ساختمانی قدیمی در محلهای فقیر فرو میریزد و عدهای زیر آوار میمانند. برای پیدا کردن دلیل تخریب، کمیسیونی تشکیل میشود. همه بر این باورند که ساختوسازهای بیرویهی شرکت ساختمانسازی اردواردو نوتولا، باعث این تخریب شده است. اما ادواردو که میخواهد خانههایش را به مردم بفروشد و در عین حال قرار است عضو شورای شهر هم شود، تلاش میکند با برهم زدن قوانین، رأی دادگاه را به نفع خود برگرداند. فرانچسکو رزی با این داستان جذاب و تلخ، خبر از فساد گستردهای میدهد که شهر و مردمش را به بدبختی کشانده است.
نمای هوایی ابتدا و انتهای فیلم، پیشبینی تلخ فیلمساز از بلاییست که قرار است بر سر شهر و البته در نگاهی کلیتر بر سر کشور بیاید؛ خانههای درهمتنیده، شلوغ و گاه ناموزون، انگار آدمهای ریز آن پایین را بلعیدهاند و بسازبفروشها مثل همیشه، مثل همین حالا، قاتلان خاموشی به حساب میآیند که برای کسب منافع، ثروت و قدرت چهرهی شهر را زشت میکنند و هویتش را از بین میبرند. موضوعی که رزی برای فیلمش انتخاب کرده، هنوز و بهخصوص در مملکت ما بسیار قابل لمس است و این میتواند یکی از نشانههای فیلم خوب و درست باشد. فیلمی که همیشه و همهجا جواب میدهد و میتوان مختصات هر جامعهای را روی آن سوار کرد و به نتیجه رسید.
ادواردو نوتولا به عنوان قطب منفی ماجرا، در آن دفتر کار عریض و طویلش قدم میزند و به این فکر میکند که چهگونه واحدهای آپارتمانیاش را با مردمی پر کند که خانههای واقعیشان را بر سرشان خراب کرده است. فیلم از دستهایی حرف میزند که روی شهر افتادهاند و از قاضی و وکیل تا دکتر و مهندس، برای رسیدن به شغلی بهتر و پولی بیشتر همهچیز را نادیده میگیرند و حقیقتها را کنار میگذارند و با سویهی تاریک شهر همراه میشوند. در یکی از صحنههای خوب فیلم، با آن نورپردازی درجهیکِ سیاه و سفید، نوتولا را در فکر و پشت پنجرهی سراسری اتاقش میبینیم که رو به شهر است و انگار از آن بالا همهچیز را جور دیگری میبیند. انگار قرار است دست بیندازد و کل شهر را تسخیر کند.
سکانس ابتدایی فیلم، آنجا که ساختمان فرو میریزد و بلبشویی برپا میشود، آنقدر مستندگونه ساخت و پرداخت شده است که آدم حیران میماند. در همین صحنهی ابتداییست که مخاطب درگیر فیلم میشود و تا انتها هم درگیرش میماند. این فیلم برای ما ایرانیها هنوز هم جواب میدهد، چون هنوز هم شهرهای ما گرفتار دستهایی ناکارآمد و فاسد است که برای منافع شخصی، دست به هر جنایتی میزند. راستش در طول تماشای فیلم، بیش از هر اتفاقی، به ماجرای متروپل آبادان فکر میکردم. از همان صحنهی اول که ساختمان فرو میریزد و آدمها زیر آوار میمانند، به شباهتهای این اتفاق با آن ماجرای تلخ میاندیشیدم. ادواردو نوتولا برای مایی که در ساختمانهای پوستپیازی و بیبنیان زندگی میکنیم معنای دیگری دارد، معنای ملموسی دارد.
سلام. بی زحمت اطلاعات فیلم و امتیاز رو بنویسید.
ببخشید .متوجه نشدم که ((نیم نگاهی به فیلم…)) هست. در این یادداشت ها اطلاعات و امتیاز رو نمی نویسید.