نگاهی به فیلم همزاد The Double

نگاهی به فیلم همزاد The Double

  • بازیگران: جسی آیزنبرگ ـ میا واسیکوفسکا ـ والاس شان و …
  • فیلم نامه: ریچارد آیود ـ اَوی کوراین براساس رمان فئودور داستایوفسکی
  • کارگردان: ریچارد آیود
  • ۹۳ دقیقه؛ محصول انگلستان؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « بوطیقا » منتشر شده است ( اینجا )

 

دو نیمه ی سیب

 

خلاصه ی داستان: سایمون جوان بی دست و پا و خجالتی ای ست که در یک اداره ی دولتی مشغول به کار است. او عاشق هانا، دختر همسایه است که در همان اداره کار می کند اما نمی تواند عشقش را به دختر ابراز کند. وقتی سر و کله ی جیمز، جوانی که درست عین سایمون است، در اداره پیدا می شود، سایمون کم کم می فهمد همه چیز به نفع همزادش در حالِ رقم خوردن است … (بیشتر…)

جشنواره ی فیلم های موبایلی درباره ی کمبود آب و ایده ی من

جشنواره ی فیلم های موبایلی درباره ی کمبود آب و ایده ی من

مدتی پیش بود که از طریق اس ام اس برای شرکت در جشنواره ی فیلم های موبایلی با موضوع نگرانی درباره ی کمبود آب، از من دعوت شد که فیلمی بسازم. من هم که دیدم، هم موضوع مشخص است، هم قرار است با موبایل تصویر بگیرم و می شود خیلی سریع جمع و جورش کرد، تصمیم گرفتم هر طوری شده، ایده ای چیزی به ذهنم برسانم که بشود با موبایل هم ساختش. خلاصه بعد از کمی بالا و پایین کردن، با موبایل برادرم ( چون موبایل خودم قدیمی ست و تصویر اگر می گرفتم با آن، باید در جشنواره ی فیلم های آوانگارد شرکت می کردم! ) ایده ای را عملی کردم که بهرحال با توجه به مصالحِ در اختیار، کارِ نسبتاً خوبی از آب در آمد. خلاصه فیلم را برای جشنواره فرستادم و همین دو روز پیش، خبر آمد که از بین دویست و خُرده ای فیلم که به دبیرخانه ی جشنواره رسیده، فیلم من ( فیلم که نه، باید گفت ایده ی من ) هم با نام (( آب ( هم ) طلاست ))، با بیست و نُه فیلم دیگر، جزو کاندیدای دریافت جایزه شده است. یعنی جمعاً سی فیلم نامزد دریافت جایزه شده بودند. که می توانید اسامی این سی فیلم را در ( اینجا ) ببینید. داوران جشنواره عبارت بودند از: رامبد جوان ـ محمد صالح اعلاء ـ مریلا زارعی و دو سه نفر دیگر. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم ساکن طبقه ی وسط

نگاهی به فیلم ساکن طبقه ی وسط

  • بازیگران: شهاب حسینی ـ محمد هادی کریمی ـ طناز طباطبایی و …
  • فیلم نامه: محمد هادی کریمی
  • کارگردان: شهاب حسینی
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۱/۵ از ۵

 

ده سال و سی و هشت نقش

 

خلاصه ی داستان: مرد فیلم نامه نویسی برای نوشتن پایان داستانش به مشکل برمی خورد. او در ذهنِ خود خاطرات گذشته و تخیلاتِ افسارگسیخته اش را ردیف می کند بلکه بتواند یک داستان جاودانه بنویسد … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم روشنایی های صحنه Limelight

نگاهی به فیلم روشنایی های صحنه Limelight

  • بازیگران: چارلی چاپلین ـ کلیر بلوم ـ سیدنی چاپلین و …
  • نویسنده و کارگردان: چارلی چاپلین
  • ۱۳۷ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۱۹۵۲
  • ستاره ها: ۴ از ۵

حدیثِ نفسِ یک نابغه

 

خلاصه ی داستان: کالوِرو، کمدینِ معروفی ست که حالا در سنین پیری، دیگر نه کسی به او می خندد و نه کاری برایش پیدا می شود. او تنها در تصوراتِ خود روی صحنه حاضر می شود و برنامه اجرا می کند و صدای تشویق مردم را می شنود. وقتی کالوِرو، دخترِ همسایه ی خود را از خودکشی نجات می دهد و سعی می کند به این دختر که ترزا نام دارد، امید ببخشد، کم کم به او علاقه ای هم پیدا می کند و زندگی روی دیگرش را نشان می دهد … (بیشتر…)

فیلم های برتر ماه قبل

ـ بخت پریشان ما The Fault in Our Stars( یادداشت فیلم )

*ستاره ها: ۳/۵ از ۵

 

ـ کودکان ( کوچولوها ) Babies ( یادداشت فیلم )

*ستاره ها: ۳ از ۵

 

ـ بی تا ( یادداشت فیلم )

*ستاره ها: ۳ از ۵

 

ـ ماهی و گربه ( یادداشت فیلم )

*ستاره ها: ۳ از ۵

 

و ( در اینجا )، کوتاه، درباره ی این فیلم های خوب و نسبتاً خوب:

ـ ظرف ناهارThe Lunchbox

ـ عُمرOmar

ـ کالواریCalvary

ـ لبه ی فردا Edge of Tomorrow

ـ ایمنی آخر از همهSafety Last!

ـ تتسو، مرد آهنی Tetsuo, the Iron Man

ـ نازنبن

بخشی از کتاب « تسلی بخشی های فلسفه » اثر آلن دو باتن

 ما نسبت به موش های کور یک امتیاز داریم. ما هم مثل آن ها مجبوریم برای بقا بجنگیم و شریک زندگی خود را شکار کنیم و بچه داشته باشیم، ولی علاوه بر آن می توانیم به تئاتر، اپرا و کنسرت برویم، و شب ها در رختخواب، رمان، فلسفه و اشعار حماسی بخوانیم. شوپنهاور چنین فعالیت هایی را خاستگاه متعالی رهایی از نیازهای اراده معطوف به حیات می دانست. آنچه در آثار هنری و فلسفی می بینیم نسخه های عینی دردها و تقلاهای خودمان هستند که با زبان یا تصویر مناسبی، مجسم و تعریف می شوند. هنرمندان و فلاسفه نه فقط به ما نشان می دهند چه احساسی داشته ایم، بلکه تجربیات ما را تأثیرگذارتر و هوشمندانه تر از خودمان بیان می کنند؛ ایشان جنبه هایی از زندگی ما را به تصویر می کشند که خودمان قادر به تشخیص آن ها هستیم، ولی هرگز نمی توانسته ایم با چنان شفافیتی آن ها را درک کنیم. هنرمندان و فلاسفه وضعیت ما را به خودمان توضیح می دهند، و به این ترتیب به ما کمک می کنند تا در این وضعیت احساس تنهایی و پریشانی کم تری داشته باشیم. شاید مجبور باشیم به حفاری زیرزمینی ادامه دهیم، ولی از طریق کارهای خلاقانه می توانیم حداقل بصیرت هایی درباره ی غم و غصه های خود پیدا کنیم که ما را از احساس وحشت و انزوا ( و حتی زجر کشیدن ) ناشی از این اندوه ها خلاص می کنند. فلسفه و هنر، به دو شیوه متفاوت، به ما کمک می کنند تا، به قول شوپنهاور، درد را به معرفت تبدیل کنیم.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

 

پی نوشت: توضیحاتم درباره ی این کتاب را در قسمت های قبلی « تک گویی درونی » می توانید بخوانید. اما دیشب کتاب جدیدی از دوباتن خریدم به نام « یک هفته در فرودگاه » … تأخیر جایز نیست.

نگاهی به فیلم ماهی و گربه

نگاهی به فیلم ماهی و گربه

  • بازیگران: بابک کریمی ـ سعید ابراهیمی فر ـ سیاوش چراغی پور و …
  • نویسنده و کارگردان: شهرام مکری
  • ۱۳۴ دقیقه؛ سال ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۳ از ۵

خشک و خالی

خلاصه ی داستان: عده ای جوان، برای جشن پرواز بادبادک ها، در منطقه ای جنگلی، کنار دریاچه ای زیبا کمپ می زنند. در همان حال، سه رستوران دار، در همان حوالی، با گوشت انسان، غذاهای خود را تهیه می کنند … (بیشتر…)

روزنوشت های سی و یکمین جشنواره ی فیلم کوتاه تهران ـ قسمت آخر

روزنوشت های سی و یکمین جشنواره ی فیلم کوتاه تهران ـ قسمت آخر

خب اول باید از مطلب جالبی شروع کنم که تعجب و خوشحالی من را همزمان برانگیخت و آن هم اینکه آقای گبرلو، به عنوان یک خواننده به سایت سر زدند و متن های جشنواره ام را خواندند و نظری گذاشتند و البته ماجرای لباس را هم مورد نظر قرار دادند. این ماجرا برای آخرین روزنوشت جشنواره ی فیلم کوتاه، پایان بندیِ خوبی ست. حالا نمی دانم این هفته که ایشان لباس آبی و کت سرمه ای پوشیده بودند، آیا حرفِ من به گوش شان رسیده بود یا فقط یک اتفاق بود. بهرحال نظر گذاشتن آقای گبرلو، اتفاق جالبی بود. هر چند گاهی زیاد از ایشان انتقاد می کنم اما با این حرکت و با این پیامی که گذاشتند، نشان دادند که انسان انتقاد پذیر و درستی هستند. چطور از یک کامنت گذاشتن به این نتیجه رسیدم؟ عرض می کنم: من می دانم که خیلی از دوستانی که به سایت سر می زنند، از اهالی سینما هستند که تنها با چراغی خاموش، فقط می آیند و می روند و هیچ وقت هم در هیچ چیز شرکت نمی کنند؛ نه نظری، نه پیشنهادی و نه حتی انتقادی. چون به سبکِ اخلاقیِ خیلی از سینمایی های ایرانی و شاید کلیت جامعه ی هنری، نظر گذاشتن و حرف زدن و شرکت کردن در سایت و وبلاگ دیگران ( دیگرانی که به نظرشان پایین تر از خودشان هستند ) را کسرشأنِ خود می دانند. در رابطه با دنیای مجازی، اینگونه است و در دنیای واقعی، این به زعم خودشان « بالاتر » بودن را به اَشکال دیگری بروز می دهند که بماند!  بله، واقعاً اینطوری ست که می گویم. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم