سینماهایی که تبدیل به خرابه شدند – قسمت اول

سینماهایی که تبدیل به خرابه شدند – قسمت اول

ما همیشه از اوضاع سالن های سینمای کشور که در حال بسته شدن هستند یا دارند متروکه می شوند، شکایت می کنیم اما بد نیست نگاهی هم بیندازیم به سالن هایی قدیمی در اقصی نقاط دنیا؛ سالن هایی که برخی شان حتی همسنِ خودِ سینما قدمت دارند و می شود به راحتی گفت که با آن طراحی های پیچیده و نقش و نگارهای چشم نواز، اثری هنری محسوب می شوند؛ اثری همپای بهترین آثار هنری دنیا. در این تصاویر می بینید که چطور این آثار هنری، حالا به خرابه ای تبدیل شده اند و کم کم در حال نابودی هستند. این مطلب در دو قسمت ارائه می شود که قسمت اول را در ادامه خواهید دید. (بیشتر…)

معمّا: بچه ها حالشان خوب است!

معمّا: بچه ها حالشان خوب است!

اجازه بدهید برای سرگرمی هم شده، یک معمّا طرح کنم. حل کردنش البته جایزه ندارد اما ممکن است آدم را دچار احساسات جالبی بکند. احساساتی از قبیلِ حسرت، دریغ، لذت و شاید هم حسادت! به عکس شماره ی یک نگاه کنید و حدس بزنید این افراد مشغولِ چه کاری هستند. (بیشتر…)

سینما و اغذیه: هله هوله های ما، هله هوله های آن ها

سینما و اغذیه: هله هوله های ما، هله هوله های آن ها

قسمت غیرقابل چشم پوشی برای سینماروهای تفریحی، خرید اغذیه با به قول خودمان هله هوله و تناولش در حینِ پخش فیلم است. اصلاً فروختن این هله هوله ها در دنیا، خودش بخشی از چرخش اقتصادی یک کشور است. درباره ی این اغذیه ها، می شود پرونده ای جداگانه تشکیل داد. این عادت، به شکل مستقیم، به فرهنگ یک مملکت و به طور اخص، فرهنگ سینماروهای یک کشور بستگی دارد و از دو جنبه می شود به آن نگاه کرد. یکی بحثِ میزانِ ارزش غذاییِ هله هوله ای ست که خریداری می شود و دیگری نوعِ استفاده از آن در سالن سینما. در موردِ اول، طبیعتاً این هله هوله ها، همانطور که از اسمشان هم پیداست، ارزش غذایی چندانی ندارند و تنها یک سرگرمی حساب می شوند برای مشغول بودنِ دهان. اما موردِ مهم تر، نوعِ استفاده از آن هاست در سالن های سینما که مخصوصاً در ایران، جای بحث فراوانی دارد. چه بسیار برخورد کرده ایم با آدم هایی که به سینما آمده اند، هشت نه نفر کنار هم ردیف نشسته اند و دستِ هر کدام هم یک پاکت چیپس دیده می شود که نگهش داشته اند تا درست وقتی تیتراژ ابتداییِ فیلم شروع شد، به شکلی هماهنگ و با سر و صدایی فراوان، پاکت ها را باز کنند و شروع کنند به خوردن. فیلم که آغاز می شود دیگر نمی شود چیزی شنید از بس که صدای خرت خرت پاکت ها زیرِ دستانِ آن ها و همچین خرت خرتِ چپپس ها زیرِ دندانشان بالاست. حالا تازه از کثیفی سالن، بعد از پایانِ نمایش فیلم هم می گذریم که بحثی کلی تر است و می شود تعمیمش داد به فرهنگ پایین اجتماعی ( برعکسِ ادعاهای فراوان در این زمینه ). در این پُست، با چند خوراکی متنوع در نقاط مختلف دنیا آشنا خواهیم شد. هله هوله هایی که البته چندان هم شکم پُر کن و دهان پُر کن و تنها برای گذراندن وقت به نظر نمی رسند بلکه خوراکی ای با ارزش غذایی بالا محسوب می شوند که برای آدم مفید هم هستند.   (بیشتر…)

نامگذاری فیلم ها: صورت زیبا یا سیرت زیبا؟!

اسم فیلم، اولین قدم در برقراری ارتباط با مخاطبانش است. اسم فیلم، جزوی از خودِ فیلم است و قسمتی از شخصیت و ساختارِ آن، هر چند شاعر گفته: (( صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، ای برادر سیرت زیبا بیار )). یعنی امکان دارد اسم گول زننده ای باشد؛ جذاب و درگیرکننده. اما وقتی دیدیمش، تازه متوجه می شویم که این فقط صورت زیبایش بود، سیرتش وحشتناک بود! برعکسش هم هست؛ گاه اسمی بسیار بدلحن و نخراشیده، فیلم خوبی هم از آب در آمده است. به رغم توصیه ی شاعر، به نظرم در هر دو مورد، یک جای کار می لنگد  و طبیعتاً در مورد اول، خیلی بیشتر می لنگد! (بیشتر…)

درباره ی زیرنویس ها و ابداعات مترجمین

قبلاً خیلی مختصر و کوتاه، درباره ی زیرنویس های مفتضحانه ای که برخی آدم های بیمار برای فیلم ها  می نویسند، مطلبی نوشته بودم و یک نمونه هم از زیرنویسِ خنده دارِ یک فیلم ژاپنی آورده بودم ( اینجا ). برای منی که با دوبله ـ حتی با بهترین کیفیتش، که مثل همه ی چیزها، ما ادعایش را داریم که در آن حرفِ اول را می زنیم، غافل از اینکه اینطور نیست، چون تنها کافی ست به دوبله های ایتالیایی و آلمانی گوش بدهید ـ به شدت مخالفم و هیچ فیلمی را به شکل دوبله شده نگاه نمی کنم، وجودِ زیرنویس، مخصوصاً برای فیلم هایی که زبانی غیر از زبانِ انگلیسی دارند، موهبت بزرگی ست که این دور و زمانه با وجود آدم های شریف و درستی که با زحمت فراوان فیلم ها را زیرنویس می کنند ممکن شده است. (بیشتر…)

مثالی از زیرنویس های مفتضحانه

دیالوگ های زیر، عیناً از روی زیرنویس فارسی یک فیلم ژاپنی بی اهمیت به نام “نیمه ی راه”، کپی شده است، با همان املاء و ترکیب بندی عجیب و غریب جملات، بدونِ حتی یک نقطه بالا پایین کردن. این دیالوگ ها، نمونه ای کوچک از زیرنویس های بی سر و ته و مفتضحانه ای هستند که گریبان خیلی از فیلم های خوب و بد را چسبیده و انگار یک سری آدم بیمار ( که من روی این جنبه، تأکید بیشتری دارم )، بیسواد و فرصت طلب، نمی خواهند دست از این کارهای احمقانه شان بردارند. دیالوگ های زیر، در حالی بیان می شود که یک دختر نوجوان به خانه ی استادش آمده تا درباره ی دوست پسرش که قصد دارد برای ادامه ی تحصیل، او را ترک کند، حرف بزند. اما چون خجالت می کِشد ماجرا را مستقیم تعریف کند، در لفافه حرف می زند. البته من به سختی متوجه مفهوم دیالوگ ها شدم. خودتان بخوانید و قضاوت کنید: (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم