خیابان اسکارلت (۱۹۴۵) یکی از نوآرهای درجهیک فریتز لانگ بزرگ است. او با این فیلم فضایی سیاه، غیرقابل اعتماد و پرسوءتفاهم میسازد که انگار آدمهایش درگیر سرنوشتی محتوم هستند؛ آدمهایی برآمده از دل جامعهای تاریک، بارانزده و خفقانآور. اردوارد جی.رابینسون، در نقش مردی آرام که در نهایت به جنون میرسد، بینظیر است. تفاوت بازیاش در ابتدا و انتهای فیلم، نوع حرکات و نگاههایش و حتی شکل ایستادنش باید آموزش داده شود. او در این عکس بهدقت به حرفهای فریتز لانگ گوش میدهد. فریتز لانگ انگار خیلی پرشور و هیجان است، اما رابینسون، دستبهسینه و با آرامشی که در چهرهاش موج میزند، حواسش به اوست. این آرامش و دقت را در فیلم هم خواهیم دید. همین شور و هیجان لانگ و آرامش و دقت رابینسون است که تلفیقش در تاروپود خیابان اسکارلت آن را به اثر بزرگی تبدیل میکند.
.
ببخشید صحنه آخر M میخواست بیننده رو به قضاوت دعوت کنه؟ یا من فیلم رو کامل ندیدم!
سالها پیش فیلم رو دیدم، الان صحنهی پایانیش یادم نیست دقیقاً…
درود 🍒