیان) سعی می‌کرد برای چند دقیقه حکم را عقب بیندازد اما انگار در آن دقایق تمام اتفاق‌هایی عالم قرار بود کاری کنند که زن در نهایت اعدام شود. تماس‌های مکرر مرد و دادستان (جلال مقدم) با زندان، تلفنی که از طرف مأمور زندان جواب داده نمی‌شود، پاهای لرزان زن که به سمت صندلی اعدام می‌رود و… یکی از تنش‌زاترین پایان‌بندی‌های سینمای ایران را می‌سازند.

.

دهلیز (بهروز شعیبی، ۱۳۹۲)

یکی از بهترین نماهای پایانی سینمای ایران که من را یاد نمای پایانی و شاهکار کلود شابرول فقید در از شکلات شما متشکرم می‌اندازد. نمایی طولانی که طی آن ایزابل هوپر، رو به دوربین، آرام‌آرام اشک می‌ریزد و تیتراژ پایانی روی همین نما می‌آید. در دهلیز هم وقتی پسر کوچک (محمدرضا شیرخانلو) برای دفاع از پدرش (رضا عطاران) نزد خانواده مقتول می‌رود تا حرف‌های دلش را بزند، مادر پیر و بی‌زبان مقتول با بازی شگفت‌انگیز پروین ملکی، با شنیدن حرف‌های پسر کوچک، آرام‌آرام اشک‌هایش جاری می‌شود و این اتفاق در نمایی طولانی می‌افتد.

.

شوکران (بهروز افخمی، ۱۳۷۷)

بیرون رفتن مرد (فریبرز عرب‌نیا) از اتوموبیل برای بررسی صحنه تصادف. ثابت ماندن دوربین روی شیشه جلوی اتوموبیل و تنهایی همسر (رزیتا غفاری). مکث روی او. کمی بعد بازگشت مرد به اتوموبیل در حالی که حالا چهره‌اش تغییر کرده است. دیالوگی کوتاه و ادامه مسیر؛ یکی از مرموزترین پایان‌بندی‌های سینمای ایران. جسدی که بر اثر تصادف شدید دو اتوموبیل، کف خیابان افتاده باید همان پرستار (هدیه تهرانی) باشد. این را فقط مرد متوجه می‌شود. ما و همسرش چیزی نمی‌فهمیم. تنها باید به چهره او نگاه کنیم. چهره‌ای که سعی می‌کند رازی را پنهان کند. رازی که احتمالاً دیگر برای همیشه در دل مرد باقی خواهد ماند. چه کفاره سختی!

.

بدون تاریخ، بدون امضا (وحید جلیلوند، ۱۳۹۵)

پرسش زن (هدیه تهرانی)  از مرد (امیر آقایی) این است: «واقعاً اون بچه از تصادف مُرد؟». مرد از روی انسانیتی بی‌حدو‌مرز که حتی به عنوان ضعف شخصیت او در فیلم از آن انتقاد می‌شود، می‌خواهد تقصیر بخشی از ماجرا را گردن بگیرد تا باری از روی دوش مرد دیگر (نوید محمدزاده) برداشته شود. او انسانی‌ست که سعی می‌کند دیگران را درک کند تا سهم خودش را به جامعه و دنیا بپردازد. حالا بعد از پرسش زن، منتظریم مرد جوابی بدهد. اما قطع ناگهانی، فرو رفتن در سیاهی و بالا آمدن تیتراژ پایانی، ما را ناکام می‌گذارد. هیچ‌گاه نخواهیم فهمید اصل ماجرا چه بود. یکی از معلق‌ترین و پرمعناترین پایان‌بندی‌های سینمای ایران.

***

در ادامه می‌توانم به این پایان‌بندی‌ها هم اشاره کنم که هنوز در ذهنم مانده‌اند و می‌شود درباره‌شان حرف‌های خوبی زد: قرمز و آن نمای هدیه تهرانی گرفتارآمده بین نرده‌های راه‌پله طبقه دوم خانه‌اش، در حالی که چند ثانیه قبل همسر روانی‌اش (محمدرضا فروتن) از همان بالا به پایین افتاده است. نزدیک شدن آرام دوربین به چهره زن نشان از محصور شدن دوباره اوست. انگار با این که همسرش مُرده، او هنوز هم در زندان باقی خواهد ماند. نمای شگفت‌انگیز پایانی بچه‌های آسمان که هنوز هم اشک آدم را جاری می‌کند. سکانس پایانی بادیگارد که یکی از هیجان‌انگیزترین سکانس‌های فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیاست و با آن حرکت پایانی زن (مریلا زارعی) که چادرش را روی جسد حیدر (پرویز پرستویی) می‌کشد، در یادم مانده است.

.

 

۴ دیدگاه به “نظرسنجی بهترین پایان‌بندی‌ها”

  1. اتان هاوک گفت:

    از پست شما متشکرم

  2. کریگ شوارتز گفت:

    ممنون از اشتراک گذاری این فهرست.
    نظرسنجی جالبیه و واسه خودم سوال شد که پایان بندی های موردعلاقه خودم چیه؟
    بعدش یادم اومد که یه غرب زده ی افراطیم و آثار زیادی از سینمای ایران رو مشاهده نکردم،در نتیجه خورد تو ذوقم. D:
    اما میون اون آثار اندکی که دیدم،پایان زیر درختان زیتون خارق العادست.
    طعم گیلاس هم هست،ولی لقب “نامتعارف ترین” بیشتر برازنده ی پایان اون شاهکاره تا “بهترین”
    و با تقدیر از سگ کشی و اون سکانس پایانی نفسگیر و اون شات مو بر تن سیخ کننده….

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم