استن لورل و الیور هاردی، همان چاق و لاغر خودمان، دست در گردن هم، بر لبهی یک ساختمان بلند، به شهر نگاه میکنند. انگار سال ۱۹۲۰ است. دوستان همیشگی، کمدینهای جدانشدنی، زوج هنری خوشبختی که در دورانی جذاب پا به عرصه گذاشتند و سینما را در نوردیدند و رد پایشان را در قلب میلیونها آدم از گذشته تا به حال و تا آینده، جا گذاشتند، انگار در این عکس به فکر فرو رفتهاند. شاید پشت صحنهی یکی از فیلمهایشان باشد، شاید هم یک عکس تبلیغاتی. دربارهی این عکس جز این که اول دههی بیست گرفته شده، اطلاعات دیگری در دست نیست. البته اطلاعات دیگری هم نیاز نیست. همین که حالا (نزدیک به صد سال بعد از گرفته شدن این عکس)، اینجا، در این اوضاع سیاه و غمبار و فاجعهآمیز نشستهایم و با خیره شدن به این عکس، سعی میکنیم دست کم ذرهای به چیزهای خوب فکر کنیم تا تحمل شرایط برایمان قابل هضم شود، یعنی این که این دو «انسان»، چیزهایی به ما بخشیدهاند که هیچوقت از قلب و روحمان پاک نخواهد شد. ما با تماشای لورل و هاردی، به جنگ سیاهی و پلیدی وغم بیپایان رفتیم. شهر زیر پای آنهاست. آنها در قلب ما هستند.
.
چه نیکو!
از خصوصیات متن هایی که می نویسید پر احساس بودن اونه، درواقع وقتی جمله ای رو به انتها میرسونم میفهممش و حسش میکنم که دارین به چه موضوعی اشاره میکنید و چقد دغدغه شماست این موضوع درنتیجه فقط با دقت و توجه میتونیم متن هارو برای خودمون معنا کنیم و نه سرسری
سلامت و پاینده باشید🌹
سلام و درود به شما. ممنونم از توجهتون. باعث افتخار منه. لطف شماست