نگاهی به فیلم وجده Wadjda

نگاهی به فیلم وجده Wadjda

  • بازیگران: واعاد محمد ـ ریم عبدالله ـ عهد و …
  • نویسنده و کارگردان: هایفا المنصور
  • ۹۸ دقیقه؛ محصول عربستان سعودی، آلمان؛ سال ۲۰۱۲
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

حاصلِ ذوق زدگی

خلاصه ی داستان: در جامعه ی بسته، مردسالار و زن ستیز عربستان، وجده، دختر دانش آموزی ست که آرزوی سوار شدن بر دوچرخه را دارد. آرزویی که عملی شدنش در آن محیط، یک تابوشکنی بزرگ است … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم آقای کلاین Mr. Klein

نگاهی به فیلم آقای کلاین Mr. Klein

  • بازیگران: آلن دلون ـ جین مورو ـ فرانسین برگ و …
  • فیلم نامه: فرانکو سولیناس ـ فرناندو موراندی
  • کارگردان: جوزف لوزی
  • ۱۲۳ دقیقه؛ محصول فرانسه، ایتالیا؛ سال ۱۹۷۶
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

هویت

خلاصه ی داستان: دوران اشغال پاریس توسط آلمان نازی است و جوّی ضدیهودی بر فضا حاکم. رابرت کلاین، مرد ثروتمندی ست که در گیر و دار وخیم سیاسی، با خرید تابلوهای معروف از یهودیانِ مستأصل و پرداخت پولی به آن ها، کلکسیون خودش را تکمیل می کند. زندگی خوش و بی دردسر او وقتی دچار مشکل می شود که با شخص دیگری که همنام او اما یک یهودی ست، اشتباه گرفته می شود … (بیشتر…)

پیشرفت تکنولوژی همگام با مجله ی « فیلم » !

پیشرفت تکنولوژی همگام با مجله ی « فیلم » !

در شماره ی   ۳۷۳ ( بهمن ۱۳۸۶ )  مجله ی « فیلم » بود که یادداشتی از نگارنده منتشر شد به نام « شماره ها »، درباره ی گذر زمان و خاطراتی که در تمام این سال ها، از دریچه ی مجله و شماره هایش برایم اتفاق افتاده بود و در آینده ممکن است اتفاق بیفتد! شاید نوشتن دوباره ی گوشه ای از آن یادداشت، برای کسانی که آن را نخوانده اند یا خوانده اند و به یاد ندارند خالی از لطف نباشد:

(( … شماره ی ۲۸۸ بود که « کری » دی پالمای عزیز را دیدم و عاشقش شدم و بعد در شماره ی ۳۰۰ اولین فیلم کوتاهم را ساختم و دومی را در شماره ی ۳۰۹٫ شماره ی ۳۱۵ بود که یکی از نزدیک ترین بستگانم برای زندگی به خارج رفت برای همیشه و آن شب در فرودگاه، شبی که فردایش قرار بود شماره ی ۳۱۵ را بخرم، چقدر دلم تنگ بود و چطور بغضم را قورت دادم که کسی نفهمد … شماره ی ۳۳۸ خدمتم آغاز شد. آینده را چه کسی می تواند پیش بینی کند؟ شاید در شماره ی ۴۰۰ خانه ای جمع و جور خریدم. شاید در شماره ی ۴۰۵ فیلمم در یکی از جشنواره های معتبر پذیرفته شد. شاید در شماره ی ۴۱۵ عاشق شدم و شماره ی ۴۱۷ در عشق شکست خوردم … )) بله، آن یادداشت اینگونه بود. (بیشتر…)

بخشی از رمان « اسرار گنج درّه جنّی » اثر ابراهیم گلستان

نقاش گفت: (( تو گفتی بیا من هم اومدم. ))

زینل پور که میدید فرصت به دست آورده ست با لحن نیش زدن گفت: (( آدم نباس هر جا بهش می گن برو بِره. ))

(( من نقاشم. گفتی بیام نقاشی کنم من هم اومدم. کارِ منه. یا به قول خودت آشنات بودم. تصادف بود. تا این جای کار تصادفه. تصادفِ حرفه ایه. یا اگر بخوای بهتر بگی بگو مخاطراتِ حرفه ای. از این جا به بعد نوبتِ اختیار و انتخاب میشه. از این جا به بعد، وقتی اومدم، اومدم اونی رو که میبینم اون جور که میبینم نقاشی کنم. ))

(( اما نشد. ساختمون ریخت نقاشیِ تو هم تموم نشد. ))

(( کی میگه نشد؟ از این دیگه ـ بهتر از این؟ کامل تر از فکرِ اولم! قلم مو رو طرح صورتا سُرید، سه پایه هم افتاد شکس، رنگام همه رفتن تو هم، سقف هم افتاد، هر چی هم که بود رفت زیرِ هوار! یه کار بهتر از این میشه؟ جون دارتر و بهتر از این؟ شد هپنینگ! اهه! ))

(( پس ساختمون خراب نمیشد اگر، نقاشیِ تو هم کامل نمیشد. ))

(( اگر چیه؟ مگر نبود؟ ))

(( اگر نمیشد پیشگوئیِ تو هم غلط میشد. ))

(( فال قهوه بود؟ گرو نبسته بودم با احتمال. حالا را دیدم حالا را کشیدم. ))

(( برای یادگار؟ )) و زهرخندی زد.

نقاش گفت: (( نَفَس کشیدن. نفسِ حالا. نفسِ دُرُس. ))

زینل پور خاموش و خیره نگاهش کرد. بعد آهسته گفت: (( چش بود مگر؟ خراب شد، فقط. ))

(( آخرِ هر چیزی خرابیه. الان باشه و دُرُس نباشه، خراب باشه ـ حرف اینه. خراب باشه، نه خراب بشه. ))

(( خراب نمیشد اگر، اگر اینا مونده بودن. موندن شون میشد توجیه برای بودن شون. ))

(( بودن و موندن ها فرق دارن با دُرُس بودن. ))

(( کُلّی میگی. سطحی میگی. بی تجربه میگی. دُرُس چیه؟ خراب چیه؟ راه دُرُس کُنن دُرُس میشه؟ بِرِس به کارت. ))

(( راه دُرُس بشه راه دُرُس شده، یا مقاطعه کار پول دار شده. خیلی جاها راه دُرُس شده، اما از دُرُس بودن هیچ خبری نیس. تو باید بخوای دُرُس بشی. )) و روی تو فشار آورد.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: این آخرین بخش انتخابی از کتاب ابراهیم گلستان بود. فیلمش را هم دیده ام اما به نظرم خواندن رمان ( که گلستان آن را از روی فیلمش نوشته ) لذت دیگری دارد. نثر شعرگونه و پخته و بسیار شیوای گلستان، لذت بخش است و در خواندن های بعدی رمان، حتی لذت بخش تر. به نظرم نباید از دستش داد.

نگاهی به فیلم دو اسلحه ۲Guns

نگاهی به فیلم دو اسلحه ۲Guns

  • بازیگران: دنزل واشنگتن ـ مارک والبرگ ـ پائولا پتون و …
  • فیلم نامه: بلیک مسترز براساس رمان گرافیکی استیون گرانت
  • کارگردان: بالتازار کُرماکور
  • ۱۰۹ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « یک پزشک » منتشر شده است. ( اینجا )

بوی پول

خلاصه ی داستان: بابی و استیگ بر ای انتقام گرفتن از پاپی، رئیس خطرناک و ثروتمند یک باند خلافکار مکزیکی، تصمیم می گیرند، بانکی که او در آن جا پول هایش را می خواباند، را بزنند. آن ها به راحتی هر چه تمام تر این کار را می کنند اما وقتی استیگ، بابی را زخمی و با پول ها فرار می کند، ماجرا بسیار پیچیده و چیزهایی رو می شود … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم