همهچیز، همهجا، به یکباره (دانیل کوان، دنیل شینرت) فیلم شلوغی است، یک شلوغی عامدانه که قرار است در پس آن به مفهومی از «خود بودن»، عشق و محبت به دیگران برسیم. فیلم پر از ایدههای مالیخولیاییست که میخواهد ما را به این نتیجه برساند: دنیا احمقانهتر از این حرفهاست که تصورش را میکنید. این جملهایست که از زبان شخصیتهای داستان هم بارها میشنویم. در این دنیای عجیبوغریبی که تقریباً برای هیچچیزش نمیتوانیم دلیل و توضیح منطقی بیاوریم، در این دنیای آشفته و پرهرج و مرجی که انگار هیچ معنا و مفهومی در ذاتش وجود ندارد، آدمها قرار است به معنا و مفهوم برسند تا لااقل چیزی برای چنگ زدن و ماندن داشته باشند.
در این شلوغی و هرجومرج عامدانه است که پوستر فیلم، شکل میگیرد. پوستری رنگارنگ، جذاب و در عین حال پر از خردهریزهایی که در فیلم میبینیم. این از آن پوسترهای درجهیکیست که باید وقت صرف کرد و به گوشهگوشهاش نگاه انداخت تا رمز و رازهایش را پیدا کرد. پوستر درست مانند فضای فیلم، شاد و رنگارنگ است و درست مانند دنیای ما، بهمریخته و درهمبرهم و انگار بیمعنا. در عین بینظمی منظم است، در عین بیمعنایی معنادار.
.
پاسخ دادن